درآیه تطهیر آمده که «خداوند چنین می خواهد که هررجس وآلایشی را از شما خانواده (نبوت) ببرد وشما را ازهرعیب پاک ومنزه گرداند» حال سؤال بسیاری این است که آیا این بدان معنی نیست که خداوند جبراً پیامبر و اهل بیتش را از هر ناپاکی و گناهی منزه گردانیده و اهلبیت علیهمالسلام، اختیار انجام گناه را نداشته اند؟ در این وجیزه سعی شده است تا به این سؤال پاسخ درخوری داده شود. متن پیشرو اقتباسی از کلام علامه سید جعفر مرتضی عاملی در کتاب اهلبیت و آیه تطهیر است.
الف) اراده تطهیر، اراده تکوینی است
اراده دو گونه است:
اراده تکوینى و آن ارادهاى است که به فعل خود مرید، یعنى به تکوین، تحقق و ایجاد آن تعلق مىگیرد. اراده تشریعى و آن ارادهاى است که به فعل دیگرى تعلق مىگیرد. بدین اعتبار که وى آن را به اختیار خود انجام دهد.
در سوره احزاب، اراده در مورد آیاتی که به همسران پیامبر باز می گردد، همان اراده تشریعی است. این اراده متعلق به اوامر و نواهی است که متوجه همسران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله گردیده است؛ اما در آیه تطهیر اراده به صورت دیگری تحقق یافته است. این اراده نشات گرفته از اراده دیگرى است که به زدودن پلیدى از اهل بیت و پاکیزه گرداندن آنان تا حد عصمت تعلقگرفته است. در واقع اراده دوم، مدلول اولویت قطعى و مفهوم موافق آیه است.
باید دانست که بدونشک، این اراده از اراده اول شدیدتر، اکیدتر، راسختر و جدىتراست. به تعبیر آشکارتر، این آیه متضمن آن است که خداوند سبحان، به اهل بیت علیهم السلام اشراف دارد و در جهت پاکیزگى و دور ساختن آنها هرگونه پلیدى اقدام نموده است.
اما این نکته بدیهی است که اگر اهل بیت به طهارت کامل نرسیده بودند، هرگز خداوند آنها را اینگونه مورد ستایش و تکریم خویش قرارنمىداد.
و نیز چنین مدح و عنایتی، بیانگر آن است که از میان همگان، فقط اینان به مزیت پاکیزگى و عدم پلیدى تا سرحد عصمترسیدهاند؛ عصمتى که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله با استشهاد به همین آیه تطهیر بدان تصریح فرمود که من و اهل بیت من از همه گناهان پاکیزه هستیم[۱]. چنانچه امام زین العابدین علیه السلام نیز در دعاى عرفه در مورد اهلبیت می فرماید که: «ایشان را با خواست خویش از هر پلیدى و زشتى پاک گردانیدى و آنان را وسیله ساختى»[۲].
سخنان امامان علیهمالسلام در این که خداوند هرگونه پلیدى را از اهل بیت دور کرده و آنان را کاملا پاکیزه گردانده بسیار زیاد است. ما در این مجالاندک فرصتبرشمردن تمام آن را نداریم. در این باره به دعاها، مجادلات ودیگر سخنان آنان مراجعه شود.
اما به نظر نمی رسد که اراده مد نظر در زدودن آلودگى و پلیدى، همان ارادهتشریعى باشد؛ زیرا خداوند سبحان، عمل به تکلیف را از تمام افراد بشر می خواهد. این نه منحصر در زنان پیامبر صلیاللهعلیهوآله است و نه منحصر در اهلبیت علیهم السلام است. بنابراین با وجود تکریم اهلبیت، چنین انحصاری هیچ گونه توجیهى ندارد.
براى همین است که شمارى ازدانشمندان گفتهاند: «همانا که اراده مورد نظردر آیه تطهیر، اراده تکوینى است و تفکیک آن از تحقق مراد محال است. بنابراینرسیدن هر گونه پلیدى به اهل بیتعلیهم السلام و انفکاک طهارت از آنان محال است».
ب) وجود جبر در اراده تکوینی
اما پرسشى که نیاز به پاسخ دارد، آن است که آیا این عصمت اختیارى است یا این که به صورت جبرى در آنان آفریده شده است؛ چنان که نه مىتوانند ازانجام خوبىها دستبردارند و نه مىتوانند مرتکب کارهاى بد شوند؟
پاسخ این است که بدون تردید، عصمت از گناه، اشتباه و فراموشى، اختیارى است و هیچگونه اکراه و اجبارى درآن وجود ندارد.
توضیح مطلب این است که بدون شک خداوند متعال است که وجود را به مردمان و هر موجود دیگری افاضه مىکند. بنابراین بندگان نمی توانند بدون افاضه وجود از سوی خدای تعالی فعلی را انجام بدهند. اما این خود بندگان هستند که آن را اختیار کرده به سویش مىروند و خداوند هیچگونه بخلىنسبت به افاضه وجود ندارد.
بر این اساس آیه تطهیر مىرساند که خداوند متعال مىدانست که امامان، جز آنچه که او تشریع فرموده و بدان رضایت داده، چیزى را بر نمىگزینند. این به سبب استعدادهاى ذاتى، ملکات نفسانى، توفیقاتالهى، امدادهاى غیبى، شناخت آنان به حق و باطل و حسن و قبح، معرفت آنها به جلال و عظمت و قدرت و دیگر صفات خداوند است. بنابراین، در جهت نیل به کمالات و رسیدن به بالاترین مراتب تلاش مىکنند.
خداوند هم به واسطه پیراستگى ساحت قدسش از بخل، به آنان بخل نمىورزد و بر اساس قاعده: «الذین اهتدوا زادهم هدى وآتاهم تقواهم»[۳] و قاعده «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا وان الله لمع المحسنن»[۴] نعمتهاى خود را بر اینها افاضه و آنان را در فیض و کرم خویشغوطهور مىگرداند.
بنابراین، خداوند سبحان که مىداند آنان جز خوبى و زیبایى، حق و صلاح و فلاح را برنمىگزینند، به خواسته آنان پاسخ خواهد داد و این اراده تکوینى، هرگز جز بر این نوع از افعال پسندیده و محبوب خداوند متعالافاضه نمىشود.
آرى اراده تکوینی خداوند در زدودن مطلق رجس از اهلبیت با توجه به این نکات درستخواهد بود. همچنان که در مورد پیامبران هم که معصوم هستند وضعکاملا چنین است. چه آنکه خداوند با اراده تکوینى خود جز آنچه آنان برمىگزینند، اراده نکرده و آنان هم جز صلاح، فلاح و رستگارى را در پیش نمىگیرند.
ج) عدم معصیت؛ به خاطر معرفت
راز این انتخاب زمانى روشن مىشود که بدانیم اگر انسان در آن مرتبه از اخلاص و صفا باشد که جاهلیت با تمام پلیدىهایش او را آلوده نکند و نیز از نیاکان خود، جز خصال پسندیده و مزایاى نادر به ارث نبرد این اراده به وی عنایت خواهد شد. بنابرین خداوند زمانی این چنین به انسان رو می کند که زمینه تربیت وى به بهترین وجه آماده باشد و به بالاترین مزایاى اخلاقى و انسانى نایلآمده باشد و از نظر تعقل، شعور و معرفت نسبت به خداوند و شرایع و احکام او، دردرجه اى عالى قرار داشته باشد. چنین شخصی، داراى ارادهاى قوى بوده وتسلط برخویشتن دارد؛ چنان که ذرهاى به فکر انجام کار زشت نیست؛ بلکه برعکس از آن گریزان بوده و با اختیارکامل و آزادى تمام داشته قادر است که انجام دهد یا انجام ندهد.
پس او چون گناه را منافى انسانیتخویش و موجب نقص و از هم پاشیدن کمالات و خصایص شخصیتخویش مىبیند، امکان ندارد که در هر شرایطى و در هر اوضاع واحوالى در جهت ارتکاب آن کار زشت اقدام کند. چنان که خداوند متعال با قدرت بر انجام ستم، بر احدى ظلم روا نمىدارد؛ زیرا ظلم و ستم بر بندگان با مقامذات اقدس الهى و کمال و عدل و الوهیت حضرت سبحان منافات دارد.
همچنان که انسان عاقل و متعادل، هرگز سم نمىخورد و نوزاد دستش را درآتش فرو نمىبرد و مادر فرزندانش را سرنمىبرد و نیز هیچ یک از چیزهاى فراوانى را که انسان انجام آن را مخل به کرامت و شخصیتخویش مىداند انجام نمىدهد.
از آنچه گذشت روشن مىشود که مراد دانشمندان که گفتهاند: اراده مورد نظر در آیه تطهیر، اراده تکوینى است و نه اراده تشریعى، همین است که بیانکردیم و نه این که عصمت در آنان به صورت اجبارى آفریده شده باشد،چنانکه قدرت مخالفت و موافقت نداشته باشند.
د) عدم سازگاری جبر با ظاهر آیه
ما معتقدیم که این آیه شریفه، زمینه دیگرى هم دارد که لازم است آن را بیان داریم تا روشن شود که این آیه با دلالت لفظى خود اصلا با محذور جبر سازگار نیست. یعنی جبر، نه با آن برخورد و تلاقى دارد و نه ناظر به آن است؛ زیرا اراده در این آیه اصلا به فعل انسان تعلق نگرفته است.
توضیح مطلب این که: در این آیه می بینیم که خداوند متعال فعل زدودن پلیدى و تطهیر را به خودش نسبت می دهد. یعنی با نگاه ژرف نگرانه به این آیه متوجه می شویم که خدای سبحان از تعبیر «یرید ان یذهب» به تعبیر «یرید لیذهب عنکم الرجس» عدول کرده است. با این مقدمه، در میابیم که کلام خداوند متعال اولا و بالذات به زدودن پلیدى و دور ساختن آن تعلق گرفته است؛ نه به اجبار اهل بیت و مقهور ساختن اراده آنان و بازداشتشان از حرکت به سوى پلیدى!
لذا خداوند متعال مىخواهد پلیدى را طردکند و از آنان دور نماید، چرا که نزدیک شدن پلیدى به آنان و نزدیک شدن آنان به پلیدى در پیشگاه خداوند مبغوض است. چنان که ذات مقدس اله در قرآن کریم فرموده است: «به کارهاى زشت آشکار و نهان نزدیک نشوید»[۵].
پس این دورى و آن موانع مىتواند درجه حفظ در مقابل امر مبغوض را فزونى بخشد و به میزان زیادى از میزان احتمالات آلوده شدن به آن بکاهد؛ برخلاف زمانى که انسان به پلیدى آمیخته و در فضای آن غوطه ور شده باشد. این مساله آنقدر روشن است که نیازى به توضیح ندارد. خداوند سبحان اراده فرموده که پلیدى را از اهل بیت دورسازد، همان گونه که اراده کرده هرگونه عیبى را از آناندور نماید، اگرچه ثانیا و بالعرض باشد.
خلاصه سخن این که «انما یرید الله»، نشات گرفته از یک اراده تکوینى است که به دورى پلیدى از اهل بیت و تطهیر آنان تعلق گرفته است. اما این اراده، پس از اراده نفسانی اهلبیت برای دوری از گناه صورت گرفته است. چه آنکه ما از «یذهب عنکم» و «یطهرکم»، در میابیم که فاعل هر دو فعل، ضمیر منتسب به لفظ جلاله الله است؛ اما این اراده تکوینى خداوند، به زدودن پلیدى و پاکیزه گردانیدن تعلق گرفته است؛ نه به خود فعل صادر از اهلبیت؛ زیرا خداوند مثلا نفرمود: «یرید الله ان یجعلکم تفعلون هذا وتجتنبون ذاک» (خداوند اراده کرده که شما را چنان قرار دهد که این کار رابکنید و از آن دیگردورى ورزید.) تا این که اراده آنان، مقهور اراده تکوینىخداوند باشد، بلکه اراده خداوند، صرفنظر از اراده اهلبیت، به دور ساختنپلیدى از آنان و ایجاد موانع بین آنان و پلیدى تعلق گرفته است. در عین حال، اراده آنان را بدون کوچکترین تعرضى، رها و آزاد گذاشته است.
ه) طهارت همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله، وابسته به اراده خودشان است
آخرین چیزى که در این جا بدان اشاره مىکنیم این است که ملاحظه مىشود خداوند متعال طهارت زنان را به اراده خود آنان معلق کرده و آنها را در دو راهی حیات دنیایی و حیات الهی قرار داده است[۶] ؛ اما وقتی در مورد طهارت اهلبیت سخن مىگوید، آن را متعلقاراده خود قرار مىدهد. حال این اراده، چه اراده تشریعى باشد و از طریق اوامرى باشد که متوجه زنان پیامبرصلیاللهعلیهوآله است و خواه اراده تکوینى باشد و متعلق به پاکیزه گردانیدن و دور ساختن پلیدى از اهل بیتعلیهم السلام!
اقتباسی از کتاب اهلبیت و آیه تطهیر، نوشته علامه سید جعفر مرتضی عاملی
[۱] . « فانا و اهل بیتى مطهرون من الذنوب»
[۲] . « و طهرتهم من الرجس و الدنس تطهیرا بارادتک و جعلتهمالوسیله»
[۳] . آنان که [به گفتارت] هدایتیافتند [لطف] خدا بر هدایت و ایمانشانبیفزود و پاداش تقواى آنها را عطا فرمود.
[۴] . و آنان که در راه ما به جان و مال کوشش کردند، محققا آنها را به راه خویشهدایت کنیم و همیشه خداوند بانیکوکاران است.
[۵] «ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها وما بطن» بخشی از آیه ۱۵۱ سوره مبارکه انعام
[۶] . «ان کنتن تردن الحیاه الدنیا وزینتها فتعالین امتعکن و اسرحکن سراحا جمیلا- و ان کنتن تردن الله و رسوله و الدار الاخره فإن الله اعدّ للمحسنت منکن اجرا عظیما» آیات ۲۸ و ۲۹ سوره مبارکه احزاب
پاسخ دهید