برخی می گویند: روزی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، ابن ملجم را قاتل حضرت علی علیهالسلام خواند و ابن ملجم گریست و گفت مرا همین الان بکشید؛ حضرت علی علیهالسلام نیز بارها او را قاتل خود. اگر این مطالب درست است، برای نجات امثال ابن ملجم، راهی باقی می ماند؟ اگر نه، آیا این با عدل الهی سازگاری دارد؟ در این وجیزه سعی شده است تا بدین شبهه پاسخ داده شود.
وجود علم غیب در نزد معصومین
بر اساس احادیث و روایات شیعی، پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و امامان علیهالسلام از علم غیب موهبتی از سوی خداوند بهرهمندند. چنانچه خداوند متعال در آیه ۲۶ و ۲۷ سوره مبارکه جن، علم غیب را به پیامبرانی خاص، اختصاص می دهد[۱]. این آیه نشان میدهد که علم غیب اختصاص به خداوند دارد و کسی جز خدا آن را نمیداند. اما ممکن است پیامبری با رضایت پروردگار متعال، آن را بداند و نیز ممکن است. دیگر انسانها از سوی خدا و یا به تعلیم پیامبران، از آن آگاهی یابند.
این آیه شریف به ضمیمه روایات بسیاری، حاکی از آن است که خداوند، علم غیب را به ائمه علیهالسلام نیز داده است. البته قلمرو علم مزبور تا اندازه ای است که خداوند صلاح دانسته و مطابق شؤون و مأموریت آنهاست تا برای رهبری بشر بر روی زمین، آمادگی داشته باشند.
همان گونه که پس از معین کردن عزرائیل برای قبض ارواح، هنگام مردن، انسان ها را در اختیار او گذاشته و یا فرشتگان دیگری را که برای هر کاری معین کرده، علم مربوط به آن کار را در اختیار ایشان گذاشته است[۲].
علم خداوند، تأثیری در جبر ندارد
باید توجه کرد که علم قطعی امام به رویدادها، مستلزم جبر نیست؛ همان طور که علم خداوند به افعال انسان، مستلزم جبر نیست؛ چرا که خداوند اراده کرده است افعال اختیاری انسان، از راه اراده و اختیار او انجام پذیرد؛ یعنی، خداوند علم دارد که انسان با اختیار و اراده خود کدام کارها را انجام میدهد. آگاهی مزبور نیز، از علم بی پایان الهی سرچشمه می گیرد. خلاصه آن که دانستن خداوند موجب مجبور بودن انسان نمی شود.
برخی از پیشگویی های اهلبیت تواتر دارد
درباره امام حسین علیهالسلام نیز میدانیم و به نقل متواتر ثابت است که رسول اکرمصلیاللهعلیهوآله و امام علی علیهالسلام از شهادت ایشان خبر داده بودند و این اخبار در معتبرترین کتابهای تاریخ و حدیث ضبط شده است.
همچنین وقتی امام حسین علیهالسلام عازم هجرت از مدینه به مکه معظمه شد و هنگامی که در مکه تصمیم به سفر عراق گرفت؛ شخصیت ها و رجال اسلام در بیم و تشویش افتاده و سخت نگران شدند. زیرا میدانستند بر طبق اخبار پیغمبرصلیاللهعلیهوآله شهادت در انتظار حسین علیهالسلام است و هم با توجه به اوضاع روز و استیلای بنیامیه بر جهان اسلام و رعب و هراسی که از ظلم و ستمشان در دلها افتاده و خفقانی که قلوب مسلمین را فرا گرفته بود؛ از اینکه بتوان با حکومت ستمکار بنیامیه به مبارزه برخاست، مأیوس و ناامید بودند؛ وانگهی با امتحاناتی که مردم کوفه در عصر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و امام حسن علیهالسلام داده بودند، روشن بود که امام حسین علیهالسلام به سوی مرگ و شهادت سفر میکند و احتمال اینکه جریان به طور دیگر خاتمه یابد، بسیار ضعیف بود.
امام حسین علیهالسلام نیز به طور مکرر از قتل خود خبر میداد و شهادت خود را به مردم اعلام میکرد. گاهی در پاسخ کسانی که از آن حضرت میخواستند سفر نکند و به عراق نرود میفرمود: «من رسول خدا را در خواب دیدم و در آن خواب به کاری مأمور شدم که اگر آن کار را انجام دهم سزاوارتر است[۳]».
لقب «اشقی الاشقیا» را نیز اولین بار رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله به ابن ملجم داد. در روایتی آمده است: همان طور که کشنده شتر صالح، شقی ترین افراد زمان خود بود، ابن ملجم نیز بدبخت ترین و شقاوت مندترین افراد عصر خود به حساب می آمد. در روایت دیگری حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله به حضرت علی علیهالسلام می فرمایند: «گویا می بینم که تو در حال نماز برای پروردگارت هستی که اشقی الاولین و الاخرین، رفیق کشنده ناقه ثمود، می آید و ضربتی بر سر تو می زند که محاسنت با خون سرت خضاب می گردد»[۴].
سرچشمه اخبار غیب؛ علم بی پایان خداوند
آن علم غیبی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ائمه علیهالسلام در آیینه آن، رویدادهای آینده را دیده و از آن خبر می دادند، به هیچ وجه با اختیار انسان ناسازگار نیست. از این رو، شمر، ابن ملجم و افرادی مانند آنها در انجام رفتار حاکی از خبرهای غیبی مزبور، هیچ گونه اجباری نداشتند. آن علم غیبی که سرچشمه گرفته از علم بی پایان الهی باشد، با توجه به ظرفیت های وجودی اشخاص یاد شده و به دلیل آگاهی از ظرفیت های مزبور، از اقدامات آینده آنان خبر می داد. بنابرین آنها در انجام امور، کاملا مختارانه و آزادانه عمل می کنند و علوم غیبیه، هیچ گونه تأثیر نمی گذاشت؛ چراکه پیامبرصلیاللهعلیهوآله و ائمه علیهالسلام در پرتو این علم غیبی الهی، حتی از تشخیص رفتارهای اختیاری آینده خویش توانمند بودند.
.[۱] «عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه أحداً إلا من ارتضی من رسول». (دانای نهان است و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند جز پیامبری که از او خشنود باشد): سوره مبارکه جن، آیه ۲۶ و ۲۷
[۲] الکلینی، اصول کافی، ج ۱، صلیاللهعلیهوآله ۳۸۱، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت( علیهالسلام(
[۳] تاریخ طبری، ج ۴، صلیاللهعلیهوآله ۲۹۲؛ الحسن و الحسین سبطا رسولالله، صلیاللهعلیهوآله ۹۱ و ۹۲
[۴] بحارالانوار , ج ۴۲ , صلیاللهعلیهوآله ۱۹۰ , باب ۱۲۶ , ح ۱
پاسخ دهید