ثقلین
TasvirShakhesBASIRAT18

بانگ صلوات به جای مهمّات!

شهید علی چیت‌سازیان

حسابی خورده بودیم به ته دیگ. نه مهمّات، نه نیرو، هیچی!از آن طرف عراق هم بعد از عملیّات مجنون، حسابی پررو شده بود. انگار همه‌ی ...

TasvirShakhesnazm50

اینطور نگو

شهید علی چیتسازیان

خمپاره‌ها می‌خوردند روی سنگ‌ها و سنگ‌ها هم می‌شدند ترکش.شانه به شانه‌ی علی آقا بودم. همین به من آرامش داد که یک خمپاره نشست روی یک ...

TasvirShakhesvarzesh21

جوان سینه‌ستبر

شهید حسین فلّاح و علی چیت‌سازیان

آمده بود شهر. هوای گودِ زورخانه را کرد. شد میاندار. با ضرب آهنگ پا و دست او همه میل گرفتند.یکی از آن جماعت که وصف ...

TasvirShakhesvarzesh20

ورزش باستانی با زندانیان!

شهید علی چیت‌سازیان

آمدیم مرخصی.گفت:‌ «برویم زندان شهر.»زندانی‌ها آوازه‌اش را شنیده بودند. دعوتش کردند به ورزش باستانی.علی آقا هم رفت وسط گود و شد میاندار.تن همه که توی ...

TasvirShakhesvarzesh18

رزمی کار

شهید علی چیت‌سازیان

پایش یک‌جا بند نمی‌شد. از این روستا به آن روستا تیم آموزشی را می‌برد و به اهالی اموزش نظامی می‌داد. اسلحه‌شناسی می‌گفت. تاکتیک درس می‌داد. ...

TasvirShakhesvarzesh22

با کلاش،‌ میل گرفتند!

شهید علی چیت‌سازیان

فاو که فتح شد، ادامه‌ی عملیات بود و مرحله‌ی دوم کار توی جاده‌ی فاو ـ بصره و فاو ـ امّ‌القصر. علی از فرمانده‌ی لشکر ابلاغ ...

TasvirShakhesmarefat36

خدا می‌خواهد در شب مهتابی عملیات کنید!

شهید علی چیت‌سازیان

هلال ماه وسط آسمان ایستاده بود و به زمین نور می‌پاشید.گردان‌های پیاده هم رسیده بودند زیر پای عراقی‌ها. سکوتِ سنگر فرماندهی را شکستم:«علی آقا، به ...

TasvirShakhesmarefat34

عبور از سیم خاردار

شهید علی چیت‌سازیان

جماعت بچّه‌های اطلاعات ـ عملیّات مثل شاگرد ـ پیشش زانو زده بودند. یک تازه وارد بیخ گوش بغل دستی‌اش گفت: «علی آقا که می‌گویند این ...