از آن زمان که به میخانهات، مقام گزیدم
مدح یاران امام حسین علیه السلام؛ شاعر: مرتضی جامآبادی(یتیم)از آن زمان که به میخانهات، مقام گزیدم دو چشم مست تو، ساقی! دو بار کرده شهیدم چو از تو جام گرفتم، «حبیب» نام ...
از آن زمان که به میخانهات، مقام گزیدم دو چشم مست تو، ساقی! دو بار کرده شهیدم چو از تو جام گرفتم، «حبیب» نام ...
سلام ما به «زُهیر» و دلاوریهایش! که بود شاهد عشق حسین و مولایش هر آن چه خواست که سرپیچد از کمند حسین نشد که ...
سلام ما به شُکوه آفرینِ بزم جلال! بزرگزادهی آزاده، «نافع بن هلال» از او که خوانده حسینش ز بهترین اصحاب چگونه مدح سرایم که ...
سلام باد به روح «بُریر»! ابن خُضیر که دوستدار «شبَر» بود و جان نثار «شُبیر» شجاع و زاهد و آزاد، «سیدالقُرّاء» حیات او همه ...
عشق را بنگر که در پیری، چسان غوغا کند پیرمردی را چگونه واله و شیدا کند «مسلم بن عوسجه» گفتا به شاه دین، حسین ...
شُکوه عشق به هر جا که سایه افرازد به قدر سایهنشینانِ خویش مینازد دلیل قافلهی عشق چیست؟ نام حسین به هر کجا که برافروختن، ...
گفتار دلِ کش شه و رفتار دل فریب از کوفه کَند پای دل «مسلم» و «حبیب» عاشق چو گرم شوق شود، راه عشق را ...
به دیر و بتکده و کعبه و کنشت! حسین! به تربتی که خدا بذر عشق کِشت! حسین! از این زمین نروم یک قدم که ...
سلام باد به جون! آن که روح والا داشت نشان عشق و ارادت ز پنج مولا داشت شد از نگاه ابوذر، مس وجودش زر ...
همچو ماهی که شب تار، جمالش دلجوست روی رخشان تو با رنگ سیاهت، چه نکوست! خون پاکیزهی تو، در بدن شبرنگت همچنان آب حیاتی ...
اگر بر آستان خوانی مرا، خاک درت گردم وگر از در برانی، خاک پای لشکرت گردمبه دامانت غبارآسا نشستم، برنمیخیزم وگر بفشانی ام، خیزم ولی ...
سلام باد به حر! بر یقین و ایمانش! که میزبانِ شهادت، نمود مهمانش برای آمدنش انتظار داشت، حسین که دیده بود وِرا در شمار ...
حُر شرم میکند که به مولا نظر کند یا از کنار خیمهی زینب گذر کند دیروز ره به چشمهی خورشید بسته بود امشب چگونه ...
این دو کودک که جدا گشته ز پیکر، سرشان میبَرَد دل ز همه، حُسن خدا منظرشان سرشان گشته جدا از تن و پیدایت هنوز ...