خودش هم به صورتش زردچوبه مالید!
شهید حسین محمودی
یک روز پسرمان احمد که یک سال بیشتر نداشت، به سراغ ظروف ادویه رفت و دستهایش را آغشته به زردچوبه کرد. در همان لحظه حسین وی را بغل کرد و لباس سفیدش زرد شد.
از این کار احمد ناراحت شدم و سرش داد کشیدم که : «چرا چنین کاری کرده است؟» حسین بگذار بازی کند.» بعد مقداری زردچوبه به صورت خودش و احمد کشید. مدّتی بعد صدای خندهمان اتاق را پر کرد.
رسم خوبان ۲۴ – محبّت به خانواده، ص ۱۱۷٫/ ردّ پای عشق، ص ۲۹٫
پاسخ دهید