ثقلین
TasvirShakhes-ShahidMazari

خانه‌ی نیازمندان

شهید علی مزاری

شهید مزاری یک وانت پیکان داشت که وقف پایگاه بسیج بود. وی پشت این ماشین نمی‌نشست و رانندگی به عهده‌ی من بود. معمولاً ما سر ...

TasvirShakhesakhlagh7

پیشقدم

شهید سیّد‌علی حسینی

 نیرهایی که زیر دست «علی» آموزش می‌دیدند، توی خطّ مقدّم همیشه حرف اوّل را می‌زدند. در بحث آموزش، سخت‌گیری زیاد می‌کرد، ولی چیزی که بچّه‌ها ...

TasvirShakhesakhlagh5

دست نوازشگر

شهید قاسم میر حسینی

صبح زود همراه «حاج قاسم میرحسینی» از خطّ اوّل به پایگاه موشکی آمدیم تا از آن‌جا به دریاچه‌ی نمک برویم. به علّت عملیات «فاو»، چند ...

TasvirShakhesakhlagh6

محاصره

شهید عبّاس کریمی

عراقی‌ها منطقه را محاصره کرده بودند. عبّاس گفت: «داریم می‌رویم، در حالی‌که نمی‌توانیم شهدا را ببریم عقب.»فردا صبح با «حاجی‌پور» رفتیم ببینیم که کسی جا ...

TasvirShakhesakhlagh4

دردِ زخم

شهید مهدی جعفریان

دیپلم گرفتن من و مهدی، مصادف شد با آغاز جنگ. بعد از مدّت‌ها، روزی او را در خیابان دیدم. به مرخّصی آمده بود.با دست، محکم ...

TasvirShakhesakhlagh3

پشیمان

شهید علیرضا موحددانش

در همان شب بعد از عملیّات، در اثر پاتکی که دشمن کرده بود، برخی سنگرهای رزمندگان اسلام به تصرف آن‌ها درآمده بود، علیرضا این را ...

TasvirShakhesakhlagh2

مشتاق حضور

شهید علیرضا موحد دانش

علی زمان کوتاهی در تهران ماند. در این مدّت با بچّه‌های گردانی که می‌خواست با خود به جنوب ببرد، تماس گرفت. این بار ناصر صیغان ...

TasvirShakhesSharafkhanlou

تنهاترین آدم دنیا

صفحاتی از زندگی شهید علی شرفخانلو

دوچرخه‌هامان را بستیم به درخت و نشستیم روی نیمکت کنار حوض بزرگ مسجد که فواره‌اش باز بود. حیاط پر از درخت و لب حوض پر ...

TasvirShakhesSharafkhanlou

اشتباه می‌کنید من زنده‌ام!

صفحاتی از زندگی شهید علی شرفخانلو

رفتم داخل سردخانه تا برای آخرین بار ببینمش. با دوربینی که هدیه‌ی خود او بود و عکاسی را با آن یادم داده بود، از او ...

TasvirShakhesSharafkhanlou

مأمور برگرداندن شهدا

صفحاتی از زندگی شهید علی شرفخانلو

حرف اولی که زد موضوع انتقال شهدا بود. گفت «الآن است که هواپیماهای عراقی بیایند و منطقه را بمباران کنند. اگر نجنبیم اجساد شهدا زیر ...

TasvirShakhesSharafkhanlou

 شهید آب‌آور (سقا)

صفحاتی از زندگی شهید علی شرفخانلو

می‌‌گفتند عملیات لو رفته و بچه‌ها در محور ابوقریب زمین‌گیر شده‌اند. دشمن محورهای مواصلاتی را زیر آتش مستقیم گرفته بود و عملاً امکان انتقال تدارکات ...

TasvirShakhesSharafkhanlou

علی بالا! مبارکت باشد رخت شهادت!

صفحاتی از زندگی شهید علی شرفخانلو

رفتم بالای سرش، قول داده بودم بی‌تابی نکنم. صورتش را باز کردند. کلاه پشمی سبز رنگی که پدر برایش گرفته بود، سرش بود. یک آن ...

TasvirShakhesSharafkhanlou

خواب نداشت!

صفحاتی از زندگی شهید علی شرفخانلو

عملیات والفجر ۱، ۲۰ فروردین ۶۲ شروع شد؛ سه ماه بعد از والفجر مقدماتی. عملیات لو رفته بود و عراقی‌ها خبر از تحرکات ما داشتند ...

TasvirShakhesSharafkhanlou

متخصص مکان‌یابی

صفحاتی از زندگی شهید علی شرفخانلو

بهمن ۱۳۶۱، عملیات والفجر مقدماتی شروع شد. والفجر مقدماتی اولین عملیاتی بود که در لشکر عاشورا بودیم. علمیات نتوانست به اهدافی برسد که برایش تعیین ...

صفحه 91 از 116« بعدی...102030...8990919293...100110...قبلی »