ثقلین
TasvirShakhesshahidmotevase

او سراغ دشمن می‌رفت

جاوید الاثر احمد متوسّلیان

این یکی از قانون‌های مهم حاجی بود که مدام روی آن تأکید می‌کرد: «باید پیش از این‌که دشمن به سراغ ما بیاید، ما سراغش برویم.» ...

TasvirShakhesshahidmotevase

پیش‌بینی و پیش‌دستی

جاوید الاثر احمد متوسّلیان

آن روز غروب، نماز را در پادگان خواندیم. کریمی و توسلی درباره‌ی پاکسازی تجزیه‌طلبان صحبت می‌کردند. کومله، دمکرات و خلاصه همه‌ی کسانی که باید ریشه‌کن ...

TasvirShakhesshahidmotevase

تصمیم بجا

جاوید الاثر احمد متوسّلیان

پانزده نفر از بسیجیان ستاد سپاه پاوه بودیم. در حلقه‌ی محاصره افتاده بودیم و راه به جایی نداشتیم. روزهای اوّل زمستان بود و برف زیادی ...

TasvirShakhesshahid266

با هم بحث عقیدتی – سیاسی کنیم!

جاوید الاثر احمد متوسّلیان

تازه از عملیّات برگشته بودیم و به خوبی می‌دانستم که تا چند روز دیگر کار جدّی در پیش نداریم. می‌بایست مثل روزهای گذشته که از ...

TasvirShakhesshahid2013

چرا گریه می‌کنی؟

جاوید الاثر متوسلیان

منطقه‌ی اورامان در جبهه‌ کردستان به دلیل وضعیت جغرافیایی و دارا بودن ارتفاعات مختلف، برای ما اهمیّت ویژه‌ای داشت. یک سلسله از کوه‌های منطقه که ...

TasvirShakhesshahidmahalati

جده‌ی سادات

شهید شیخ فضل الله محلاتی

می‌گفت «شکنجه‌گرم از آن دست سنگین‌ها بود که اگر می‌زد، چهار ستون بدن آدم می‌لرزید. اسمش کمالی بود. تا با خودم کار داشت، کاری باهاش ...

TasvirShakhesshahidmahalati

برادر شهید

شهید شیخ فضل الله محلاتی

یک بار رفت محلات و از آن‌جا رفت به دیدار یکی از خانواده‌های شهید که توی شهر خیلی معروف بودند. دایی‌ام هم باهاش رفته بود. ...

TasvirShakhesshahidmahalati

آهن گداخته

شهید شیخ فضل الله محلاتی

منش بنی‌صدر با حزب جمهوری اسلامی همخوانی نداشت و اختلاف‌ها زبانه کشید و آتش‌اش آمد دامن بابا را گرفت. بنی‌صدر توی سپاه هم مخالف خوان ...

TasvirShakhesshahidmahalati

تجدیدی

شهید شیخ فضل الله محلاتی

درس خوندن برای همه بالا و پایین زیاد دارد. برای من هم داشت. برای برادرم هم داشت. یعنی گاهی تجدید می‌شدیم. بابا زیاد سخت نمی‌گرفت ...

TasvirShakhesshahidmahalati

سرویس مدرسه

شهید شیخ فضل الله محلاتی

بابا از تحصیل برای هیچ کدام‌مان کم نگذاشت. شده بود از کسی پول قرض کند، اجازه نمی‌داد هر جایی و پیش هر کسی درس بخوانیم. ...

TasvirShakhesshahidmahalati

هیئت نطنزی‌ها

شهید شیخ فضل الله محلاتی

یادم است نطنزی‌های تهران یک هیأت خودمانی زده بودند و آمده بودند سراغ بابا که براشان منبر برود و مجلس‌شان را گرم کند. آن موقع‌ها ...

TasvirShakhesshahidmahalati

روی خوش، زبان نرم

شهید شیخ فضل الله محلاتی

توی مهمانی‌ها مثل بعضی‌ها نبود که اگر حجاب کسی کامل نباشد، اخم و تخم کند، یا نیش و کنایه بزند، یا روی خوش نشان ندهد ...

TasvirShakhesshahidmahalati

همشهری

شهید شیخ فضل الله محلاتی

قدیم‌ها هر روز ظهر، قبل یا بعد از نماز، یک اتوبوس از محلات می‌آمد قم. بابا هر روز می‌رفت به آن‌جا سر می زد و ...

TasvirShakhesshahidmahalati

پا به پای ما بچگی می‌کرد!

شهید شیخ فضل الله محلاتی

پدر بزرگ مادری‌مان وقتی عمرش را داد به شما، دایی‌مان کوچک بود. بابا رفت آوردش خانه‌مان و او تا سال‌ها پیش ما زندگی می‌کرد. یعنی ...

صفحه 1 از 1512345...10...قبلی »