ماجرای یک نزول عذاب در غدیرخم 2

پس از آنکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در غدیر خم جانشینی پس از خود را اعلام نمود، جابر بن نضیر جلو آمد و به این حکم اعتراض کرد، و از خداوند خواست که در صورت درست بودن این حکم (از طرف خدا بودن این انتصاب) بر او عذاب ناز شود که همینطور هم شد.
پس از این ماجرا آیه: «سَأَلَ سائلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ…؛ سائلی عذابی حتمی را درخواست کرد…» مرحوم علامه امینی نام 30 نفر از دانشمندان اهل سنّت را با نام کتاب و شماره صفحه ذکر می کند که تمامی آن ها گفته اند: این آیات در روز «غدیرخم» و بعد از گفتار آن مرد نازل شده است. ولی ابن تیمیه اشکالاتی به این ماجرا می گیرید که در این نوشتار و نوشتار قبلی به آن ها پاسخ می دهیم.
ماجرای یک نزول عذاب در غدیرخم 1

پس از آنکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در غدیر خم جانشینی پس از خود را اعلام نمود، جابر بن نضیر جلو آمد و به این حکم اعتراض کرد، و از خداوند خواست که در صورت درست بودن این حکم (از طرف خدا بودن این انتصاب) بر او عذاب ناز شود که همینطور هم شد.
پس از این ماجرا آیه: «سَأَلَ سائلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ…؛ سائلی عذابی حتمی را درخواست کرد…» مرحوم علامه امینی نام 30 نفر از دانشمندان اهل سنّت را با نام کتاب و شماره صفحه ذکر می کند که تمامی آن ها گفته اند: این آیات در روز «غدیرخم» و بعد از گفتار آن مرد نازل شده است. ولی ابن تیمیه اشکالاتی به این ماجرا می گیرید که در این نوشتار و نوشتار بعدی به آن ها پاسخ می دهیم.
ماجرای قلم و دوات و توهین عمر به پیامبر صلّی الله علیه و آله 4

در روزهاى پايانى عمر رسول خدا صلى الله عليه وآله آن حضرت به جمعى از اصحاب كه به عيادتش رفته بودند، فرمود: «قلم و دواتى برايم حاضر كنيد تا براى شما نامه اى بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد». در بدو امر چنين به نظر مى رسد كه باید همه اصحابی كه حضور داشتند با شنيدن اين خواسته رسول خدا صلى الله عليه وآله، با شوق و علاقه فراوان قلم و دواتى حاضر کنند، تا پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وصيت نامه اش را بنويسد؛ زيرا از يك سو اطاعت فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله واجب است و از سوى ديگر، اين نوشته به هدايت جاويدان و ترك ضلالت آنان پيوند مى خورد؛ و از سوى سوم، پيامبرصلى الله عليه وآله در بستر بيمارى و رحلتش نزديك بود و طبعاً كلماتى جامع و هدايت ويژه اى را عرضه مى كرد؛ از اين رو، بايد براى دريافت اين دستورالعمل از سوى پيامبر و پيشواى خود، سر از پا نشناسند و بدون فوت وقت، قلم و دوات حاضر كنند؛ ولى شگفت آور آنكه جمعى از صحابه با آن به مخالفت برخاستند! و عمر بن خطاب گفت: درد بر او چیره شده و هذیان مىگوید؛ كتاب خدا ما را بسنده است. و حاضران نزد پیامبر به اختلاف و نزاع برخاستند.
در چند نوشتار به دفاعیات اهل سنّت از این اقدام عمر و پاسخ به آن ها می پردازیم.
در روزهاى پايانى عمر رسول خدا صلى الله عليه وآله آن حضرت به جمعى از اصحاب كه به عيادتش رفته بودند، فرمود: «قلم و دواتى برايم حاضر كنيد تا براى شما نامه اى بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد». در بدو امر چنين به نظر مى رسد كه باید همه اصحابی كه حضور داشتند با شنيدن اين خواسته رسول خدا صلى الله عليه وآله، با شوق و علاقه فراوان قلم و دواتى حاضر کنند، تا پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وصيت نامه اش را بنويسد؛ زيرا از يك سو اطاعت فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله واجب است و از سوى ديگر، اين نوشته به هدايت جاويدان و ترك ضلالت آنان پيوند مى خورد؛ و از سوى سوم، پيامبرصلى الله عليه وآله در بستر بيمارى و رحلتش نزديك بود و طبعاً كلماتى جامع و هدايت ويژه اى را عرضه مى كرد؛ از اين رو، بايد براى دريافت اين دستورالعمل از سوى پيامبر و پيشواى خود، سر از پا نشناسند و بدون فوت وقت، قلم و دوات حاضر كنند؛ ولى شگفت آور آنكه جمعى از صحابه با آن به مخالفت برخاستند! و عمر بن خطاب گفت: درد بر او چیره شده و هذیان مىگوید؛ كتاب خدا ما را بسنده است. و حاضران نزد پیامبر به اختلاف و نزاع برخاستند.
در چند نوشتار به دفاعیات اهل سنّت از این اقدام عمر و پاسخ به آن ها می پردازیم.
ماجرای قلم و دوات و توهین عمر به پیامبر صلّی الله علیه و آله 3

در روزهاى پايانى عمر رسول خدا صلى الله عليه وآله آن حضرت به جمعى از اصحاب كه به عيادتش رفته بودند، فرمود: «قلم و دواتى برايم حاضر كنيد تا براى شما نامه اى بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد». در بدو امر چنين به نظر مى رسد كه باید همه اصحابی كه حضور داشتند با شنيدن اين خواسته رسول خدا صلى الله عليه وآله، با شوق و علاقه فراوان قلم و دواتى حاضر کنند، تا پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وصيت نامه اش را بنويسد؛ زيرا از يك سو اطاعت فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله واجب است و از سوى ديگر، اين نوشته به هدايت جاويدان و ترك ضلالت آنان پيوند مى خورد؛ و از سوى سوم، پيامبرصلى الله عليه وآله در بستر بيمارى و رحلتش نزديك بود و طبعاً كلماتى جامع و هدايت ويژه اى را عرضه مى كرد؛ از اين رو، بايد براى دريافت اين دستورالعمل از سوى پيامبر و پيشواى خود، سر از پا نشناسند و بدون فوت وقت، قلم و دوات حاضر كنند؛ ولى شگفت آور آنكه جمعى از صحابه با آن به مخالفت برخاستند! و عمر بن خطاب گفت: درد بر او چیره شده و هذیان مىگوید؛ كتاب خدا ما را بسنده است. و حاضران نزد پیامبر به اختلاف و نزاع برخاستند.
در چند نوشتار به دفاعیات اهل سنّت از این اقدام عمر و پاسخ به آن ها می پردازیم.
عذرهای بیهوده و بهانههای پوسیده
اجتهاد عمر اینگونه بود.
ماجرای قلم و دوات و توهین عمر به پیامبر صلّی الله علیه و آله 2

در روزهاى پايانى عمر رسول خدا صلى الله عليه وآله آن حضرت به جمعى از اصحاب كه به عيادتش رفته بودند، فرمود: «قلم و دواتى برايم حاضر كنيد تا براى شما نامه اى بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد». در بدو امر چنين به نظر مى رسد كه باید همه اصحابی كه حضور داشتند با شنيدن اين خواسته رسول خدا صلى الله عليه وآله، با شوق و علاقه فراوان قلم و دواتى حاضر کنند، تا پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وصيت نامه اش را بنويسد؛ زيرا از يك سو اطاعت فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله واجب است و از سوى ديگر، اين نوشته به هدايت جاويدان و ترك ضلالت آنان پيوند مى خورد؛ و از سوى سوم، پيامبرصلى الله عليه وآله در بستر بيمارى و رحلتش نزديك بود و طبعاً كلماتى جامع و هدايت ويژه اى را عرضه مى كرد؛ از اين رو، بايد براى دريافت اين دستورالعمل از سوى پيامبر و پيشواى خود، سر از پا نشناسند و بدون فوت وقت، قلم و دوات حاضر كنند؛ ولى شگفت آور آنكه جمعى از صحابه با آن به مخالفت برخاستند! و عمر بن خطاب گفت: درد بر او چیره شده و هذیان مىگوید؛ كتاب خدا ما را بسنده است. و حاضران نزد پیامبر به اختلاف و نزاع برخاستند.
در چند نوشتار به دفاعیات اهل سنّت از این اقدام عمر و پاسخ به آن ها می پردازیم.
ماجرای قلم و دوات و توهین عمر به پیامبر صلّی الله علیه و آله 1

در روزهاى پايانى عمر رسول خدا صلى الله عليه وآله آن حضرت به جمعى از اصحاب كه به عيادتش رفته بودند، فرمود: «قلم و دواتى برايم حاضر كنيد تا براى شما نامه اى بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد». در بدو امر چنين به نظر مى رسد كه باید همه اصحابی كه حضور داشتند با شنيدن اين خواسته رسول خدا صلى الله عليه وآله، با شوق و علاقه فراوان قلم و دواتى حاضر کنند، تا پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وصيت نامه اش را بنويسد؛ زيرا از يك سو اطاعت فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله واجب است و از سوى ديگر، اين نوشته به هدايت جاويدان و ترك ضلالت آنان پيوند مى خورد؛ و از سوى سوم، پيامبرصلى الله عليه وآله در بستر بيمارى و رحلتش نزديك بود و طبعاً كلماتى جامع و هدايت ويژه اى را عرضه مى كرد؛ از اين رو، بايد براى دريافت اين دستورالعمل از سوى پيامبر و پيشواى خود، سر از پا نشناسند و بدون فوت وقت، قلم و دوات حاضر كنند؛ ولى شگفت آور آنكه جمعى از صحابه با آن به مخالفت برخاستند! و عمر بن خطاب گفت: درد بر او چیره شده و هذیان مىگوید؛ كتاب خدا ما را بسنده است. و حاضران نزد پیامبر به اختلاف و نزاع برخاستند.
در این نوشتار و نوشتارهای بعدی به دفاعیات اهل سنّت از این اقدام عمر و پاسخ به آن ها می پردازیم.
ماجرای راز پیامبر و اکرام فاطمه سلام الله علیها توسط ایشان

از عایشه نقل شده است که در بیماری رسول خدا صلّی الله علیه و آله، هنگامی که فاطمه سلام الله علیها نزد پدر می آمد پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله با اکرام و احترام عجیبی در مقابل فاطمه سلام الله علیها قیام می کرد؛ در یکی از دیدارها پیامبر اسراری را به فاطمه گفت که عایشه سعی داشت از این اسرار سر در بیاورد که در ادامه به شرح این ماجرا و توضیحاتی مربوط به آن می پردازیم.
ماجرای دینارها و عایشه

لید: در کتب اهل سنّت ماجرایی نقل شده است از این قرار که چند دیناری در منزل پیامبر صلّی الله علیه و آله بود که باید به مستحقش داده می شد و این در هنگامی بود که پیامبر در بستر بیماری قبل از رحلت بود که از عایشه خواست که آن دینارها را به علی علیه السلام برساند تا او به اهلش برساند ولی عایشه در این کار تعلل می کند. در این نوشتار به نقل این ماجرا که در کتب اهل سنّت آمده است و از نقل آن هدفی دارند، می پردازیم و در ادامه چند سوال را در مورد این ماجرا مطرح می کنیم.
غدیر در قرآن 3

با توجه به اهمیت موضوع رخ داده در غدیرخم و اهمیت داشتن این مسأله در جهان اسلام، ابتدا باید به دستورات خداوند و استشهاد پیامبر صلّی الله علیه و آله و نزول آیات قرآن دراین زمینه توجه داشت. به نمونههایی از این آیات و روایات توجه میکنیم و معتقدیم که خداوند و پیامبر صلّی الله علیه و آله بیان خویش را برای امامت و رهبری جامعه به خوبی بیان نموده و ما شیعیان به تبعیت از این آیات بر اعتقادمان استوار می مانیم. اکنون به تبیین واقعه غدیر با زبان آیات قرآن که به صورت شأن نزول و یا تأویل و استشهاد بوده و از مهمترین اسناد و مدارک شیعه برای این اعتقاد است، میپردازیم.
در نوشتار قبلی و این نوشتار به بررسی آیه: « يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ …» و آیه: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا … الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ» و بیان چند نکته مهم، سوال و شبهه پیرامون این دو آیه اشاراتی می کنیم.
پرسشی که خود را در مقابل ما تحمیل میکند، این است: روایات، تصریح دارد که آیهی « «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ»؛[2] پس از آن نازل شد که پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم ، علی علیه السّلام را در غدیر خم به امامت و ولایت امّت نصب کرد. همین روایات به صراحت بیان میکند که آیهی: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»؛[3] پیش از غدیر فرود آمده است.
در حالیکه آیه اکمال دین و اتمام نعمت، در ابتدای سورهی مائده قرار دارد و آیهی ابلاغ امامت علی علیه السّلام ، در وسط همین سوره آمده است. فرض آن است که موضوع برعکس میبود، خصوصاً که قرآن به تدریج و پارهپاره نازل شده است. این مطلب را چگونه تفسیر میکنید؟! موضوع را به ترتیب زیر بررسی و به پرسش مطرح پاسخ میدهیم.
غدیر در قرآن 2

با توجه به اهمیت موضوع رخ داده در غدیرخم و اهمیت داشتن این مسأله در جهان اسلام، ابتدا باید به دستورات خداوند و استشهاد پیامبر صلّی الله علیه و آله و نزول آیات قرآن دراین زمینه توجه داشت. به نمونههایی از این آیات و روایات توجه میکنیم و معتقدیم که خداوند و پیامبر صلّی الله علیه و آله بیان خویش را برای امامت و رهبری جامعه به خوبی بیان نموده و ما شیعیان به تبعیت از این آیات بر اعتقادمان استوار می مانیم. اکنون به تبیین واقعه غدیر با زبان آیات قرآن که به صورت شأن نزول و یا تأویل و استشهاد بوده و از مهمترین اسناد و مدارک شیعه برای این اعتقاد است، میپردازیم.
در نوشتار قبلی و این نوشتار به بررسی آیه: « يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ …» و آیه: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا … الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ» و بیان چند نکته مهم، سوال و شبهه پیرامون این دو آیه اشاراتی می کنیم.
غدیر در قرآن 1

با توجه به اهمیت موضوع رخ داده در غدیرخم و اهمیت داشتن این مسأله در جهان اسلام، ابتدا باید به دستورات خداوند و استشهاد پیامبر صلّی الله علیه و آله و نزول آیات قرآن دراین زمینه توجه داشت. به نمونههایی از این آیات و روایات توجه میکنیم و معتقدیم که خداوند و پیامبر صلّی الله علیه و آله بیان خویش را برای امامت و رهبری جامعه به خوبی بیان نموده و ما شیعیان به تبعیت از این آیات بر اعتقادمان استوار می مانیم. اکنون به تبیین واقعه غدیر با زبان آیات قرآن که به صورت شأن نزول و یا تأویل و استشهاد بوده و از مهمترین اسناد و مدارک شیعه برای این اعتقاد است، میپردازیم.
در این نوشتار و نوشتار بعدی به بررسی آیه: « يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ …» و آیه: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا … الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ» و بیان چند نکته مهم، سوال و شبهه پیرامون این دو آیه اشاراتی می کنیم.
بررسی ماجرای مهم اعزام سپاه اسامه 3

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به خوبی بر اهمیت منطقه شامات و فلسطین که تحت سیطره رومیان قرار داشت، واقف بود و مطمئن بود که دولت نیرومند روم، که شاهد گسترش روزافزون اسلام است، ساکت و آرام نمی نشیند و درصدد فرصتی است که ضربه ای به حکومت نوپای اسلام بزند. از این رو، در سال هشتم هجری سپاهی را روانه این سرزمین نمود تا خطرات احتمالی را دفع کنند. سپس در سال نهم هجری وقتی خبر آمادگی رومیان برای حمله به سرزمین حجاز در مدینه منتشر گردید، پیامبر همراه با سی هزار جنگجو عازم «تبوک» گردید و بدون برخورد با دشمن و جنگ و خون ریزی، به مدینه بازگشت. بدین سان، احتمال خطر در نظر پیامبر بسیار جدّی بود و به همین دلیل، پس از مراسم حجة الوداع ، سپاهی منظّم به فرمانده ای اسامه بن زید که جوانی 20 ساله بود برای اعزام به این منطقه آماده کرد و دستور داد بزرگان مهاجران و انصار در آن شرکت کنند.
در این نوشتار به بررسی تخلف عمر و ابوبکر از شرکت در سپاه اسامه می پردازیم و در پایان به نکاتی که موجب شگفتی ساز شدن ماجرای سپاه اسامه در تاریخ شد اشاره ای می کنیم.
بررسی ماجرای مهم اعزام سپاه اسامه 2

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به خوبی بر اهمیت منطقه شامات و فلسطین که تحت سیطره رومیان قرار داشت، واقف بود و مطمئن بود که دولت نیرومند روم، که شاهد گسترش روزافزون اسلام است، ساکت و آرام نمی نشیند و درصدد فرصتی است که ضربه ای به حکومت نوپای اسلام بزند. از این رو، در سال هشتم هجری سپاهی را روانه این سرزمین نمود تا خطرات احتمالی را دفع کنند. سپس در سال نهم هجری وقتی خبر آمادگی رومیان برای حمله به سرزمین حجاز در مدینه منتشر گردید، پیامبر همراه با سی هزار جنگجو عازم «تبوک» گردید و بدون برخورد با دشمن و جنگ و خون ریزی، به مدینه بازگشت. بدین سان، احتمال خطر در نظر پیامبر بسیار جدّی بود و به همین دلیل، پس از مراسم حجة الوداع ، سپاهی منظّم به فرمانده ای اسامه بن زید که جوانی 20 ساله بود برای اعزام به این منطقه آماده کرد و دستور داد بزرگان مهاجران و انصار در آن شرکت کنند.
در نوشتار قبلی به نقل اصل ماجرا که در کتب اهل سنّت آمده بود پرداختیم، در این نوشتار به نقد و بررسی این نقل ها می پردازیم.
ما را با آنچه گذشت، درنگهای است؛ خواهیم کوشید در موارد زیر به اختصار بیان کنیم:
(اسناد مطالبی که ذکر نشده است در نوشتار قبلی مفصل ذکر شده است)
بررسی ماجرای مهم اعزام سپاه اسامه 1

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به خوبی بر اهمیت منطقه شامات و فلسطین که تحت سیطره رومیان قرار داشت، واقف بود و مطمئن بود که دولت نیرومند روم، که شاهد گسترش روزافزون اسلام است، ساکت و آرام نمی نشیند و درصدد فرصتی است که ضربه ای به حکومت نوپای اسلام بزند. از این رو، در سال هشتم هجری سپاهی را روانه این سرزمین نمود تا خطرات احتمالی را دفع کنند. سپس در سال نهم هجری وقتی خبر آمادگی رومیان برای حمله به سرزمین حجاز در مدینه منتشر گردید، پیامبر همراه با سی هزار جنگجو عازم «تبوک» گردید و بدون برخورد با دشمن و جنگ و خون ریزی، به مدینه بازگشت. بدین سان، احتمال خطر در نظر پیامبر بسیار جدّی بود و به همین دلیل، پس از مراسم حجة الوداع ، سپاهی منظّم به فرمانده ای اسامه بن زید که جوانی 20 ساله بود برای اعزام به این منطقه آماده کرد و دستور داد بزرگان مهاجران و انصار در آن شرکت کنند.
در چند نوشتار به بررسی جریانات مهم این ماجرا می پردازیم.