یکى از مطالب مهمى که در میان آیات نورانى قرآن بارها مورد تصریح قرار گرفته، مسئله «قانونهاى حاکم بر جهان هستى و تاریخ و جامعه» است. طبق آیات فراوانى، تاریخ بشر و سرنوشت انسانها در دایره نظام خاصى رقم مىخورد به طورى که هر گونه دگرگونى و انقلابى، تابع یک سلسله قوانین مشخص و معیّنى است که از سوى خداوند، براى تدبیر جهان به اجرا درآمده است. در تعابیر قرآنى از آنها با عنوان «سنتهاى الهى» یاد شده است.

شاید بتوان یکى از این سنتها را، «سنت دریافت پاداش به اندازه تلاش و کوشش» نامید. طبق این سنت، بهرهمندى از نعمتهاى الهى، به میزان سعى و تلاش آدمى بستگى دارد و این انسان است که در پرتو اختیار، با عمل، خویش یا جامعه را به پیش مىبرد و تاریخ را تکامل مىبخشد و یا به خاطرسستى و عدم تلاش، قابلیت دریافت نعمتهاى الهى را از دست مىدهد و در سرازیرى سقوط قرار مىگیرد.

 

قرآن درباره این سنت مىفرماید: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلاْءِنْسانِ إِلاّ ما سَعى وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرى».[۱]

بنابراین اعطاى نعمتهاى الهى – اعم از مادى یا معنوى – بسته به چگونگى تلاش و کوشش انسان است.

البته باید در نظر داشت که در کنار این سنت، قانون امدادرسانى و تأییدات غیبى خداوند – که در مواقع لزوم براى یارى انسانهاى پاک و مصلح به اجرا در مىآید – تحت الشعاع واقع نمىشود ؛ بلکه هر گاه انسان تا حدودى به وظایف خویش در قبال تکالیف الهى عمل کنند، آن سنت نیز به اجرا درخواهد آمد.

خداوند مىفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ»[۲].[۳] براساس این آیه، مرحله فعلیت رسیدن به سنت حضرت و یارى مؤمنان مشروط به انجام دادن وظیفه از سوى آنان است.

 

با توجه به این مقدمه، روشن مىشود که حضرت مهدى هم آمدنى است و هم آوردنى، یعنى باید مردم – یا حداقل یکتاپرستان و مؤمنان – به وظایف خود عمل کنند و آماده ظهور آن حضرت بوده و زمینه را براى قیام فراهم سازند. هم چنین بسترى فراهم سازند که مردم جهان، نوعى آمادگى ذهنى و درخواست قلبى براى ظهور منجى آسمانى داشته باشند.

از طرفى خداوند متعال با توجه به اوضاع و شرایط جامعه و مناسب بودن زمینهها و بسترها و براساس نیاز جامعه جهانى، هر وقت اراده کند، اذن قیام را صادر خواهد کرد. از این لحاظ امام مهدى آمدنى است و ممکن است براساس اراده الهى، و با توجه به نیاز شدید بشر، منتظر بعضى از زمینهها و شرایط نباشد. اما آنچه در این جا اهمیت دارد، اراده و اختیار انسانها است. زیرا بخشى از مقدمات در اختیار انسانها نهاده و از آنان خواسته شده است در این جهت گام بردارند و هرگز سستى و کاهلى از خود نشان ندهند. در واقع براساس فلسفه متعالى تاریخ (نگرش دینى به آینده جهان) آینده بشر، جبرى و الزامى نیست ؛ بلکه منوط به اراده و خواست انسانها است و تا این خواست همگانى صورت نگیرد، احتمال ظهور کمرنگتر مىشود.

اما در نظر فیلسوفان تاریخ و نحلههاى مختلف فکرى (مانند هگل، مارکس، کانت و…) آینده تاریخ جبرى است و اختیار انسانها در شکلگیرى مقصد و مسیر تاریخ تأثیر چندانى ندارد.[۴]

 

براساس سنتهاى الهى نیز سرنوشت هر جامعهاى بسته به رویکرد و اراده آن جامعه دارد، بدین معنا که اراده جمعى مردم سبب پدید آمدن زمینهها و بسترهایى مىشود و بر این اساس است که در بعضى از روایات اشاره به زمینهسازان شده است که باعث آمدن امام مهدى(عج) مىشوند: «یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدى یعنى سلطانه» ؛ «از مشرق زمین مردمانى خروج مىکنند و زمینهساز حاکمیت مهدى موعود مىگردند».[۵]

 

 

پی نوشت ها


[۱] – نجم ۵۳، آیه ۴۰ – ۳۹٫

[۲] – محمد ۴۷، آیه ۷٫

[۳] – فصلنامه انتظار، ش ۷، ص ۲۳۲٫

[۴] – ر.ک: نگارنده، آینده جهان، ص ۴۵-۳۴٫

[۵] – بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۷ از رسول گرامى اسلام.