ورزش باستانی با زندانیان!
شهید علی چیتسازیان
آمدیم مرخصی.
گفت: «برویم زندان شهر.»
زندانیها آوازهاش را شنیده بودند. دعوتش کردند به ورزش باستانی.
علی آقا هم رفت وسط گود و شد میاندار.
تن همه که توی عرق نشست، وسط گود ایستاد و یک صحبت گرم با زندانیها کرد. ته حرفش این بود که اگر ایّام حبستان تمام شد و جنگ بود، بیایید پیش من.
توی زندانیها همه جور آدم بود؛ قاتل و دزد و لات و قمهکش و …
آخر سر زندانیها یک صدا برای سلامتی علی صلوات فرستادند.
منبع: کتاب رسم خوبان ۷٫ ورزش. صفحهی ۶۴/ دلیل، ص ۱۱۳٫
پاسخ دهید