ناصر کاظمی فردی بود با قد بلند و رشید. معمولاً در شهر با لباس ورزشی می‌گشت. بلوزش سرمه‌ای رنگ بود، همیشه رنگ سیر یا رنگ روشن می‌پوشید و ته‌ریشی هم داشت. وقتی صحبتی پیش کشیده می‌شد، می‌رفت توی فکر و معمولاً با انگشتانش، ریش خود را شانه می‌کرد. در جایی که مشکلی مطرح می‌شد، اگر جواب فوری نداشت، می‌گفت: «با خدا باش، همه‌ی مشکلات حل می‌شود. اعتقاد و ایمان به خدا داشته باشد و برای خدا کار کن، در کار پشیمان نمی‌شوی و بی‌نتیجه هم نخواهی ماند.»


منبع: کتاب رسم خوبان ۶٫ معرفت. صفحه‌ی ۴۰