شهادت اصحاب – عابس و شوذب
به روایت طبریطبری گوید:عابس بن ابی شبیب شاکری و شوذب، غلام بنی شاکر آمدند. پرسید: شوذب! در دل تصمیم داری چه کنی؟ گفت: چه کنم! همراه تو، ...
طبری گوید:عابس بن ابی شبیب شاکری و شوذب، غلام بنی شاکر آمدند. پرسید: شوذب! در دل تصمیم داری چه کنی؟ گفت: چه کنم! همراه تو، ...
طبری گوید:حنظله بن اسعد شبامی آمد و در برابر امام ایستاد و خطاب به سپاه دشمن، آیاتی از قرآن را خواند که هشدار نسبت به ...
خوارزمی گوید:سیف بن حارث و مالک بن عبد الله، دو جوان جابری از قبیلۀ همدان پیش آمدند و به امام سلام گفته و خداحافظی کرده ...
خوارزمی گوید:عبد الله و عبد الرحمان از قبیلۀ غفار نزد امام حسین (ع) آمدند و سلام داده و گفتند: یا ابا عبد الله! دوست داریم ...
علامۀ مجلسی گوید:امام باقر (ع) از امام سجّاد (ع) روایت کرده که مردم در میدان حاضر میشدند و کشتگان را به خاک میسپردند. پس از ...
محمّد بن ابی طالب:جون غلام ابوذر غفاری که سیهفام بود آمادۀ نبرد شد. امام حسین (ع) به او فرمود: از طرف من آزادی. تو در ...
طبری گوید:نافع بن هلال، نام خود را بر چوبههای تیرش نوشته بود و با آن تیرهای نشاندار تیر میانداخت و میگفت: «من جملیام، من بر ...
خوارزمی گوید:پس از زهیر، نافع بن هلال- یا هلال بن نافع- به میدان رفت. وی به آنان تیر میافکند و تیرهایش خطا نمیرفت. دستانش را ...
طبری در اینجا اشعاری نقل کرده که زهیر، خطاب به امام حسین (ع) خواند. قال الطّبریّ:و أخذ یضرب عَلَى منکب حُسَیْن و یقول:أقدم هدیت هادیاً مهدیّاً ...
خوارزمی گوید:پس از او زهیر بن قین به میدان آمد، در حالی که اینگونه رجز میخواند:من زهیرم، پسر قین، با شمشیر از حسین (ع) در ...
طبری گوید:حصین بن نمیر بر یاران امام حمله کرد. حبیب بن مظاهر با او رویاروی شد و با شمشیر بر صورت اسبش زد و او ...
سیّد بن طاووس گوید:هنگام نماز ظهر شد. امام حسین (ع) به زهیر بن قین و سعید بن عبد الله فرمود: همراه با نیمی از یاران ...
طبری گوید:پیوسته از یاران امام کشته میشدند و با شهادت هر یک نفر یا دو نفر، آشکار میشد، ولی دشمنان بسیار بودند و هر چه ...
طبری گوید:تا نیمروز، جنگ به شدّت ادامه یافت. سپاه عمر سعد جز از یک ناحیه نمیتوانستند حمله کنند، چون خیمههای یاران امام یکجا و نزدیک ...