شیخ مفید گفته است:سپس عبدالله، پسر امام حسن مجتبی (ع) که نوجوانی نابالغ بود، از پیش زنان بیرون آمد و آمد تا کنار عمویش حسین ...

خوارزمی گوید:سپس به نبرد پرداخت تا آن‌که هفتاد دو زخم بر پیکرش نشست. ایستاد تا بیاساید، در حالی که از پیکار، ناتوان شده بود. در ...

سیّد بن طاووس گوید:بعضی از راویان گفته‌اند: هرگز هیچ مغلوبی را که فرزندان، خاندان و یارانش کشته باشند، قوی دل‌تر از او ندیده‌ام. هر گاه ...

ابی حمزه گوید:از ابی‌محیص روایت است که گوید: در کربلا با عمر سعد ملعون بودم، چون عطش بر حسین (ع) روی آورد، آن سیب را ...

فتال نیشابوری گفته است:امّ سلمه گوید: پیامبر (ص) نزد من بود. جبرئیل نازل شد. آن دو با هم گفتگو می‌کردند که حسن بن علی (ع) ...

اسفراینی گفته است:گریه کن و بگو: ای کشته‌ای که کنار شطّ فرات، لب تشنه جان داد.گریه کن و بگو: ستونم شکست پس از آن‌که آن ...

اسفراینی گفته است:امام حسین (ع) خواست از زنان خداحافظی کند، در حالی که ناامید از زندگی بود و گریان. خواهرش زینب او را دید و ...

علّامه مجلسی گفته است:در بعضی کتاب‌ها آمده است که امام حسین (ع) چون به هفتاد و دو شهید از اهل بیت خویش نگاه کرد، رو ...

ابن شهر آشوب گفته است:سپس فرمود: جامه‌ای برایم آورید که کسی رغبتی در آن نکند تا زیر جامه هایم بپوشم که عریانم نکنند، چرا که ...

ابن عساکر گفته است:چون حسین بن علی (ع) احساس کرد که شهید خواهد شد، فرمود: جامه‌ای برای من بیاورید تا کسی در آن رغبت نکند؛ ...

سیّد بن طاووس گوید:راوی گفته است، امام حسین (ع) فرمود: جامه‌ای برایم بیاورید که کسی در آن رغبتی نکند تا آن را زیر جامه‌هایم بپوشم ...

طبری گوید:ابو مخنف از صقعب بن زهیر از حُمید بن مسلم نقل می‌کند: امام حسین (ع) جبّه‌ای از خز داشت، عمامه بر سر نهاده بود، ...

ابن اعثم گوید:سپس مردی از آنان به نام ابو جنوب جعفی تیری افکند که بر پیشانی امام فرود آمد. حسین (ع) تیر را درآورد و ...

طبری گوید:هشام بن نقل از عمرو بن شمر، از جابر جعفی روایت کرده است که: امام حسین (ع) تشنه شد و تشنگی‌اش شدّت یافت. نزدیک ...