شهادت اصحاب – یزید بن زیاد (ابو الشعثاء)

ابومخنف به نقل از فضیل بن خدیج گوید: ابو الشعثاء یزید بن زیاد کندی از طایفۀ بنی بهدله، در برابر حسین (ع) زانو زد و صد تیر افکند که جز پنج تیر، هیچکدام بر زمین نیفتاد. وی تیرانداز بود و هر بار که تیر رها میکرد میگفت: منم فرزند بهدله، تکسواران عرجله. امام حسین(ع) نیز […]
شهادت اصحاب – نافع بن هلال 2

طبری گوید: نافع بن هلال، نام خود را بر چوبههای تیرش نوشته بود و با آن تیرهای نشاندار تیر میانداخت و میگفت: «من جملیام، من بر آیین علیام». جز آنان که مجروح شدند دوازده تن از یاران عمر سعد را کشت. آنقدر شمشیر زد تا بازوهایش شکست و اسیر شد. شمر و همراهانش او را […]
شهادت اصحاب -شدّت نبرد

طبری گوید: تا نیمروز، جنگ به شدّت ادامه یافت. سپاه عمر سعد جز از یک ناحیه نمیتوانستند حمله کنند، چون خیمههای یاران امام یکجا و نزدیک هم بود. عمر سعد که چنین دید، کسانی را مأمور کرد تا از چپ و راست حمله کنند تا آنان را به محاصره کشند. سه چهار نفر از اصحاب […]
شهادت اصحاب – عمرو بن قرظة انصاری 2

طبری گوید: عمرو بن قرظۀ انصاری برای نبرد در رکاب حسین (ع) بیرون آمد. رجز میخواند و میجنگید تا آنکه کشته شد. او از یاران امام حسین بود و برادرش در سپاه عمر سعد بود. برادرش صدا زد: ای حسین! ای دروغگو پسر دروغگو! برادرم را گمراه کردی و او را به کشتن دادی. امام […]
شهادت اصحاب – مسلم بن عوسجه

طبری از زبیدی نقل میکند: وقتی عمرو بن حجاج به یاران حسین (ع) نزدیک شد، شنیدند که میگفت: ای کوفیان! در اطاعت و همبستگی باشید؛ در کشتن کسی از دین بیرون رفته و با حاکم مخالفت کرده، تردید نکنید. امام حسین (ع) به وی فرمود: ای عمرو! آیا مردم را بر ضدّ من میشورانی؟ آیا […]
شهادت اصحاب- عبد الله بن عمیر 3

محمّد بن ابی طالب گوید: حدیثی دیدم که ابن وهب، مسیحی بود. او و مادرش به دست امام حسین (ع) مسلمان شدند. در جنگ، 24 پیاده و 12 سواره را کشت، آنگاه اسیر شد. او را نزد عمر سعد بردند. گفت: سخت میجنگیدی! آنگاه دستور داد گردنش را زدند و سر او را به طرف […]
نزول نصرت الهی 1

سیّدبن طاووس از امام صادق (ع) روایت میکند که فرمود: از پدرم شنیدم چون حسین (ع) و عمر سعد رویاروی شدند و جنگ درگرفت، خداوند نصرت و یاری خود را فرستاد، آنچنان که بالای سر امام بال و پر گشود. آنگاه امام مخیّر شد که بر دشمنانش پیروز شود یا به دیدار خدا رود. امام، دیدار […]
خطبه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه

خوارزمی با سند خویش از عبد الله بن حسن نقل میکند: چون عمر سعد سپاه خود را برای جنگ با حسین (ع) سامان داد و هر کس را در جایگاه خود قرار داد و پرچمها را در جایگاههای خود برافراشت و حسین (ع) هم یاران خود را آراست و آنان را در جناح چپ و […]
آمادگی عمومی در دو لشکر 4

شیخ صدوق با اسناد خود از امام صادق علیه السلام چنین روایت میکند: امام آنان را برای جنگ آرایش داد و دستور داد در گودال پشت لشکرگاه خود آتش افروختند تا از یک سو با آنان بجنگد. سوارهای از سپاه عمر سعد به نام ابن ابی جویریه چون نگاهش به آتشهای برافروخته افتاد، دست و […]
ماجرای اینکه بریر عمر سعد را قسم داد 1

خوارزمی گوید: بریر که از پارسایان شب زندهدار و همیشه روزهدار بود، سخن گفت و چنین گفت: ای پسر پیامبر! اجازه بده نزد این عمر سعد فاسق بروم و تضمینش کنم، باشد که پند پذیرد و از این راه برگردد. امام فرمود: میخواهی برو. بریر نزد عمر سعد رفت. وارد خیمۀ او شد و سلام […]
اجازۀ امام به اصحاب که برگردند 1

طبری گوید: ابو مخنف با سند خود از امام سجّاد (ع) نقل میکند: پس از بازگشت عمر سعد، عصر بود که امام یاران خود را جمع کرد. در حالی که بیمار بودم، نزدیک شدم تا بشنوم. شنیدم که پدرم به اصحاب خویش میفرمود: با بهترین ستایش، خدا را میستایم و در شادی و غم او […]
هجوم سپاه عمر سعد به طرف امام

خوارزمی گوید: چون نامۀ ابن زیاد به عمر سعد رسید و حسین را از آن آگاهانید، کسی از سوی عمر سعد ندا داد: ای سپاه خدا! سوار شوید. آنان سوار شدند و به طرف اردوگاه امام حسین (ع) تاختند. امام آن لحظه نشسته سر بر زانویش نهاده بود. صدای فریاد و شیون زینب را شنید […]
دیدار امام با عمر سعد

خوارزمی گوید: امام حسین (ع) کسی نزد عمر سعد فرستاد که میخواهم با تو صحبت کنم؛ امشب بین اردوگاه من و اردوگاه خود، مرا دیدار کن. عمر سعد همراه با بیست سوار، امام نیز با همین شمار، از اردوگاه بیرون آمدند. چون به هم رسیدند، امام به یاران خود فرمود کنار بروند. فقط برادرش عبّاس و […]
دست یافتن به چشمه آب 2

طبری گوید: عمر سعد، عمرو بن حجّاج را با 500 سوار فرستاد. آنان کنار فرات فرود آمدند و نگذاشتند حسین (ع) و اصحابش قطرهای آب بردارند. این سه روز قبل از شهادت حسین (ع) بود. عبد الله بن ابی حصین به امام میگفت: ای حسین! این آب را نمیبینی که مثل دل آسمان است. به […]