ثقلین
TasvirShakhesshahid350

شرمنده‌ام

شهید حاج محمّد طاهری

از بچّه‌ها خداحافظی کردم و آمدم بیرون؛ هنوز چند قدمی از منزل دخترم (همسر شهید) دور نشده بودم که حاجی (دامادم) با موتور سپاه سر ...

TasvirShakhesshahid203

سهم ماست

شهید حاج محمّد طاهری

صبح یک روز زمستانی، آقای طاهری تماس گرفت و گفت:«فلانی! فوراً خودت را برسان سپاه که مأموریت داریم.»لباس پوشیدم و به سرعت خود را به ...

TasvirShakhesnazm40

زدودن غم‌ها

شهید حاج محمّد طاهری

همیشه به بچّه‌ها روحیه می‌داد و سعی می‌کرد نگذارد غمی بر دل‌ها بنشیند. آخر، غربت و جنگ و مسایل پیرامون آن، به اندازه‌ی کافی، غمبار ...

TasvirShakhesnazm39

با سر مسیر را نشان می‌داد!

شهید حاج محمّد طاهری

در بحبوحه‌ی عملیّات خیبر، آن‌گاه که بارانی از گلوه و ترکش از هر سو می‌‌بارید، مردی را دیدم که با دستانی ترکش خورده، به هدایت ...