غرر الأخبار ودرر آثار فی مناقب أبی الأئمه الأطهار :

همچنان‌که از نامش پیداست در مناقب و فضایل امیر المؤمنین و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) نگاشته شده است.

مؤلف در مقدمه ضمن نقل سه روایت در فضیلت حفظ چهل حدیث و نقل دو روایت «إِنَّ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(علیه السلام) فَضَائِلَ لَا تُحْصَى…» و « النَّظَرُ فی وَجْهِ عَلِیٍّ عِبَادَه…» انگیزه خود را از نوشتن کتاب این‌گونه بیان می‌کند که آنهمه روایات مرا تحریک و ترغیب کرد تا بخشی از فضائل امیر المؤمنین را که به شماره درنمی‌آید در این کتاب جمع آورم بلکه نزد خدای‌تعالی وسیله نجاتی برایم باشد و خدمتی به رسول خدا و امیر المؤمنین کرده باشم و روزی که منادی در روز قیامت خدمتگزاران آن حضرات را از دیگران جدا می‌کند من هم در میان آنان قرار گیرم.

سپس بیان می‌کند که در نقل روایات کتاب، ملتزم به نقل اسناد حدیث نبوده است؛ چرا که آن احادیث نزد علما مشهور و در کتبشان مذکور است؛ این امر به دلیل ضیق وقت و اجتناب از طولانی شدن کتاب انجام گرفته است. در متن کتاب بیماری را نیز به این دلایل افزوده است.

مؤلف گفته که این کتاب در پنجاه فصل تدوین شده و فصل اول و دوم کتاب را به فضیلت علم و علما و آداب تعلیم و تعلّم اختصاص داده است. علی رغم اینکه مصنّف در مقدمه به تدوین کتاب در پنجاه فصل اشاره کرده نسخه‌های خطی موجود بیش از ۳۵ فصل را در بر ندارد و چه بسا ممکن است که بخشی از کتاب از بین رفته باشد.

دوستی رسول خدا امیر المؤمنین را، برخی از مناقب منفرد امیر المؤمنین، آنچه از آیات قرآن که در حق امیر المؤمنین و ائمه اطهار نازل شده، روز غدیر و نص ولایت امیر المؤمنین، علامات امام معصوم، شهادت ۱۲ نفر از صحابه در حق امیر المؤمنین نزد خلیفۀ اول، ویژگی‌هایی که انسان را به خدا نزدیک می‌کند و بسیاری مطالب مفید دیگر را می‌توان در این کتاب خواند.

ابن فهد حلی (۸۴۱ ق) از معاصرین دیلمی در عده الداعی از غرر الأخبار نقل کرده است.

انتشارات دلیل ما این کتاب را با تصحیح اسماعیل الضیغم الهمدانی تحت اشراف کتابخانه علامه مجلسی در سال ۱۴۲۷ق / ۱۳۸۵ش چاپ کرده است.

 

یکی از مواردی که از نگاه کتابشناختی بر ارزش کتاب می‌افزاید:

نقل پاره‌هایی از دو کتاب مفقود در این کتاب است. دیلمی فصل ۲۱ و ۲۲ کتاب خویش را به نقل از دو کتاب نزهه السامع و کتاب السقیفه ـ که از هیچکدام اثری جز در این کتاب نیست ـ اختصاص داده و در پایان اشاره می‌کند که بیماری و ضیق وقت اجازه نداده است که وی بیش از این از این‌گونه کتب نقل کند.

۱ – نزهه السامع الملقب بالمحبوبی :

علامه شیخ آقا بزرگ در معرفی نزهه السامع تنها به غررالأخبار استناد می‌کند و مطلب دیگری ندارد. دیلمی در عنوان این بخش از کتاب می‌گوید: «یتضمّن کلام الوافدین من بنی هاشم لمعاویه» و حدود ۲۰ صفحه (فصل ۲۱، ص ۲۵۸ـ ۲۷۶) از کتاب خود را به نزهه السامع اختصاص داده است. موضوع مطالب نقل شده مطاعن و فضایح معاویه است که فهرستی از آن بدین قرار است:

نقل خطبۀ امیر المؤمنین(علیه السلام) بعد از فریب ابوموسی اشعری توسط عمروعاص در ماجرای حکمیت؛ گفتگوی ابو مرقع همدانی با معاویه و تأکیدش بر ولایت امیر المؤمنین(علیه السلام)؛ گفتگوی ابو طفیل کنانی با معاویه و طعنه‌اش بر معاویه در خونخواهی عثمان و نقل رجزهای ابو طفیل در جنگ صفین در رکاب امیر المؤمنین(علیه السلام) و در ادامه بیان سابقۀ مادر عمرو عاص از زبان ابو طفیل و تأکید ابو طفیل بر این نکته که علی را دشمن نمی‌دارد مگر کسی که چنین اصل و نسبی دارد؛ وصف معاویه از زبان رسول خدا(صلی الله علیه و آله)؛ سؤال معاویه از کریم‌ترین مردم از لحاظ پدر و مادر و عمو و عمه و خاله و دایی و پاسخ مالک بن عجلان به وی با گرفتن دست امام حسن(علیه السلام) و معرفی‌اش نزد معاویه؛ خروج باد شکم معاویه در منبر و توجیه آن و پاسخ
صعصعه بن صوحان به وی؛ طعنۀ احنف بن قیس به معاویه دربارۀ برادرش و مقایسۀ آن
 دو با برادری رسول خدا برای امیر المؤمنین(علیه السلام)؛ دو گفتگوی معاویه با ابن عباس: طعنۀ معاویه به ابن عباس دربارۀ حفظ برادری و پاسخ ابن عباس به وی و اشاره به برادر کشی‌های معاویه؛ نقل تهدید معاویه و پاسخ عمار یاسر به وی؛ نقل چگونگی نجات جان عمروعاص هنگامی که در شمشیر امیر المؤمنین(علیه السلام) گرفتار شد؛ ادعای معاویه برتنفیذ رسول خدا بر امارتش؛ فخر فروشی معاویه به بنی هاشم و پاسخ ابن عباس به وی در غصب خلافت؛ و سخن عقیل به معاویه

۲ – کتاب السقیفه ابو صالح السلیل :

ماجرای سقیفه در صدر اسلام، موضوع و عنوان کتب بسیاری گشته است. از آن میان می‌توان کتاب السقیفۀ ابراهیم بن محمد ثقفی، کتاب السقیفه و فدک ابوبکر احمد بن عبد العزیز جوهری، کتاب السقیفۀ سلیم بن قیس هلالی، و کتاب السقیفۀ ابوصالح سلیل بن احمد بن عیسی را بر شمرد.

کتابهای سقیفه‌ای که قدما نوشته‌اند معمولاً از بین رفته‌اند و تنها می‌توان اثری از آنها را در لابلای کتب پیشن یافت. یکی از این موارد، روایاتی است که در کتاب غررالأخبار از کتاب السقیفۀ ابو صالح السلیل بن احمد بن عیسی بن شیخ الحاسبین (الفصل الثانی والعشرون فی نظیر هذا مما ننقله عن کتاب السقیفه) نقل شده است.

ابو صالح سلیل ظاهراً از علمای اهل سنت در دیار بکر بوده که از علمای شیعه هم نقل کرده است (کتابخانۀ ابن طاوس،  ۲۷۳). کتاب فتن هم داشته که سید بن طاوس تمام آن را در کتاب ملاحم نقل کرده است (الذریعه، ۱۲/۲۰۶).

آنچه که از کتاب  السقیفۀ وی در غرر الأخبار (فصل ۲۲، ص ۲۷۷ـ ۲۸۷) نقل شده نزدیک به ده صفحه از حجم کتاب را شامل است. دیلمی دو بار به نام و کتاب وی تصریح می‌کند و روایاتی را با موضوعات زیر از این کتاب نقل می‌کند:

روایاتی دربارۀ عکس العمل سلمان به ماجرای سقیفه از جمله: حب و بغض عبد الله بن عمر نسبت به سلمان؛ نقل جمله فارسی سلمان (کرداد ونکرداد) بعد از بیعت سقیفه؛ خطبۀ سلمان بر کسانی که صحابه رسول خدا را نام بردند اما از امیرالمؤمنین(علیه السلام) نامی به میان نیاوردند؛ واقعۀ آتش زدن در خانۀ فاطمه(سلام الله علیها) برای بیعت گرفتن از امیر المؤمنین(علیه السلام)؛ برخورد ابوذر با بیعت ابوبکر؛ گریۀ اطفال حضرت زهرا(سلام الله علیها) به هنگام ورود عمر بن خطاب به خانه آن حضرت و سخن زشت خالد بن ولید به اسماء و اعتراض رفاعه بن رافع به وی؛ سخن امام حسن(علیه السلام) به عمرو عاص در مجلس معاویه.