بعضی وقتها اگر میبینید بعضی نویسندهها با صوفیه خوب نیستند علّت آن این چیزها است. در صوفی آدمهای خوب هم وجود دارند ولی صوفیّه معمولاً توسّط آدمهای عوضی -دور از محضر شما- مدیریّت میشوند. یکی از آنها این آقای عزالی است. شما در فضاهای ادبیات دانشگاهی بروید این غزالی را بسیار دوست دارند. چرا ما از غزالی متنفر هستیم؟ چون نگاه بکنید چه میگوید. ابن حجر مکّی، صفحهی 640، چاپ مؤسّسة الرّساله یک حرفی زده است. میگوید: «قال الغزّالی» اینها علمای سوء هستند که نمیخواهند شما به سمت امام حسین بروید، میخواهند بگویند: مهدور الدّم است، احمقانه بوده است، برای چه میروی، اصلاً عزاداری نکن، اشتباه نکن، ترویج نکن. «یَحرُمُ عَلی الوَاعِظ» فتوا داده است. میگوید: واعظ بر تو حرام است «رِوایَةُ مَقتَلِ الحُسَین» اگر حال ما از صوفیه به هم میخورد، اعصاب ما از انها به هم میریزد، برای این اباطیل است. میگوید: آقا شیخ حرام است؛ «یَحرُمُ عَلی الوَاعِظ رِوایَةُ مَقتَلِ الحُسَین» چرا؟ «فَإنَّهُ یُهَّجُ عَلی بَعضِ الصَّحابِه وَ طَعنِ فِیهِم» از بعضی از صحابه… خوب یک عدّه از صحابه ایستادند دیگر. حق را یا به امام حسین میدهی یا مقابل او. وقتی خون او را ریختند، برای تو تعریف بکنند و اشک تو جاری بشود، حق را به امام حسین میدهی.