شیخ صدوق گفته است:

عبد الواحد نیشابوری عطّار در شعبان سال ۳۵۲ روایت کرده است که محمّد بن علی نیشابوری از فضل بن شاذان روایت کرده که شنیدم امام رضا (ع) می‌فرمود: چون خداوند متعال به حضرت ابراهیم (ع) فرمان داد که به جای فرزندش اسماعیل، گوسفندی را قربانی کند که برایش فرو فرستاد، ابراهیم آرزو کرد که کاش با دست خود، پسرش اسماعیل را ذبح می‌کرد و به ذبح گوسفند به جای او مأمور نمی‌شد، تا غمی که با قربانی کردن عزیزترین فرزند با دست خویش بر دل یک پدر می‌نشیند، بر دلش فرود آید و از این رهگذر، شایسته‌ی والاترین درجات اهل ثواب در مصیبت شود. خدای متعال به او وحی کرد: ای ابراهیم! محبوب‌ترین بندگان من نزد تو کیست؟ گفت: خدایا محبوب‌تر از حبیب خودت محمّد (ص) در نظر من هیچ آفریده‌ای نیست. خداوند به او وحی کرد: ای ابراهیم! آیا او را بیشتر دوست داری یا خودت را؟ گفت: او از خودم نزد من محبوب‌تر است. فرمود: آیا فرزند او در نظر تو محبوب‌تر است یا فرزند خودت؟ گفت: فرزند او. فرمود: آیا کشته شدن مظلومانه‌ی او به دست دشمنانش برای دل تو دردآورتر است یا قربانی کردن فرزندت به دست خودت در راه اطاعت من؟ گفت: پروردگارا! کشته شدن او به دست دشمنانش برایم جانکاه‌تر است. فرمود: ای ابراهیم! گروهی که خود را از امّت محمّد (ص) می‌پندارند، پس از او از روی ستم و تجاوز، فرزندش حسین (ع) را خواهند کشت، همان‌گونه گوسفند را می‌کشند، و با این کار، مستوجب خشم من می‌شوند.

ابراهیم (ع) از این خبر بی‌تاب شد و دلش به درد آمد و گریان شد. خداوند به او وحی کرد: ای ابراهیم! همین که برای کشته شدن حسین (ع) بی‌تابی و گریه کردی، این را فدیه‌ی بی‌تابی تو بر پسرت اسماعیل -اگر با دستان خود او را قربانی می‌کردی- قرار دادم و بالاترین درجه‌ی ثواب صابرانِ بر مصیبت‌ها را بر تو واجب ساختم. این است معنای سخن خداوند که فرمود: «و فدیه‌ی اسماعیل قرار دادیم قربانی بزرگی را» و لا حول و لا قوّه الّا بالله العلی العظیم.

 

 

قال شیخ الصّدوق:

حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّیْسَابُورِیُّ الْعَطَّارُ بِنَیْسَابُورَ فِی شَعْبَانَ سَنَهَ اثْنَتَیْنِ وَ خَمْسِینَ وَ ثَلَاثِمِائَهٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَهَ النَّیْسَابُورِیُّ، عَنِ الْفَضْلِبْنِ شَاذَانَ، قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا (ع) یَقُولُ:

لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِبْرَاهِیمَ (ع) أَنْ یَذْبَحَ مَکَانَ ابْنِهِ إِسْمَاعِیلَ الْکَبْشَ الَّذِی أَنْزَلَهُ عَلَیْهِ، تَمَنَّى إِبْرَاهِیمُ (ع) أَنْ یَکُونَ یَذْبَحُ ابْنَهُ إِسْمَاعِیلَ (ع) بِیَدِهِ، وَ أَنَّهُ لَمْ یُؤْمَرْ بِذَبْحِ الْکَبْشِ مَکَانَهُ لِیَرْجِعَ إِلَى قَلْبِهِ مَا یَرْجِعُ إِلَى قَلْبِ الْوَالِدِ الَّذِی یَذْبَحُ أَعَزَّ وُلْدِهِ بِیَدِهِ، فَیَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ أَهْلِ الثَّوَابِ عَلَى الْمَصَائِبِ، فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ: یَا إِبْرَاهِیمُ مَنْ أَحَبُّ خَلْقِی إِلَیْکَ؟ فَقَالَ: یَا رَبِّ مَا خَلَقْتَ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حَبِیبِکَ مُحَمَّدٍ (ص) فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ: یَا إِبْرَاهِیمُ أَ فَهُوَ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَوْ نَفْسُکَ؟ قَالَ: بَلْ هُوَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ نَفْسِی، قَالَ: فَوَلَدُهُ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَوْ وَلَدُکَ؟ قَالَ: بَلْ وَلَدُهُ، قَالَ: فَذَبْحُ وَلَدِهِ ظُلْماً عَلَى أَعْدَائِهِ أَوجَعُ لِقَلْبِکَ أَوْ ذَبْحُ وَلَدِکَ بِیَدِکَ فِی طَاعَتِی؟ قَالَ: یَا رَبِّ بَلْ ذَبْحُهُ عَلَى أَیْدِی أَعْدَائِهِ أَوْجَعُ لِقَلْبِی، قَالَ یَا إِبْرَاهِیمُ، فَإِنَّ طَائِفَهً تَزْعُمُ أَنَّهَا مِنْ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ (ص) سَتَقْتُلُ الْحُسَیْنَ (ع) ابْنَهُ مِنْ بَعْدِهِ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ فَیَسْتَوْجِبُونَ بِذَلِکَ سَخَطِی، فَجَزِعَ إِبْرَاهِیمُ (ع) لِذَلِکَ وَ تَوَجَّعَ قَلْبُهُ وَ أَقْبَلَ یَبْکِی فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ: یَا إِبْرَاهِیمُ قَدْ فَدَیْتُ جَزَعَکَ عَلَى ابْنِکَ إِسْمَاعِیلَ لَوْ ذَبَحْتَهُ بِیَدِکَ بِجَزَعِکَ عَلَى الْحُسَیْنِ (ع) وَ قَتْلِهِ، وَ أَوْجَبْتُ لَکَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ أَهْلِ الثَّوَابِ عَلَى الْمَصَائِبِ، فَذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ»[۱] وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.[۲]


[۱]– صافات: ۱۰۷

[۲]– عیون اخبار الرّضا (ع) ۱: ۱۸۷ ح ۱، الخصال ۵۸ ح ۷۹، عنه البحار ۴۴: ۲۲۵ ح ۶، العوالم ۱۷: ۱۰۶ ح ۴٫