چهل روز با پوتین
شهید حمیدرضا نوبخت
بعد از این که از معبرها گذشتیم، به زیر دژ دشمن رسیدیم. نزدیکیهای صبح به ما خبر رسید که باید برگردید. بیسیمهای ما از کار افتاده بود و تنها به وسیلهی پیک میتوانستیم خبرها را از مافوق بگیریم. بچّههای گروهان من در میدان مین گرفتار شدند. درگیر و دار حوادث و در آن شرایط سخت، ایشان دست مرا گرفت و گفت: «بنشین! میخواهم خاطراهای تعریف کنم.»
من با تعجّب گفتم: «الآن که وقت خاطره نیست.» گفت: «آقای علیپور! در عملیّات والفجر خدا میداند که ما سه نفر بودیم و در مقابل یک تیپ عراق ایستادگی کردیم. من چهل روز پوتین را از پایم درنیاوردم.»
منبع: کتاب رسم خوبان ۴ ـ صبر و استقامت ـ صفحهی ۷۰/ تا آخرین ایثار، ص ۱۴۱٫
پاسخ دهید