روز یکشنبه مورخ ۰۱ خرداد ۱۴۰۱، (به دلیل شیوع ویروس کرونا) هجدهمین جلسه (هفتمین جلسه نیم سال جدید) مجازی بحث «آیات الاحکام» برای دانشجویان و اساتید دانشگاه علوم قضائی توسط حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار گردید؛ مشروح این جلسه تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
در محضر شما عزیزان سیری در آیات قرآن کریم با نگاه به حکومت و حاکمیت در میان بشر داشتیم و مسئلهی باطل بودن نظریه سکولار، جدایی دین از سیاست، مدیریت، از مکتب، مورد توجّه بود، و قرآن کریم سیره تعدادی از انبیاء علیهم السلام را نقل فرمود که ملاحظه فرمودید، در ابتدا جریان طالوت بود که پیغمبر او را به مردم معرّفی کرد و گفت: خدا او را برگزیده است، و دیگر داستان حضرت سلیمان علیه السلام بود که در سطح وسیع جهانی با نفوذ فوق تصوّر در میان طبیعت، طیور و موجودات عالم و جن حکومت داشت، و حضرت یوسف علی نبیّنا و آله و علیه السلام خودش را کاندیدای مسئولیت و مدیریت در آن روزگار مصر کرد و از عهده برآمد.
در این جلسه که شاید آخرین جلسهی شما باشد باید چند نکته را برجسته کنیم و آن شرایط حاکم در منظر قرآن کریم است.
از آیات سوره مبارکه بقره که آیات ۲۴۶ و ۲۴۷ این سوره بود آموختیم که خدای متعال اگر طالوت را با درخواست نبی زمان خودش بعنوان ملک و فرمانفرما، رهبر و مدیر آن جامعه معرّفی کرد، بر اساس گفته این پیغمبر که در برابر بهانهجویی امّت خودش توقع داشتند ملکی که پیغمبر معرّفی میکند باید دارای مکنت و ثروت باشد و از یک خانواده مشهور و اشراف و متعیّن باشد، آن پیامبر این را رد کرد، سه ویژگی برای ملک و رهبر و فرمانده معرّفی کرد، یکی اینکه «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا»،[۲] «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ» خدا او را برگزید، این اساس مشروعیت هست که خدا او را برگزیده است.
دو شرط دیگر را بعد از این کلمه مطرح میکند که حکمت گزینش الهی را استنباط میکنیم. یکی مسئله وسعت علم است، دیگری قدرت بدنی. بنابراین دو بال علم و قدرت در حاکم و رهبری و فرمانده از شرایط لازم هست.
در مورد حضرت سلیمان علیه السلام هم میفرماید: «وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا»،[۳] ما به داوود و سلیمان علم دادیم. که این علم هم دانش است و هم بینش است.
بعد از مسئله علم که شرط لازم در ادیان توحیدی است، هیچ جاهلی مانند رضاخان و پادشاهان دنیا که نوعاً عالم و دینشناس و دنیاشناس و مردمشناس نیستند، در ادیان توحیدی علم حرف اول را میزند. در خلافت حضرت آدم علیه السلام هم که او محور همهی ملائکه قرار گرفت، برای این بود که «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا»،[۴] او عالم بود و هیچ کسی در حدّ او علم نداشت.
در مورد حضرت سلیمان علیه السلام و حضرت داوود علیه السلام هم علمشان مطرح است و هم «عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْر»،[۵] نه تنها زبان انسانها را با گویشهای مختلف متوجّه هستیم بلکه به زبان حیوانات هم آشنا بودند، نه تنها قدرتشان قدرت اعتباری و قراردادی و سیاسی در جامعه بشری بود که نوع امرا و سلاطین از آن بهرهمند میشوند، بلکه قدرت تکوینی داشتند، حضرت سلیمان علیه السلام و حضرت داوود علیه السلام قدرت تکوینی داشتند، کوه با نوای حضرت داوود علیه السلام به نوا درمیآمد و مناجات میکرد، «أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ»[۶] آهن و فولاد در دست حضرت داوود علیه السلام نرم میشد و زینت پیدا میکرد و او با دست خودش زره و قدرت دفاعی درست میکرد.
بنابراین هم قداست و هم علم. هر دو در حکومت حضرت سلیمان علیه السلام و حضرت داوود علیه السلام مهم است و از آیهای که در مورد گفتگوی حضرت سلیمان علیه السلام با نمل بدست میآید، در حکومت دینی نه تنها بشر مورد ظلم قرار نمیگیرد بلکه به مورچهای هم آزار نمیرسد، زیرا آن چیزی که مایه خوشحالی و خنده حضرت سلیمان علیه السلام بود «قَالَتْ نَمْلَهٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ»،[۷] مورچهای به جمع مورچگان خطاب کرد که به خانههای خودتان بروید «لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ» نکند زیر پای سلیمان و قشون سلیمان له بشوید، در حالی که آنها متوجّه نیستند. یعنی فریاد میزند که سلیمان کسی نیست که مورچهای را با توجّه له کند.
در حکومت دینی این احساس امنیت نه تنها برای بشر هست بلکه موجودات دیگر هم از حکومت پیامبر و منصوب خدای متعال احساس امنیت میکنند.
در جریان حضرت یوسف علیه السلام که خودش درخواست کرد «اجْعَلْنِی عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ»،[۸] دو ویژگی را از خودش مطرح کرد، گفت: «إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ» من هم قدرت حفاظت دارم و هم در این رشته کارشناس هستم.
در مسئله اقتصاد هم کارشناسی دارد و هم اهل ریخت و پاش و سوء استفاده نیست و میتواند خزینه را در نهایت اقتدار محافظت کند، از غارت، از دستبرد، از جهالتی که موجب بشود خزینه خالی بشود، آن حفیظ بودن منبع معیشت مردم را بیمه میکند و علیم بودن او نیز او را در جریان میاندازد، یعنی حضرت یوسف علی نبیّنا و آله و علیه السلام هم در تولید و هم در توزیع، هم کارشناس است و هم کارآمد است، علیم و حفیظ است.
در جریان حضرت موسی علیه السلام هم که دختران شعیب خواستند که از زحمات جناب موسی علیه السلام قدردانی کرده باشند حضرت موسی علیه السلام را با این صفت به پدرشان معرّفی کردند: «یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ»،[۹] کسی که کارگزار و حقوقبگیرِ ملّت و رعیت است باید این دو صفت را داشته باشد، یکی اینکه قوی باشد، توان کاری که بعهده گرفته است را داشته باشد و کم نیاورد، دوم اینکه امین باشد.
اینها صفاتی بود، علاوه بر اصل اثبات لزوم حکومت در ادیان الهی و هر کجا پیغمبری جامعه را آماده دیده است و بسط ید داشته است حکومت تشکیل داده است و این حکومت یعنی قدرت و ثروت، هر کجا که باشد هم میتواند مبدأ اصلاحات و تحول جامعه بسوی توحید و تعالی باشد و اگر در دست نااهل باشد موجب سقوط و فساد جامعه خواهد بود.
چند آیه در ارتباط با حکومت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که بالملازم برای امامان بعد از پیامبر و ولی فقیه است را هم ان شاء الله در ذهن مبارک و یادداشتهای خودتان مرقوم بفرمایید، باشد که شما متدیّنین و جوانها ان شاء الله با جهاد تبیینی که خدای متعال به شما داده است، هم خودتان در مسائل سیاسی دینشناس هستید و هم دکترین مکتب خودتان را، قرآن خودتان را هم خوب تلقّی میکنید، هم خوب میفهمید، هم میتوانید به مؤمنین دیگر و جوانان دیگر القاء کنید.
خدای متعال در چند آیه حاکمیت وجود مبارک پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم را بوضوح به جامعه توحیدی و اسلامی القاء فرموده است.
یکی در سوره مبارکه احزاب است، خدای متعال فرمود: «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»،[۱۰] این پیامبر در ولایتی که دارد، نسبت به مؤمنین… چون امر خاصی را در مؤمنین نام نبرده است اطلاق دارد، یعنی در امور زندگی مؤمن، فردی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، ولایت پیغمبر ذیل ولایت خداست، مرتبهای از ولایت خداست، شأنی از شئون اختیارات خدا بر بندگان است، چون او خلیفه خداست، بنابراین اختیار همه مؤمنین در عرض اختیار پیغمبر و خدا نیست، در طول اختیارشان است.
«النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»، نبی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است از نظر داشتن اختیارات و ولایت بر شئون مؤمنین، ولایتش از خودشان قویتر است. یعنی اگر آنها میخواهند مالی را بفروشند ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بعنوان حاکم اسلامی ببیند که اینها ضرر میکنند، میآید و جلوی معاملهی آنها را میگیرد و اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ممانعت کرد، ارادهی مالک مال نفوذ ندارد، ارادهی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قاهر است و حکومت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نافذ است.
همینطور اگر او همسری را انتخاب کرده است و از منظر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این دو نفر نمیتوانند با یکدیگر بسازند، آن ولایت میتواند زن او را طلاق بدهد.
در داد و ستدها، در شئون زندگی اشخاص، از آن جهت که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به مصالح آحاد رعیت بیش از خود آنها اشراف دارد و اطلاعات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بیشتر از خود آنهاست و محبّت و عاطفه و دلسوزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم از خودشان بیشتر است، امام و پیغمبر از پدر و مادر و خود ما به ما مهربانتر هستند، هم مهربانی و محبّت در اوج است و هم علم به مصالح در اوج است.
وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در یک حدیث شریفی خطاب به مردم فرمودند که «یَا عِبَادَ اَللَّهِ أَنْتُمْ کَالْمَرْضَى وَ رَبُّ اَلْعَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ»،[۱۱] مثلِ شما مثلِ بیمار است و مثل خدا مثلِ طبیب است، پس «صَلاَحُ اَلْمَرْضَى فِیمَا یَعْمَلُهُ اَلطَّبِیبُ» مصلحت مریض دلبخواهِ خودِ او نیست، بلکه تشخیص طبیب است. تشخیص طبیب بر دلخواه مریض رجحان دارد و این در همهی زندگی انسان، بُعدِ فکری، بُعدِ اخلاقی، بُعدِ اجرایی، اشراف خدا و رسول خدا که مظهر خدا، صفحه علم خدای متعال است، و همانطور که خدای متعال به مؤمنین رئوف و رحیم است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم «بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ»[۱۲] معرّفی فرموده است. بنابراین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اولی بالمؤمنین از خودشان است.
دومین آیه آیه ۵۹ سوره مبارکه نساء است، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»،[۱۳] ای کسانی که ایمان آوردهاید الله را اطاعت کنید، این اطاعت قید ندارد، محدودیت ندارد، خدای متعال هر دستوری بدهد، از آن جهت که او مالک است و همهی ما ملک او هستیم و هر مالکی بر ملک خودش دست دارد و هر نوع تصرّف را میتواند در ملک خودش داشته باشد، ما مالِ خدا هستیم و خدای متعال بر ما حاکم است و صاحب اختیار است.
خلیفه خدا و نماینده خدا هم وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، «وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ» از رسول اطاعت کنید.
برای مرحله سوم دیگر «أطِیعُوا» را تکرار نکرد، «وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»، این اولی الامر را بر رسول عطف میکند، یعنی وقتی رسول نبود اولی الامر همان اختیارات و همان نفوذ حکومتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را دارد.
از این آیه کریمه ۵۹ سوره مبارکه نساء دو مسئله استفاده میشود، یکی حکومت مطلق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمه هدی علیهم السلام بر آحاد مردم، دوم هم عصمت آن بزرگواران.
چون وقتی اطاعت مطلق بود، اگر ممکن بود اینها به چیزی دستور بدهند که بر خلاف رضای خدا بود، آنوقت تضاد پیدا میشود، خدای متعال چیزی را حرام کرده است و پیغمبر بگوید این کار را انجام بدهید، یا خدا چیزی را واجب کرده است و پیغمبر دستور بدهد که این کار را انجام ندهید.
این آیه نشان میدهد که پیغمبر و اولی الامر هر دستور و فرمانی صادر کنند، امکان ندارد بر خلاف دستورات خدا و بر خلاف رضای خدا باشد.
بنابراین اینها از عصمت برخوردار هستند، نه از عصمت عملی، از عصمت علمی هم برخوردار هستند، یعنی هیچوقت در فهم مطالب، در تطبیق قانون بر مصداق اشتباه نمیکنند، اینها مصونیت و عصمت دارند، از این جهت حکومتشان علی الاطلاق واجب است.
ولی در مورد دیگران اینطور نیست، مثلاً در مورد پدر اینطور نیست، اطاعت از پدر واجب است ولی فرمودهاند: «لاَ طَاعَهَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَهِ اَلْخَالِقِ»،[۱۴] تا آنجایی که پدر انسان را به شرک و گناه وادار نکند حریم او محفوظ است و دستور او هم لازم الاجراء است، ولی اگر قدم در محدوده محذورات قدم گذاشت و فرزند خود را به ظلمی و خلافی امر کرد، واجب نیست از او اطاعت کند. چارچوب اختیار دیگر امرا هم در محدوده شرع است، اگر به معصیتی دستور دادند مسلمین باید تمرّد کنند و از آنها اطاعت نکنند.
ولی در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نباید ما بگوییم که تشخیص دادیم اینجا بر خلاف شرع است، نه! خدای متعال به ما میفرماید او هرچه گفت گفتهی ماست.
لذا وقتی امام صادق علیه السلام به کسی که از خراسان آمده بود دستور میدهند به آتش تنور برود، معرفت او کامل نبود که امام کسی نیست که دستور خلاف شرع بدهد، نتوانست اجرا کند، ولی آن فرد دیگر که وارد شد حضرت فرمودند به داخل تنور برو، آن شخص اصلاً علّت را نپرسید.
یا دستوری که خدای متعال به حضرت ابراهیم علیه السلام داد که حضرت ابراهیم علیه السلام به فرزند خود حضرت اسماعیل علیه السلام گفت که «إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ»،[۱۵] من در منام مرتب میبینم که سر تو را ذبح میکنند.
نه حضرت اسماعیل علیه السلام در حقّانیت اجرای این مسئله تردید داشت و نه حضرت ابراهیم علیه السلام. لذا هر دو آماده شدند و به مسلخ رفتند.
هم در جریان حضرت ابراهیم علیه السلام نتیجه این شد که سر فرزند او بریده نشد، هم در جریان حضرت امام صادق علیه السلام آن فرد نسوخت، حتّی موی بدنش هم نسوخت.
کسی که دستور میدهد و از جانب خدای متعال دستورِ تو دستورِ خدای متعال است، اگر او دستوری داد ما باید اجراء کنیم و باید مطمئن باشیم که نتیجهاش آن چیزی است که به نفع ما تمام میشود.
دیگر آیه ۶۵ سوره مبارکه نساء است، «فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» به پروردگارت سوگند که آنها ایمان نخواهند آورد مگر اینکه تو را در اختلافات خود به قضاوت بخواهند و سپس هر نظری که تو دادی، احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند.
این نکته که «ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ»، در حکومت اسلامی اطاعت قانونی کفایت نمیکند، بلکه انقیاد و تسلیم باطنی لازم است.
در قضاوتها یکی محکوم علیه است و یکی حاکم است، حاکم معمولاً خوشحال است و محکوم علیه خوشحال نیست.
اگر حاکم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یا امامان معصوم علیهم السلام یا جانشینشان بود واجب است محکوم علیه در باطن هم احساس نارضایتی از اجرای قانون خدا نداشته باشد.
آیه ۶۳ سوره مبارکه نور میفرماید: «فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»،[۱۶] آنها که فرمان پیامبر اسلام را مخالفت میکنند باید از این موضوع بترسند که فتنهای دامانشان را بگیرد یا عذابی دردناک به آنها برسد.
در اینجا خدای متعال طوری مؤمنین را از تمرّد از فرمان الهی پرهیز داده است و وعیدِ عذاب الیم به اینها داده است. این هم امّت را مکلّف و موظف میکند که از اوامر و فرمانهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هرگز تخلّف و سرپیچی نکنند.
این چهار آیه مربوط به الزام اطاعت امّت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود.
در آیه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»[۱۷] علاوه بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اولی الامر را هم واجب الاطاعه، حکام علی الاطلاق، دارای ولایت مطلقه معرفی کرد، اما نسبت به حضرات معصومین علیهم السلام، علاوه بر آیه مبارکه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» آیات سوره مبارکه مائده، «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»،[۱۸] همینطور «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ»[۱۹] در کنار این چهار آیهای که در سوره مبارکه مائده آمده است، یک آیه هم در سوره مبارکه حشر داریم که «مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»،[۲۰] آنچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به شما دستور داد اطاعت کنید و آنچه شما را پرهیز داد خودتان را نگه دارید و به منهیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مرتکب نشوید.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دستور دادند بعد از خودشان دوازده امام است و در زمان غیبت ائمه اطهار، چه در زمان حضورشان که امّتی در یک جایی به امام دسترسی نداشته باشند، و چه در زمانی که غیبت تامّه است، مانند زمان ما، وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم علما و فقهای جامع الشرایط را خلفای خودشان معرّفی فرمودهاند.
این چندین آیه به اضافهی آن آیه تابلوی سیاسی جامعه اسلامی و توحیدی را ترسیم میکند.
در پایان دوست دارم چند سؤال به محضر شما تقدیم کنم که در امتحان کار بر شما آسان بشود.
یک: در جریان مراجعه بنی اسرائیل به پیغمبرشان و درخواست رهبری برای مبارزه و مقابله با جالوت و ستمگران، شما چه نکاتی را استفاده میکنید؟ سه نکته را قطعاً بازگو کنید و در پاسخ دادن سعی کنید مختصر و مفید باشد، «خَیْرُ الْکَلامِ مَا دَلَّ وَ جَلَّ وَ قَلَّ وَ لَمْ یُمِلَّ»، بهترین سخن سخنی است که هم طولانی نباشد و هم روشن باشد، پاسخ قابل فهم باشد، لذا در پاسخها بیش از دو سطر جواب دادن از امتیاز کسر میکند.
دو: در جریان حکومت حضرت سلیمان نبی علیه السلام، حضرت سلیمان علیه السلام چه امتیازی داشت که خدای متعال او را اینچنین مبسوطالید قرار داد و حکومتی بینظیر در اختیار او قرار داد؟
سه: داوود نبی علیه السلام چه امتیازاتی دارد و مجوز حکومت داوود چه مسئلهای میتواند باشد؟
چهار: جناب یوسف علیه السلام برای توجیه مدیریت اقتصادی خودش چه صفاتی از خودش را به ملک وقت ارائه کرد؟ و ما از این موضوع چه میفهمیم؟
پنج: از جریان درخواست دختران شعیب از پدرشان در مورد حضرت موسی علیه السلام، ما برای حقوق بگیران از خزائن ملّی و بیت المال عمومی، آن کسی که حقوق میگیرد و مسئولیت مردم را بعهده میگیرد باید چه شرایطی داشته باشد تا کار را به او واگذار کنیم؟
شش: از آیه سوره مبارکه احزاب، «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» چه مطلبی را در مسئله حکومت استفاده میکنیم؟
هفت: از آیه کریمه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» در زمینهی لزوم حکومت و وجوب اطاعت مردم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امامان چه استفادهای میفرمایید؟ توضیح دهید.
هشت: در آیه شریفه ۶۵ سوره مبارکه نساء «فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ»[۲۱] چگونه ولایت مطلقه را بدست میآورید؟
نه: از آیه شریفه ۶۳ سوره مبارکه نور «فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ»[۲۲] چگونه مسئلهی لزوم حکومت و لزوم اطاعت از حکومت را بدست میآورید؟
ده: در مورد حکومت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و ائمه هدی علیهم السلام از چه آیاتی میتوانید استفاده کنید؟ مختصر بازگو بفرمایید.
یازده: آیا ولایت فقیه دلیلی از قرآن کریم و روایات دارد؟ اگر دارد کدام است؟ دو مورد را بنویسید.
ان شاء الله خداوند یار و نگهدار شما باشد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
[۱] سوره مبارکه یوسف، آیه ۱۰۸ (قُلْ هَٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ)
[۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۴۷ (وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَهً مِنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)
[۳] سوره مبارکه نمل، آیه ۱۵ (وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا ۖ وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَىٰ کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ)
[۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۱ (وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَهِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ)
[۵] سوره مبارکه نمل، آیه ۱۶ (وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ ۖ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ ۖ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ)
[۶] سوره مبارکه حدید، آیه ۱۰ (وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا ۖ یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَالطَّیْرَ ۖ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ)
[۷] سوره مبارکه نمل، آیه ۱۸ (حَتَّىٰ إِذَا أَتَوْا عَلَىٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَهٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ)
[۸] سوره مبارکه یوسف، آیه ۵۵ (قَالَ اجْعَلْنِی عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ ۖ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ)
[۹] سوره مبارکه قصص، آیه ۲۶ (قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ ۖ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ)
[۱۰] سوره مبارکه احزاب، آیه ۶ (النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ۗ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِیَائِکُمْ مَعْرُوفًا ۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا)
[۱۱] إرشاد القلوب ، جلد ۱ ، صفحه ۱۵۳ (وَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَا عِبَادَ اَللَّهِ أَنْتُمْ کَالْمَرْضَى وَ رَبُّ اَلْعَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ فَصَلاَحُ اَلْمَرْضَى فِیمَا یَعْمَلُهُ اَلطَّبِیبُ وَ یُدَبِّرُهُ لاَ فِیمَا یَشْتَهِیهِ وَ یَقْتَرِحُهُ أَلاَ فَسَلِّمُوا اَللَّهَ أُمُورَکُمْ تَکُونُوا مِنَ اَلْفَائِزِینَ.)
[۱۲] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۸ (لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ)
[۱۳] یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا
[۱۴] الخصال ، جلد ۲ ، صفحه ۵۶۴ (حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِکٍ اَلْفَزَارِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا خَیْرَانُ بْنُ دَاهِرٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ سُلَیْمَانَ اَلْجَبَلِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَیْلٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ: هَذِهِ رِسَالَهُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ إِلَى بَعْضِ أَصْحَابِهِ اِعْلَمْ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْکَ حُقُوقاً مُحِیطَهً بِکَ فِی کُلِّ حَرَکَهٍ تَحَرَّکْتَهَا أَوْ سَکِنَهٍ سَکَنْتَهَا أَوْ حَالٍ حُلْتَهَا أَوْ مَنْزِلَهٍ نَزَلْتَهَا أَوْ جَارِحَهٍ قَلَبْتَهَا أَوْ آلَهٍ تَصَرَّفْتَ فِیهَا فَأَکْبَرُ حُقُوقِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَیْکَ مَا أَوْجَبَ عَلَیْکَ لِنَفْسِهِ مِنْ حَقِّهِ اَلَّذِی هُوَ أَصْلُ اَلْحُقُوقِ ثُمَّ مَا أَوْجَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْکَ لِنَفْسِکَ مِنْ قَرْنِکَ إِلَى قَدَمِکَ عَلَى اِخْتِلاَفِ جَوَارِحِکَ فَجَعَلَ عَزَّ وَ جَلَّ لِلِسَانِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِسَمْعِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِبَصَرِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِیَدِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِرِجْلِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِبَطْنِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِفَرْجِکَ عَلَیْکَ حَقّاً فَهَذِهِ اَلْجَوَارِحُ اَلسَّبْعُ اَلَّتِی بِهَا تَکُونُ اَلْأَفْعَالُ ثُمَّ جَعَلَ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَفْعَالِکَ عَلَیْکَ حُقُوقاً فَجَعَلَ لِصَلاَتِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِصَوْمِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِصَدَقَتِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِهَدْیِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِأَفْعَالِکَ عَلَیْکَ حُقُوقاً ثُمَّ یَخْرُجُ اَلْحُقُوقُ مِنْکَ إِلَى غَیْرِکَ مِنْ ذَوِی اَلْحُقُوقِ اَلْوَاجِبَهِ عَلَیْکَ فَأَوْجَبُهَا عَلَیْکَ حُقُوقُ أَئِمَّتِکَ ثُمَّ حُقُوقُ رَعِیَّتِکَ ثُمَّ حُقُوقُ رَحِمِکَ فَهَذِهِ حُقُوقٌ تَتَشَعَّبُ مِنْهَا حُقُوقٌ فَحُقُوقُ أَئِمَّتِکَ ثَلاَثَهٌ أَوْجَبُهَا عَلَیْکَ حَقُّ سَائِسِکَ بِالسُّلْطَانِ ثُمَّ حَقُّ سَائِسِکَ بِالْعِلْمِ ثُمَّ حَقُّ سَائِسِکَ بِالْمِلْکِ وَ کُلُّ سَائِسٍ إِمَامٌ وَ حُقُوقُ رَعِیَّتِکَ ثَلاَثَهٌ أَوْجَبُهَا عَلَیْکَ حَقُّ رَعِیَّتِکَ بِالسُّلْطَانِ ثُمَّ حَقُّ رَعِیَّتِکَ بِالْعِلْمِ فَإِنَّ اَلْجَاهِلَ رَعِیَّهُ اَلْعَالِمِ ثُمَّ حَقُّ رَعِیَّتِکَ بِالْمِلْکِ مِنَ اَلْأَزْوَاجِ وَ مَا مَلَکَتِ اَلْأَیْمَانُ وَ حُقُوقُ رَعِیَّتِکَ کَثِیرَهٌ مُتَّصِلَهٌ بِقَدْرِ اِتِّصَالِ اَلرَّحِمِ فِی اَلْقَرَابَهِ وَ أَوْجَبُهَا عَلَیْکَ حَقُّ أُمِّکَ ثُمَّ حَقُّ أَبِیکَ ثُمَّ حَقُّ وَلَدِکَ ثُمَّ حَقُّ أَخِیکَ ثُمَّ اَلْأَقْرَبُ فَالْأَقْرَبُ وَ اَلْأَوْلَى فَالْأَوْلَى ثُمَّ حَقُّ مَوْلاَکَ اَلْمُنْعِمِ عَلَیْکَ ثُمَّ حَقُّ مَوْلاَکَ اَلْجَارِیَهِ نِعْمَتُهُ عَلَیْکَ ثُمَّ حَقُّ ذَوِی اَلْمَعْرُوفِ لَدَیْکَ ثُمَّ حَقُّ مُؤَذِّنِکَ لِصَلاَتِکَ ثُمَّ حَقُّ إِمَامِکَ فِی صَلاَتِکَ ثُمَّ حَقُّ جَلِیسِکَ ثُمَّ حَقُّ جَارِکَ ثُمَّ حَقُّ صَاحِبِکَ ثُمَّ حَقُّ شَرِیکِکَ ثُمَّ حَقُّ مَالِکَ ثُمَّ حَقُّ غَرِیمِکَ اَلَّذِی تُطَالِبُهُ ثُمَّ حَقُّ غَرِیمِکَ اَلَّذِی یُطَالِبُکَ ثُمَّ حَقُّ خَلِیطِکَ ثُمَّ حَقُّ خَصْمِکَ اَلْمُدَّعِی عَلَیْکَ ثُمَّ حَقُّ خَصْمِکَ اَلَّذِی تَدَّعِی عَلَیْهِ ثُمَّ حَقُّ مُسْتَشِیرِکَ ثُمَّ حَقُّ اَلْمُشِیرِ عَلَیْکَ ثُمَّ حَقُّ مُسْتَنْصِحِکَ ثُمَّ حَقُّ اَلنَّاصِحِ لَکَ ثُمَّ حَقُّ مَنْ هُوَ أَکْبَرُ مِنْکَ ثُمَّ حَقُّ مَنْ هُوَ أَصْغَرُ مِنْکَ ثُمَّ حَقُّ سَائِلِکَ ثُمَّ حَقُّ مَنْ سَأَلْتَهُ ثُمَّ حَقُّ مَنْ جَرَى لَکَ عَلَى یَدَیْهِ مَسَاءَهٌ بِقَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ عَنْ تَعَمُّدٍ مِنْهُ أَوْ غَیْرِ تَعَمُّدٍ ثُمَّ حَقُّ أَهْلِ مِلَّتِکَ عَلَیْکَ ثُمَّ حَقُّ أَهْلِ ذِمَّتِکَ ثُمَّ اَلْحُقُوقُ اَلْجَارِیَهُ بِقَدْرِ عِلَلِ اَلْأَحْوَالِ وَ تَصَرُّفِ اَلْأَسْبَابِ فَطُوبَى لِمَنْ أَعَانَهُ اَللَّهُ عَلَى قَضَاءِ مَا أَوْجَبَ عَلَیْهِ مِنْ حُقُوقِهِ وَ وَفَّقَهُ لِذَلِکَ وَ سَدَّدَهُ فَأَمَّا حَقُّ اَللَّهِ اَلْأَکْبَرُ عَلَیْکَ فَأَنْ تَعْبُدَهُ لاَ تُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً فَإِذَا فَعَلْتَ بِالْإِخْلاَصِ جَعَلَ لَکَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ یَکْفِیَکَ أَمْرَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ حَقُّ نَفْسِکَ عَلَیْکَ أَنْ تَسْتَعْمِلَهَا بِطَاعَهِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حَقُّ اَللِّسَانِ إِکْرَامُهُ عَنِ اَلْخَنَى وَ تَعْوِیدُهُ اَلْخَیْرَ وَ تَرْکُ اَلْفُضُولِ اَلَّتِی لاَ فَائِدَهَ لَهَا وَ اَلْبِرُّ بِالنَّاسِ وَ حُسْنُ اَلْقَوْلِ فِیهِمْ وَ حَقُّ اَلسَّمْعِ تَنْزِیهُهُ عَنْ سَمَاعِ اَلْغِیبَهِ وَ سَمَاعِ مَا لاَ یَحِلُّ سَمَاعُهُ وَ حَقُّ اَلْبَصَرِ أَنْ تَغُضَّهُ عَمَّا لاَ یَحِلُّ لَکَ وَ تَعْتَبِرَ بِالنَّظَرِ بِهِ وَ حَقُّ یَدِکَ أَنْ لاَ تَبْسُطَهَا إِلَى مَا لاَ یَحِلُّ لَکَ وَ حَقُّ رِجْلَیْکَ أَنْ لاَ تَمْشِیَ بِهِمَا إِلَى مَا لاَ یَحِلُّ لَکَ فَبِهِمَا تَقِفُ عَلَى اَلصِّرَاطِ فَانْظُرْ أَنْ لاَ تَزِلَّ بِکَ فَتَرَدَّى فِی اَلنَّارِ وَ حَقُّ بَطْنِکَ أَنْ لاَ تَجْعَلَهُ وِعَاءً لِلْحَرَامِ وَ لاَ تَزِیدَ عَلَى اَلشِّبَعِ وَ حَقُّ فَرْجِکَ أَنْ تُحْصِنَهُ عَنِ اَلزِّنَا وَ تَحْفَظَهُ مِنْ أَنْ یُنْظَرَ إِلَیْهِ وَ حَقُّ اَلصَّلاَهِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا وِفَادَهٌ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ فِیهَا قَائِماً بَیْنَ یَدَیِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا عَلِمْتَ ذَلِکَ قُمْتَ مَقَامَ اَلْعَبْدِ اَلذَّلِیلِ اَلْحَقِیرِ اَلرَّاغِبِ اَلرَّاهِبِ اَلرَّاجِی اَلْخَائِفِ اَلْمُسْتَکِینِ اَلْمُتَضَرِّعِ اَلْمُعَظِّمِ لِمَنْ کَانَ بَیْنَ یَدَیْهِ بِالسُّکُونِ وَ اَلْوَقَارِ وَ تُقْبِلَ عَلَیْهَا بِقَلْبِکَ وَ تُقِیمَهَا بِحُدُودِهَا وَ حُقُوقِهَا وَ حَقُّ اَلْحَجِّ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ وِفَادَهٌ إِلَى رَبِّکَ وَ فِرَارٌ إِلَیْهِ مِنْ ذُنُوبِکَ وَ بِهِ قَبُولُ تَوْبَتِکَ وَ قَضَاءُ اَلْفَرْضِ اَلَّذِی أَوْجَبَهُ اَللَّهُ عَلَیْکَ وَ حَقُّ اَلصَّوْمِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ حِجَابٌ ضَرَبَهُ اَللَّهُ عَلَى لِسَانِکَ وَ سَمْعِکَ وَ بَصَرِکَ وَ بَطْنِکَ وَ فَرْجِکَ لِیَسْتُرَکَ بِهِ مِنَ اَلنَّارِ فَإِنْ تَرَکْتَ اَلصَّوْمَ خَرَقْتَ سِتْرَ اَللَّهِ عَلَیْکَ وَ حَقُّ اَلصَّدَقَهِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا ذُخْرُکَ عِنْدَ رَبِّکَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَدِیعَتُکَ اَلَّتِی لاَ تَحْتَاجُ إِلَى اَلْإِشْهَادِ عَلَیْهَا فَإِذَا عَلِمْتَ ذَلِکَ کُنْتَ بِمَا تَسْتَوْدِعُهُ سِرّاً أَوْثَقَ مِنْکَ بِمَا تَسْتَوْدِعُهُ عَلاَنِیَهً وَ تَعْلَمَ أَنَّهَا تَدْفَعُ اَلْبَلاَیَا وَ اَلْأَسْقَامَ عَنْکَ فِی اَلدُّنْیَا وَ تَدْفَعُ عَنْکَ اَلنَّارَ فِی اَلْآخِرَهِ وَ حَقُّ اَلْهَدْیِ أَنْ تُرِیدَ بِهِ وَجْهَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لاَ تُرِیدَ بِهِ خَلْقَهُ وَ لاَ تُرِیدَ بِهِ إِلاَّ اَلتَّعَرُّضَ لِرَحْمَهِ اَللَّهِ وَ نَجَاهَ رُوحِکَ یَوْمَ تَلْقَاهُ وَ حَقُّ اَلسُّلْطَانِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّکَ جُعِلْتَ لَهُ فِتْنَهً وَ أَنَّهُ مُبْتَلًى فِیکَ بِمَا جَعَلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ عَلَیْکَ مِنَ اَلسُّلْطَانِ وَ أَنَّ عَلَیْکَ أَنْ لاَ تَتَعَرَّضَ لِسَخَطِهِ فَتُلْقِیَ بِیَدِکَ إِلَى اَلتَّهْلُکَهِ وَ تَکُونَ شَرِیکاً لَهُ فِیمَا یَأْتِی إِلَیْکَ مِنْ سُوءٍ وَ حَقُّ سَائِسِکَ بِالْعِلْمِ اَلتَّعْظِیمُ لَهُ وَ اَلتَّوْقِیرُ لِمَجْلِسِهِ وَ حُسْنُ اَلاِسْتِمَاعِ إِلَیْهِ وَ اَلْإِقْبَالُ عَلَیْهِ وَ أَنْ لاَ تَرْفَعَ عَلَیْهِ صَوْتَکَ وَ أَنْ لاَ تُجِیبَ أَحَداً یَسْأَلُهُ عَنْ شَیْءٍ حَتَّى یَکُونَ هُوَ اَلَّذِی یُجِیبُ وَ لاَ تُحَدِّثَ فِی مَجْلِسِهِ أَحَداً وَ لاَ تَغْتَابَ عِنْدَهُ أَحَداً وَ أَنْ تَدْفَعَ عَنْهُ إِذَا ذُکِرَ عِنْدَکَ بِسُوءٍ وَ أَنْ تَسْتُرَ عُیُوبَهُ وَ تُظْهِرَ مَنَاقِبَهُ وَ لاَ تُجَالِسَ لَهُ عَدُوّاً وَ لاَ تُعَادِیَ لَهُ وَلِیّاً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ شَهِدَ لَکَ مَلاَئِکَهُ اَللَّهِ بِأَنَّکَ قَصَدْتَهُ وَ تَعَلَّمْتَ عِلْمَهُ لِلَّهِ جَلَّ اِسْمُهُ لاَ لِلنَّاسِ وَ أَمَّا حَقُّ سَائِسِکَ بِالْمِلْکِ فَأَنْ تُطِیعَهُ وَ لاَ تَعْصِیَهُ إِلاَّ فِیمَا یُسْخِطُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُ لاَ طَاعَهَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَهِ اَلْخَالِقِ وَ أَمَّا حَقُّ رَعِیَّتِکَ بِالسُّلْطَانِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُمْ صَارُوا رَعِیَّتَکَ لِضَعْفِهِمْ وَ قُوَّتِکَ فَیَجِبُ أَنْ تَعْدِلَ فِیهِمْ وَ تَکُونَ لَهُمْ کَالْوَالِدِ اَلرَّحِیمِ وَ تَغْفِرَ لَهُمْ جَهْلَهُمْ وَ لاَ تُعَاجِلَهُمْ بِالْعُقُوبَهِ وَ تَشْکُرَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى مَا آتَاکَ مِنَ اَلْقُوَّهِ عَلَیْهِمْ وَ أَمَّا حَقُّ رَعِیَّتِکَ بِالْعِلْمِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا جَعَلَکَ قَیِّماً لَهُمْ فِیمَا آتَاکَ مِنَ اَلْعِلْمِ وَ فَتَحَ لَکَ مِنْ خَزَائِنِهِ فَإِنْ أَحْسَنْتَ فِی تَعْلِیمِ اَلنَّاسِ وَ لَمْ تَخْرَقْ بِهِمْ وَ لَمْ تَضْجَرْ عَلَیْهِمْ زَادَکَ اَللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ إِنْ أَنْتَ مَنَعْتَ اَلنَّاسَ عِلْمَکَ أَوْ خَرِقْتَ بِهِمْ عِنْدَ طَلَبِهِمُ اَلْعِلْمَ مِنْکَ کَانَ حَقّاً عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَسْلُبَکَ اَلْعِلْمَ وَ بَهَاءَهُ وَ یُسْقِطَ مِنَ اَلْقُلُوبِ مَحَلَّکَ وَ أَمَّا حَقُّ اَلزَّوْجَهِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَهَا لَکَ سَکَناً وَ أُنْساً فَتَعْلَمَ أَنَّ ذَلِکَ نِعْمَهٌ مِنَ اَللَّهِ عَلَیْکَ فَتُکْرِمَهَا وَ تَرْفُقَ بِهَا وَ إِنْ کَانَ حَقُّکَ عَلَیْهَا أَوْجَبَ فَإِنَّ لَهَا عَلَیْکَ أَنْ تَرْحَمَهَا لِأَنَّهَا أَسِیرُکَ وَ تُطْعِمَهَا وَ تَکْسُوَهَا فَإِذَا جَهِلَتْ عَفَوْتَ عَنْهَا وَ أَمَّا حَقُّ مَمْلُوکِکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ خَلْقُ رَبِّکَ وَ اِبْنُ أَبِیکَ وَ أُمِّکَ وَ لَحْمُکَ وَ دَمُکَ لَمْ تَمْلِکْهُ لِأَنَّکَ مَا صَنَعْتَهُ دُونَ اَللَّهِ وَ لاَ خَلَقْتَ شَیْئاً مِنْ جَوَارِحِهِ وَ لاَ أَخْرَجْتَ لَهُ رِزْقاً وَ لَکِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ کَفَاکَ ذَلِکَ ثُمَّ سَخَّرَهُ لَکَ وَ اِئْتَمَنَکَ عَلَیْهِ وَ اِسْتَوْدَعَکَ إِیَّاهُ لِیَحْفَظَ لَکَ مَا تَأْتِیهِ مِنْ خَیْرٍ إِلَیْهِ فَأَحْسِنْ إِلَیْهِ کَمٰا أَحْسَنَ اَللّٰهُ إِلَیْکَ وَ إِنْ کَرِهْتَهُ اِسْتَبْدَلْتَ بِهِ وَ لَمْ تُعَذِّبْ خَلْقَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لاٰ قُوَّهَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ وَ حَقُّ أُمِّکَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا حَمَلَتْکَ حَیْثُ لاَ یَحْتَمِلُ أَحَدٌ أَحَداً وَ أَعْطَتْکَ مِنْ ثَمَرَهِ قَلْبِهَا مَا لاَ یُعْطِی أَحَدٌ أَحَداً وَ وَقَتْکَ بِجَمِیعِ جَوَارِحِهَا وَ لَمْ تُبَالِ أَنْ تَجُوعَ وَ تُطْعِمَکَ وَ تَعْطَشَ وَ تَسْقِیَکَ وَ تَعْرَى وَ تَکْسُوَکَ وَ تَضْحَى وَ تُظِلَّکَ وَ تَهْجُرَ اَلنَّوْمَ لِأَجْلِکَ وَ وَقَتْکَ اَلْحَرَّ وَ اَلْبَرْدَ لِتَکُونَ لَهَا فَإِنَّکَ لاَ تُطِیقُ شُکْرَهَا إِلاَّ بِعَوْنِ اَللَّهِ تَعَالَى وَ تَوْفِیقِهِ وَ أَمَّا حَقُّ أَبِیکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ أَصْلُکَ وَ أَنَّهُ لَوْلاَهُ لَمْ تَکُنْ فَمَهْمَا رَأَیْتَ فِی نَفْسِکَ مِمَّا یُعْجِبُکَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَبَاکَ أَصْلُ اَلنِّعْمَهِ عَلَیْکَ فِیهِ فَاحْمَدِ اَللَّهَ وَ اُشْکُرْهُ عَلَى قَدْرِ ذَلِکَ وَ لاٰ قُوَّهَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ وَ أَمَّا حَقُّ وَلَدِکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ مِنْکَ وَ مُضَافٌ إِلَیْکَ فِی عَاجِلِ اَلدُّنْیَا بِخَیْرِهِ وَ شَرِّهِ وَ أَنَّکَ مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّیتَهُ مِنْ حُسْنِ اَلْأَدَبِ وَ اَلدَّلاَلَهِ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَلْمَعُونَهِ لَهُ عَلَى طَاعَتِهِ فَاعْمَلْ فِی أَمْرِهِ عَمَلَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ مُثَابٌ عَلَى اَلْإِحْسَانِ إِلَیْهِ مُعَاقَبٌ عَلَى اَلْإِسَاءَهِ إِلَیْهِ وَ أَمَّا حَقُّ أَخِیکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ یَدُکَ وَ عِزُّکَ وَ قُوَّتُکَ فَلاَ تَتَّخِذْهُ سِلاَحاً عَلَى مَعْصِیَهِ اَللَّهِ وَ لاَ عُدَّهً لِلظُّلْمِ لِخَلْقِ اَللَّهِ وَ لاَ تَدَعْ نُصْرَتَهُ عَلَى عَدُوِّهِ وَ اَلنَّصِیحَهَ لَهُ فَإِنْ أَطَاعَ اَللَّهَ وَ إِلاَّ فَلْیَکُنِ اَللَّهُ أَکْرَمَ عَلَیْکَ مِنْهُ وَ لاٰ قُوَّهَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ وَ أَمَّا حَقُّ مَوْلاَکَ اَلْمُنْعِمِ عَلَیْکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ أَنْفَقَ فِیکَ مَالَهُ وَ أَخْرَجَکَ مِنْ ذُلِّ اَلرِّقِّ وَ وَحْشَتِهِ إِلَى عِزِّ اَلْحُرِّیَّهِ وَ أُنْسِهَا فَأَطْلَقَکَ مِنْ أَسْرِ اَلْمَلَکَهِ وَ فَکَّ عَنْکَ قَیْدَ اَلْعُبُودِیَّهِ وَ أَخْرَجَکَ مِنَ اَلسِّجْنِ وَ مَلَّکَکَ نَفْسَکَ وَ فَرَّغَکَ لِعِبَادَهِ رَبِّکَ وَ تَعْلَمَ أَنَّهُ أَوْلَى اَلْخَلْقِ بِکَ فِی حَیَاتِکَ وَ مَوْتِکَ وَ أَنَّ نُصْرَتَهُ عَلَیْکَ وَاجِبَهٌ بِنَفْسِکَ وَ مَا اِحْتَاجَ إِلَیْهِ مِنْکَ وَ لاٰ قُوَّهَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ وَ أَمَّا حَقُّ مَوْلاَکَ اَلَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ عِتْقَکَ لَهُ وَسِیلَهً إِلَیْهِ وَ حِجَاباً لَکَ مِنَ اَلنَّارِ وَ أَنَّ ثَوَابَکَ فِی اَلْعَاجِلِ مِیرَاثُهُ إِذَا لَمْ یَکُنْ لَهُ رَحِمٌ مُکَافَأَهً بِمَا أَنْفَقْتَ مِنْ مَالِکَ وَ فِی اَلْآجِلِ اَلْجَنَّهُ وَ أَمَّا حَقُّ ذِی اَلْمَعْرُوفِ عَلَیْکَ فَأَنْ تَشْکُرَهُ وَ تَذْکُرَ مَعْرُوفَهُ وَ تُکْسِبَهُ اَلْمَقَالَهَ اَلْحَسَنَهَ وَ تُخْلِصَ لَهُ اَلدُّعَاءَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ کُنْتَ قَدْ شَکَرْتَهُ سِرّاً وَ عَلاَنِیَهً ثُمَّ إِنْ قَدَرْتَ عَلَى مُکَافَأَتِهِ یَوْماً کَافَأْتَهُ وَ أَمَّا حَقُّ اَلْمُؤَذِّنِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ مُذَکِّرٌ لَکَ رَبَّکَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ دَاعٍ لَکَ إِلَى حَظِّکَ وَ عَوْنُکَ عَلَى قَضَاءِ فَرْضِ اَللَّهِ عَلَیْکَ فَاشْکُرْهُ عَلَى ذَلِکَ شُکْرَکَ لِلْمُحْسِنِ إِلَیْکَ وَ أَمَّا حَقُّ إِمَامِکَ فِی صَلاَتِکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ تَقَلَّدَ اَلسِّفَارَهَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ رَبِّکَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَکَلَّمَ عَنْکَ وَ لَمْ تَتَکَلَّمْ عَنْهُ وَ دَعَا لَکَ وَ لَمْ تَدْعُ لَهُ وَ کَفَاکَ هَوْلَ اَلْمُقَامِ بَیْنَ یَدَیِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنْ کَانَ بِهِ نَقْصٌ کَانَ بِهِ دُونَکَ وَ إِنْ کَانَ تَمَاماً کُنْتَ شَرِیکَهُ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ عَلَیْکَ فَضْلٌ فَوَقَى نَفْسَکَ بِنَفْسِهِ وَ صَلاَتَکَ بِصَلاَتِهِ فَتَشْکُرُ لَهُ عَلَى قَدْرِ ذَلِکَ وَ أَمَّا حَقُّ جَلِیسِکَ فَأَنْ تُلِینَ لَهُ جَانِبَکَ وَ تُنْصِفَهُ فِی مُجَازَاهِ اَللَّفْظِ وَ لاَ تَقُومَ مِنْ مَجْلِسِکَ إِلاَّ بِإِذْنِهِ وَ مَنْ یَجْلِسُ إِلَیْکَ یَجُوزُ لَهُ اَلْقِیَامُ عَنْکَ بِغَیْرِ إِذْنِکَ وَ تَنْسَى زَلاَّتِهِ وَ تَحْفَظَ خَیْرَاتِهِ وَ لاَ تُسْمِعَهُ إِلاَّ خَیْراً وَ أَمَّا حَقُّ جَارِکَ فَحِفْظُهُ غَائِباً وَ إِکْرَامُهُ شَاهِداً وَ نُصْرَتُهُ إِذَا کَانَ مَظْلُوماً وَ لاَ تَتَبَّعْ لَهُ عَوْرَهً فَإِنْ عَلِمْتَ عَلَیْهِ سُوءاً سَتَرْتَهُ عَلَیْهِ وَ إِنْ عَلِمْتَ أَنَّهُ یَقْبَلُ نَصِیحَتَکَ نَصَحْتَهُ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ وَ لاَ تُسْلِمُهُ عِنْدَ شَدِیدَهٍ وَ تُقِیلُ عَثْرَتَهُ وَ تَغْفِرُ ذَنْبَهُ وَ تُعَاشِرُهُ مُعَاشَرَهً کَرِیمَهً وَ لاٰ قُوَّهَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ)
[۱۵] سوره مبارکه صافات، آیه ۱۰۲ (فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَىٰ فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ)
[۱۶] لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا ۚ قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِوَاذًا ۚ فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
[۱۷] سوره مبارکه نساء، آیه ۵۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا)
[۱۸] سوره مبارکه مائده، آیه ۶۷ (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ)
[۱۹] سوره مبارکه مائده، آیه ۵۵ (إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ)
[۲۰] سوره مبارکه حشر، آیه ۷ (مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ ۚ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ)
[۲۱] فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا
[۲۲] لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا ۚ قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِوَاذًا ۚ فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
پاسخ دهید