در راه بازگشت از بهشت زهرا به مسجد امین الدوله بودیم، ترافیک شدیدی ایجاد شده بود. ماشین در راه بندان متوقف شد. احمد نگاهی به ساعتش کرد. بعد دربارهی نماز اول وقت صحبت کرد امّا کسی تحویل نگرفت!

احمد آقا از ماشین پیاده شد، بعد هم از همه معذرتخواهی کرد.

گفتیم: احمد آقا کجا میروی؟!

جواب داد: این راه بندان حالا حالاها باز نمیشه، ما هم به نماز اول وقت نمیرسیم. من با اجازه میرم اون سمت جاده، یک مسجد هست که نمازم رو میخوانم و خودم برمیگردم. احمد آقا باز هم معذرت خواهی کرد و رفت.

او هر جا که بود نمازش را اول وقت و با حضور قلب اقامه میکرد. در جاده و خیابان و … فرقی برایش نمیکرد. همه جا ملک خدا بود و او هم بندهی خدا.


منبع: کتاب «عارفانه» – شهید احمدعلی نیّری، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۲؛ ص ۴۲٫