روزی چنان؛ به یاد، زمین و زمان نداشت
شهادت امام حسین علیه السلام؛ شاعر: سروش اصفهانی
روزی چنان؛ به یاد، زمین و زمان نداشت
جوری ستاره کرد، که خود در گمان نداشت
دانی دراز بود چرا روز قتل شاه؟
زیرا که قوّت حرکت؛ آسمان، نداشت
گشتند یاوران، همه مقتول و یاوری
کَش آورد سمند و بگیرد عنان، نداشت
فریاد از آن زمان! که گرفتند، گِرد وی
راه برون شتافتن از آن میان نداشت
جسمش هزار پاره و بر جسم خویشتن
دل سوز، جز جراحت تیر و سنان نداشت
افتاد بر زمین و ز بس زخم، بر تنش
چندان که بر زمین بنشیند، توان نداشت
میرفت خون ز حلقش و با حق، جز این سخن
“کز جرم شیعیان بگذر” بر زبان نداشت
گفتم که از جسارت قاتل کنم حدیث
اما «سروش»، ناطقه یارای آن نداشت
شاعر: سروش اصفهانی
پاسخ دهید