برخی درباره ایمان جناب ابوطالبسلاماللهعلیه تشکیک میکنند وایشان را فردی بی ایمان می دانند و ادلهای نیز برای کلامشان میآورند. علامه سید جعفر مرتضی عاملی در صفحات ۸۱ الی ۱۲۰کتاب الصحیح من سیره الامام علیعلیهالسلام، جلد دوم، این مطلب را بیان فرمودهاند و دلایل آنان را رد میکنند و دلایلی بر ایمان ایشان ذکر میکنند. تهیه و تنظیم: صدرا غفاری
برخی از کسانی که اعتقاد به بی ایمانی و عدم مسلمان بودن جناب ابوطالبسلاماللهعلیه دارند، دلایل مختلفی را برای این موضوع مطرح میکنند که به برخی از آنها میپردازیم.
۱- ماجرای شعب ابی طالب و خوابانیدن حضرت علیعلیهالسلام در بستر پیامبرصلاللهعلیهوآلهوسلم برای حفظ جان ایشان را چنین توجیه میکنند که جناب ابوطالب سلاماللهعلیه ، این کار را به خاطر محبتش به پیامبرصلاللهعلیهوآلهوسلم که برادر زاده اش بود انجام میداد و یا تعصب قومی و قبیلهای اش موجب شد که چنین کاری انجام دهد و هیچ ارتباط به ایمان ایشان نداشته است.
۲- برخی میگویند، زمانی که جناب ابوطالب سلاماللهعلیه وفات یافتند، حضرت علیعلیهالسلام خدمت پیامبرصلاللهعلیهوآلهوسلم آمدند و فرمودند:«إن عمک الشیخ الضال قد توفی»[۱]
ردیه بر دلیل اول: اولا؛ میزان علاقه یک فرد به پسرش بیشتر است و یا به برادر زاده اش!!؟ ثانیا؛ بر فرض که به خاطر محبت و تعصب قبیله ای، این کار صورت گرفته باشد، پس چرا ابولهب به پیامبرصلاللهعلیهوآلهوسلم کمک نکرد و تعصبات قبیله ای او نجوشید و بالعکس، بیشترین اذیتها و آزارها را در حق پیامبرصلاللهعلیهوآلهوسلم انجام داد. ثالثا؛ تنها حمیّت و ایمانِ قلبی است که می تواند باعث شود که شخص از مال و جان و خانواده خود بگذرد و همه را فدای ایمان و اعتقاداتش کند. تعصب ها و محبت ها تا زمانی هستند که به جان و مال و … انسان آسیب زیادی وارد نسازد و اگر کسی در راه تعصبش از جان و مالش بگذرد، باید در عقل او شک کرد.
ردیه بر دلیل دوم:
اولا؛ احمد در مسندش و بلاذری و سایرین در کتبشان، این روایت را بدون کلمه«الضال» بیان کردهاند.[۲] ثانیا؛ لحنی که در عبارت مذکور وجود دارد، غیر مودبانه است و ساحت امیر المومنینعلیهالسلام از بیان چنین مطلبی با چنین لحنی، مبرّا است. ثالثا؛ اگر جناب ابوطالب سلام الله علیه مومن نبودند، پس چرا حضرت علی علیهالسلام از پیامبرصلاللهعلیهوآلهوسلم خواستند که ایشان را غسل کنند؟! مگر غیر مومن نیازی به غسل دارد؟!! رابعا؛ بسیاری از افراد در مصادر خود گفته اند که امیر المومنینعلیهالسلام جناب ابوطالبسلاماللهعلیه را غسل داده و کفن کردند و بعد از آن، غسل واجبِ مسِّ میت انجام دادند و این در حالی است که غسل مس میت زمانی واجب می شود که میت، مسلمان باشد.
حال که ادلّه غیر مومن بودن جناب ابوطالبسلاماللهعلیه را رد نمودیم، به چند دلیل بر مومن و مسلمان بودن ایشان اشاره میکنیم: ۱- هنگامی که جناب ابوطالبسلاماللهعلیه وفات یافتند، حضرت علیعلیهالسلام خدمت پیامبرصلاللهعلیهوآلهوسلم آمدند و این خبر را به ایشان دادند. در این هنگام بسیار اندوهناک شدند و خودشان، جناب ابوطالبسلاماللهعلیه را غسل کرده و حنوط کردند و در میان کفن قرار دادند.[۳] سپس ایشان را تا محل دفن شان مشایعت کردند و فرمودند:«همانا من برای تو طلب مغفرت می کنم و چنان شفاعتت میکنم که همه متعجب بشوند.»[۴] ۲- زمانی که جناب ابوطالبسلاماللهعلیه وفات یافتند، جناب حمزه و جعفر سلاماللهعلیهما و حضرت علیعلیهالسلام، جنازه ایشان را تشییع میکردند و برای ایشان استغفار میکردند و این در حالی است که حضرت علیعلیهالسلام از استغفار کردن برای مشرکین، نهی میکردند.[۵] ۳- حضرت علیعلیهالسلام، شعری در مدح جناب ابوطالب سرودهاند[۶] که در بر دارنده مضامین بلندی است، مانند: وجود صفات نیکو و وجود حسن تدبیر در ایشان، رایه الهدایه و نوری در ظلمات بودن برای مردم، وجود حزن بسیار در غم وفات ایشان، وفات ایشان ثلمه ای جبران ناپذیر به اسلام و … ۴- امام رضاعلیهالسلام از پدرانشان نقل میکنند که نقش انگشتر جناب ابوطالبسلاماللهعلیه چنین بوده است:«رضیت بالله ربّا و بابن أخی محمد نبیّا و بابنی علی له وصیّا»[۷] ۵- امیر المومنینعلیهالسلام فرمودند:« به خدا قسم، پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبدمناف، هیچکدام، بتی را پرستش نکردند» شخصی از ایشان پرسید:« پس آنها چه دینی داشتند؟» حضرت فرمودند:«آنها بر دین حضرت ابراهیمعلیهالسلام بودند»[۸] همچنین ایشان فرموده بودند:«به خدا قسم، ابوطالب و عبد مناف بن عبد المطلب مسلمان و مومن بودندو به خاطر اینکه قریش با آنها دشمنی نکند، ایمانشان را کتمان می کردند.»[۹]
[۱] (همانا عموی تو که شیخی گمراه بود، فوت کرد) السنن الکبری للنسائی ج۱ ص۱۰۷و۶۴۷ و ج۵ ص۱۵۱/ المغنی لابن قدامه ج۲ ص۴۰۱/ سنن ابی داود ج۲ ص۸۳/ سنن النسائی ج۴ ص۷۹/ السنن الکبری للبیهقی ج۳ ص۳۹۸/ فتح الباری ج۷ ص۱۴۸/ تحفه الاحوذی ج۴ ص۶۱/ الشرح الکبیر لابن قدامه ج۲ ص۳۱۵/ خصائص امیرالمونینعلیهالسلام للنسائی ص۳۶و۱۲۷/ مسند ابی یعلی ج۱ ص۳۳۵/ تنقیح التحقیق للذهبی ج۱ ص۳۰۷/ نصب الرایه ج۲ ص۳۳۳/ الدرایه فی تخریج احادیث الهدایه ج۱ ص۲۳۶/ کنز العمال ج۱۳ ص۱۱۹ و ج۱۴ ص۳۶و۳۷/ احکام القرآن لابن العربی ج۲ ص۸۷/ تاریخ مدینه دمشق ج۶۶ ص۳۳۵/ سیر اعلام النبلا ج۷ ص۳۸۵/ تاریخ الاسلام للذهبی ج۱ ص۲۳۴/ البدایه و النهایه ج۳ ص۱۵۴/ السیره النبویه لابن کثیر ج۲ ص۱۲۹/ السیره الحلبیه ج۲ ص۴۷
[۲] مسند الامام احمد ج۱ ص۱۰۳و ۱۲۹-۱۳۰/ السنن الکبری للبیهقی ج۱ ص۳۰۴/ مسند ابی یعلی ج۱ ص۳۳۵ ح۴۲۴/ المعجم الاوسط للطبرانی ج۶ ص۲۵۱/ انساب الاشراف(بتحقیق المحمودی)ج۲ ص۲۴
[۳] تفسیر علی بن ابراهیم ج۱ ص۳۸۰/ الامالی للصدوق ص۳۳۰/ الفصول المختاره ص۲۲۸/ الحجه علی الذاهب الی تکفیر ابی طالب ص۲۶۵/ بحار الانوار ج۳۵ ص۶۸ و ۱۵۱/ الدرجات الرفیعه ص۶۱/ شرح نهج البلاغه للمعتزلی ج۱۴ ص۷۶ و ۸۱/ تذکره الخواص ص۸/ السیره الحلبیه ج۱ ص۱۴۷/ السیره النبویه لدحلان ج۱ ص۸۷/ تاریخ الیعقوبی ج۲ ص۳۵/ الطبقات الکبری لابن سعد ج۱ ص۷۸/ تاریخ بغداد للخطیب ج۳ ص۱۲۶ و ج۱۳ ص۱۹۶/ البدایه و النهایه لابن کثیر ج۳ ص۱۲۵/ الطرائف لابن طاووس ص۳۰۵/ لسان المیزان ج۱ ص۴۱/ الاصابه ج۴ ص۱۱۶/ الغدیر ج۷ ص۳۷۲ و ۳۷۴-۳۷۵
[۴] بحار الانوار ج۳۵ ص۱۲۵ و ۱۶۳/ شرح نهج البلاغه للمعتزلی ج۱۴ ص۷۶/ الاصابه( ط مصر سنه ۱۳۲۵ه) ج۷ ص۱۱۳/ شرح الاخبار للقاضی النعمان ج۲ ص۵۵۷/ الغدیر ج۷ ص۳۸۶/ الدرجات الرفیعه لابن معصوم ص۶۲
[۵] الغدیر ج۸ ص۱۲
[۶] الغدیر ج۷ ص۳۷۹و۳۸۰ از دیوان امیرالمومنینعلیهالسلام و از ابن ابی الحدید/ در بعضی منابع دیگر با بعضی اختلافها: تذکره الخواص ج۱ص۱۴۹و۱۵۰/ ترجمه ابی طالب من تاریخ دمشق ج۶۶ ص۳۴۴/ دیوان الامام علیعلیهالسلام(ط بیروت) ص۶۹و۷۰/ سیره ابن اسحاق ص۲۳۹٫ راجع: حلیه الابرار ج۱ ص۱۰۵/ بحار الانوار ج۳۵ ص۱۴۲/ تاریخ مدینه دمشق ج۶۶ ص۳۴۴/ ایمان ابی طالبسلاماللهعلیه للامینی ص۶۷/ شرح احقاق الحق(الملحقات) ج۳۳ ص۲۲۹
[۷] تفسیر أبی الفتوح ج۸ ص۴۷۱/ الدرجات الرفیعه ص۶۰/ محبوب القلوب ج۲ ص۲۱۹/ الغدیر ج۷ ص۳۹۵/ ایمان ابی طالبسلاماللهعلیه ص۸۹
[۸] کمال الدین ص۱۰۴ و(ط مرکز النشر الاسلامی) ص۱۷۴/ بحار الانوار ج۱۵ ص۱۴۴ و ج۳۵ ص۸۱/ الغدیر ج۷ ص۳۸۷/ الدر النظیم ص۲۲۱/ ایمان ابی طالبسلاماللهعلیه للامینی ص۷۹/ تفسیر ابی الفتوح ج۴ ص۲۱۰و عن البرهان ج۳ ص۷۹۵
[۹] وسائل الشیعه(ط موسسه آل البیت) ج۱۶ ص۲۳۲ و (ط دار الاسلامیه) ج۱۱ ص۴۸۰/ بحار الانوار ج۳۵ ص۱۱۴/ جامع احادیث شیعه ج۱۴ ص۵۸۳/ الغدیر للامینی ج۷ ص۳۸۸/ الحجه علی الذاهب الی تکفیر ابی طالبسلاماللهعلیه ص۱۲۱/ ایمان ابی طالبسلاماللهعلیه للامینی ص۸۰
پاسخ دهید