ثقلین
TasvirShakhesshahid205

نمایش پهلوان

شهید رضا قندالی

توی منطقه، دید بچّه‌ها در سنگرهای تاریک شب‌ها را سپری می‌کنند. تصمیم گرفت کاری کند. برگه‌هایی از کاغذ برداشت و به قطعات کوچک تقسیم کرد.روی ...

TasvirShakhesshahid205

گلاب، گلاب!

شهید رضا قندالی

 هر روز کار تازه‌ای می‌کرد و بچّه‌ها را شاد نگاه می‌داشت. بعد از ظهر بود که من و او در یکی از چادرها بودیم. خبر ...

TasvirShakhesshahid204

این‌ها آثار شامپوست!

شهید قربانعلی عرب

 نزدیک غروب بود، کنار کاروان و در مقر یگان دریایی لشکر بودیم. فرمانده‌ی شهید قربانعلی عرب و آقای قوچانی هم حضور داشتند. آن‌ها علاقه‌ی عجیبی ...

TasvirShakhesshahid202

تاکسی تلفنی!

شهید خالصی

در مقر خودمان نشسته بودیم که یکی از بچّه‌ها آمد و گفت: «دارد آب می‌آید، عراقی‌ها آب را راه داده‌اند توی دشت.»بلند شدیم. دیدیم آب ...

TasvirShakhesshahid201

شرمنده!

شهید محمّد کوشکی

یک روز شهید محمّد کوشکی مقدار زیادی وزنه به خودش بست و داخل آب رفت. وسط آب خیلی خسته شده بود و داشت زیر آب ...

TasvirShakheshahid200

صدای رایو ضبط

شهید رسول علی آقا رؤیا

پدرم در قرارگاه، درکنار آن شهید بزرگوار بود.یک بار رفته بودم به پدرم سر بزنم. رفتم توی چادرشان. ایشان از شوخ طبعی آقا رسول تعریف ...

TasvirShakhesshahid355

پای مجروح

شهید علی تجلائی

«علی» با آن پای مجروح به جبهه می‌رفت. چشمانم به اشک نشست، گفتم: «با این حال به جبهه می‌روید؟ خدای نکرده اتفاقی برایتان می‌افتد.»«حبیب پاشایی» ...

TasvirShakhesshahid326

مانند یک رزمنده

شهید حجت الاسلام محمّد شهاب

قبل از عملیّات بدون حضور آقای «شهاب» جلسه‌ای در سنگر فرماندهی داشتیم. همان جا تصمیم گرفته شد با ایشان مانند یک رزمنده‌ی عادی برخورد شود،  ...

TasvirShakhesshahid354

یک کار انقلابی

شهید ناصر کاظمی

«مروی» را پاکسازی کرده بودیم، ولی هنوز نودشه نرسیده بودیم. جاده‌ای از مروی به نودشه می‌رفت. او علاقه داشت این جاده پاکسازی بشود و سنگ ...

TasvirShakhesshahid352

کیسه شن

شهید احمد پاسبان

موقع اوّلین اعزام ایشان به جبهه بود، تمام بچّه‌های رزمنده در خیابان آزادی جمع شده بودند، من و یکی از دوستانم برای بدرقه‌ی احمد رفته ...

TasvirShakhesshahid350

بهانه‌ای برای ماندن

شهید محسن سحاب

حدود هفتصد نیرو از قم آمده بودند برای آموزش. زمانی که آن‌ها را سازماندهی می‌کردند، تعدادی که سنّ و سال کمی داشتند و از جثه‌ی ...

TasvirShakhesshahid349

عشق به جبهه

شهید حسین مالکی‌نژاد

حسین، مداح خوش نوای جبهه‌ها، زمانی که دوازده ساله بود به خاطر صدای زیبایی که داشت، همراه گروه سرود مدرسه، در مجالس شهدا برنامه اجرا ...

TasvirShakhesshahid348

باید بروم

شهید احمد چهارمحالی

شهید احمد چهارمحالی هفده سال بیشتر نداشت و حتّی قیافه‌اش هم او را کوچک‌تر از سنّش نشان می‌داد. امّا چون پسر بزرگ خانواده بود و ...

TasvirShakhesshahid348

مجروح

شهید حسین احمدی

دوران انقلاب با وجود سنّ کمی که داشت، امّا در راه مبارزه با رژیم خیلی فعّال بود. یک بار دستگیر شد و از سوی ساواک ...

صفحه 12 از 53« بعدی...1011121314...203040...قبلی »