برخی می گویند: تفسیر آیه تطهیر به عصمت برای اهلبیت علیهمالسلام، از قرن سوم و پس از غیبت صغری وارد ادبیات تفسیری شیعه شده است؛ بدین معنا که تا قبل از آن، برای اثبات عصمت اهل بیت مطهر اسلام، به این آیه استناد نمی شد! بنابرین، شیعه برای حجیت بخشی به کیش خود، دست به چنین استنادی زده است! این شبهه از سوی بعضی از منکرین فضایل اهلبیت علیهمالسلام، نقل شده است که ما در این وجیزه سعی نموده ایم، این مطلب را در گیشه نقد قرار دهیم.
الف) تعیین مصداق برای این آیه توسط روایات
در ابتدا باید گفت: در رابطه با این آیه، معتبرترین کتابهای شیعه و اهلسنت هنگام بیان شأن نزول آیه، آن را در وصف اهلبیت علیهمالسلام دانستهاند.
در احادیث اهل تسنن است که وقتی این آیه نازل شد، ام سلمه که یکی از زنان پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله است، میآید خدمت حضرت و میگوید که: یا رسولالله! آیا من هم جزء اهلبیت شمرده میشوم یا نه؟ می فرماید: تو به خیر هستی ولی جزء اینها نیستی، مدارک این مطلب هم یکی و دو تا نیستند و در روایات اهل سنت زیاد است.
نه تنها روایات ائمه اطهار بیانگر این تفاوت لسان و دیدگاه اند؛ بلکه اهل تسنن نیز این مطلب را روایت کردهاند[۱].
ابو سعید خدری و انس بن مالک و و وائله بن اسقع و عایشه و ام سلمه، می گویند که آیه مختص و ویژه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام است[۲].
ب) علت جمله معترضه
در آیات سوره احزاب، که خطاب برخی از آیاتش در مورد زنان پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله خطاب است، ضمیرها همه مؤنث است. مثلاً روشن است که مخاطب آیه شریفه «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاهَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها فَتَعالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمِیلا»[۳]، زنهای پیامبرند. اما پس از چند آیه، به یک باره ضمیر مذکر میشود: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا»[۴].
خداوند متعال در این جا کلمه اهلبیت را آورده است؛ ولی در آیات قبل، از واژه «نساء النبی» استفاده نموده است! در آیات قبل، از تکلیف، خوف و رجا سخن بود؛ ولی در آیه تطهیر، بالاتر از مدح سخن به میان آمده است و میخواهد مسأله تنزیه آنها از گناه و معصیت را پیش بکشد.
اما شاید دلیل اینکه این آیات در پس پرده ای از ابهام، به صورت جمله معترضه بیان شده، آن باشد که عرف جامعه اسلام در آن روزگار، تحمل پذیرش دستور در مورد اهلبیت علیهمالسلام را نداشت. چه آنکه منافقین که در آن روز نفوذ به سزایی در مردم داشتند، به گونه ای در میان طبقه اجتماعی مردم القا می کردند که: «ببینید دارد برای خانواده خودش نان میپزد»! این در صورتی بود که رسم و شیوه پیغمبر صلیاللهعلیهوآله در زندگی این بود که در هیچ موردی برای خود و خانواده اش، امتیازی را اختصاص دهد. ایشان بر اساس دستور اسلام، فوق العاده از این که میان خود و دیگران امتیاز قائل شود، اجتناب داشت؛ و همین جهت عامل بسیار بزرگی برای موفقیت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بود.
شاید سرّ این که قرآن این آیات را با قرائن و دلائل ذکر کرده است، این است که هر آدم بیغرضی، بی آلایشی اهلبیت را بفهمد. از طرف دیگر، شاید خداوند متعال بخواهد سفارش خود در مورد اهلبیت را به نحوی بیان کند که دشمنی دشمنانشان، به صورت تمرد در مقابل قرآن و اسلام درآید. بنابرین خداوند پردهای از عصمت را برایشان ایجاد کرد و آیه تطهیر را در اثناء آن آیات قرار داد که هر آدم فهیم و عاقلی میفهمد که خطاب آن با دیگر متفاوت است[۵].
ج) معنای عصمت
قبل از بیان روایات از پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمه اطهار علیهمالسلام در رابطه با تفسیر این آیه به عصمت، در مورد معنای عصمت توضیح مختصری را ارائه میدهیم:
عصمت به این معنی نیست که خدا افراد بخصوصی از بشر را همیشه مراقبت میکند که هر وقت اینها تصمیم میگیرند که گناهی را مرتکب شوند، فورا جلویشان را بگیرد! چون اگر عصمت به این معنی باشد، برای کسی کمالی نیست؛ بلکه عصمت از گناه به معنای نهایت و کمال ایمان است.
همانطورکه در جریان حضرت یوسف و زلیخا، یوسف به حکم این که با ایمان بود و ایمان او یک ایمان کامل و در حد شهودی بود، و بدی و زیان این کار را میدید، همان ایمانی که خدا به یوسف داده بود، مانع و نگهدارنده او از این کار بود، همان طور که ما خود را از بالای ساختمان به زمین نمیاندازیم و به درون آتش نمیاندازیم. چون خطر و زیان آن برای ما ثابت و مجسم است.
عصمت از گناه بستگی به ایمان انسان به گناه بودن آن گناه دارد؛ آن کسی که میگوید: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینی»[۶] اگر پرده بیفتد بر یقین من افزوده نمیشود، قطعا معصوم از گناه است[۷].
و لذا در روایت امام باقر علیهالسلام رجس در آیه تطهیر را به معنای شک و تردید تفسیر کرده اند. و فرمودهاند: رجس همان شک است و ما هیچ گاه در دینمان شک نمیکنیم.
و امام حسن علیهالسلام در احتجاج با عمرو بن عاص فرمودند: به خدا قسم تو میدانی که علی علیهالسلام حتی یک لحظه در دین و خدا شک نکرد[۸].
د) عصمت در این آیه، برگرفته شده از روایات
در تفسیر این آیه، روایات فراوانی از پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله وجود دارد که تصریح به عصمت شده است. چنانچه پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله به حضرت علی علیهالسلام خطاب میکنند: یا علی! این آیه در حق تو و دو سبط من و ائمه از اولاد تو نازل شده است. سپس پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله تمام ائمه را نام میبرند و در پایان روایت آن حضرت صلیاللهعلیهوآله می فرمایند: نام آنها بر عرش الهی نقش بسته است و من از آنها سؤال کردم، به من خطاب شد: یا محمد! صلیاللهعلیهوآله آنها امامان بعد از تو هستند که مطهر و معصوم هستند و دشمنان آنها ملعون هستند[۹].
ابن عباس در تفسیر این آیه از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل میکند که پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: من و اهلبیتم پاک از آفات و گناهان هستیم[۱۰].
بیهقی در کتاب «دلائل النبوه» به قول ابن عباس از پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله حدیث طولانی را نقل میکند که پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله در پایان در تفسیر آیه تطهیر فرمودند: من و اهلبیتم از گناهان پاک و منزه هستیم[۱۱].
امام صادق علیهالسلام از پدرشان و ایشان از حضرت علی علیهالسلام نقل میکند که فرمودند: خداوند ما را برتری بخشید، و چگونه چنین نباشد در حالی که خدا در قرآن فرمود: جز این نیست که خدا میخواهد که از شما اهلبیت پلیدی را دور کند و شما را پاک گرداند،[۱۲] پس خداوند متعال ما را از زشتیها و گناهان ظاهری و باطنی پاک گردانیده است[۱۳].
پس معلوم شد که اولا این آیه اختصاص به اهلبیت علیهمالسلام دارد، و ثانیا تفسیر این آیه به عصمت اهلبیت علیهمالسلام در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ائمه اطهار علیهمالسلام بوده است و اگر در کتب تفسیری بعد از غیبت به عصمت تفسیر شده است، برگرفته از این روایات بوده است.
[۱] مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، تهران، انتشارات صدرا، چاپ دوم، ۱۳۶۴، ص۱۵۳تا ص۱۵۶
[۲] ترجمه تفسیر مجمع البیان ، مترجم دکتر احمد بهشتی و دیگران، انتشارات فراهانی، چاپ اول، ۱۳۶۰ هـ . ش، ج ۲۰، ص۱۰۷
[۳] احزاب :۲۸ ۱
[۴] احزاب :۳۳ ۲
[۵]. اقتباسی از امامت و رهبری، ص۱۶۰ ۵
[۶] عبدالحمید بن ۶٫ ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، سال انتشار ۱۴۰۴هـ ، ج ۷، ص ۲۵۳
[۷] امامت و رهبری، ص ۱۷۵
[۸] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه ۸٫ الوفاء، ۱۴۰۴هـ ، ج ۴۴، ص ۱۰۲، باب ۲۰
[۹] همان، ج ۳۵، ص۲۰۶، باب ۵٫ ۹
[۱۰] همان
[۱۱] فضل بن حسن طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، تهران، ۱۱٫ انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ص۸
[۱۲] احزاب: ۳۳ ۱۲
[۱۳] مجلسی، محمد ۱۳٫ باقر، بحارالانوار، بیروت، انتشارات مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴هـ ، ج ۲۵، ص۲۱۳، باب ۷
پاسخ دهید