بررسي سير تحول غيبت پژوهي اماميه، از نوبختي تا شيخ طوسي

موضوع اين نوشتار، باز خواني «غيبيت نگاري اماميه از نوبختي تا شيخ طوسي» است؛ عصري که غيبت نگاري اماميه، دوران مقدماتي خويش را پشت سر گذراند و در زمان شيخ طوسي به بالندگي رسيد و از آن جا ديدگاه اماميه در اين زمينه پس از شيخ طوسي از روش ابداعي وي و پيشينيانش متاثر بوده است؛ بررسي آثار بعدي ضروري ديده نشد.
در اين مسير، سعي شده است غيبت نگاري دوره مورد نظر، به دو دوره غيبت صغرا و پس از آن تقسيم شود و هر اثري در دوره زماني خويش مورد ارزيابي قرار گيرد؛ چراکه بسياري از اين نگاشت ها از فضا و جريان هاي حاکم بر عصر خويش متاثر بوده است. بي شک پديده هايي همچون نوغاليان، سازمان وکالت، حاکميت سياسي عباسيان، شبهات زيديه در زمينه غيبت عليه اماميه، از جمله اين جريان ها شمرده مي شدند.
به نظر مي رسد آثار اماميه در زمينه غيبت نگاري در اين دوره، سير تکاملي داشته که اين امر مي توانسته معلول شرايط آن دوره باشد؛ به طوري که در ابتدا داده هاي نقلي، در تک نگاره هاي محدود شکل گرفت؛ اما بعدها و در پي شرايط جديد اين آثار با حجم بيش تر و آميخته شدن با داده هاي عقلي تکامل يافت.
گونه شناسي وجود حجت حي با تاکيد بر واژه منذر و هاد

موضوع بسيار مهم امامت و پيشوايي جامعه مطلبي نيست که قرآن مجيد از کنار آن به سادگي عبور کرده و به آن نپرداخته باشد. از اين رو، آيات متعددي از کتاب الاهي، زواياي مختلف اين موضوع را مورد بحث قرار داده و در عرصه هاي گوناگون آن اصول، قواعد و معارف متنوعي را ارائه فرموده است. ازجمله اين قواعد، تاکيد بر ضرورت حضور امام و هادي در هر زمان است. اين مقاله در صدد ترسيم يکي از اين قواعد اساسي با استناد به جمله «إنما انت منذر و لکل قوم هاد» از آيه 7 سوره رعد است. در اين نوشتار، با بررسي و نقد آراي مفسران در اين زمينه و ارائه ديدگاهي نو با استناد به آيات قران و ديگر منابع، موضوع را بررسي مي کنيم.
محورهاي اميد در اديان ابراهيمي

«اميد»، از مسائل مهم و اساسي در عرصه فرد و اجتماع است و براي بسياري از مسائل اجتماعي نقشي محوري دارد؛ و محرک ذاتي و اصلي زندگي و عامل پويايي روان انسان است.
بديهي است، موضوع اميد در اديان، مخصوصا اديان ابراهيمي که داعيه اصلاح فرد و اجتماع را دارند، به نحو ويژه اي مطرح گردد، اين اميد در اديان ابراهيمي در سه مقوله اصلي: اميد به آينده، اميد به آخرالزمان، و اميد به آمدن منجي، قابل دسته بندي است. به عبارت ديگر، آموزه هاي ديني مرتبط با موضوع اميد در اديان ابراهيمي در جهت ايجاد اميد در اين سه محور مي باشد:
1. اميد به آينده: اين آموزه ها در صدد ايجاد روحيه اميد به آينده و عدم ياس از وضعيت موجود است.
2. اميد به آخرالزمان: اين دوره ميعادگاه اميد بشر و از اهميت ويژه اي برخوردار است. در بخش اول آن، تاريکي و خطر و آسيب و در بخش دوم، سراسر نور و زيبايي و عدالت است.
3. اميد به آمدن منجي: اين اميد، بر آمدن فردي الاهي از نسل پاکان منطبق و متصور مي گردد و نسبت به دو اميد قبل از جايگاه ويژه اي برخوردار است؛ چون از طرفي مکمل مقوله اميد است و از طرفي مهم ترين مصداق براي اميد به آينده و آخرالزمان مي باشد. اميد به منجي است که پويايي و نشاط و معنابخشي در جامعه ايجاد مي شود و پناهگاهي معنوي براي مردم و زمينه ساز رشد و تعالي بشر و محرکي براي نبرد با ظلم و ستم و انقلاب مي گردد و تسکين دهنده اي قوي براي مصائب و مشکلات مي باشد و طبعا از عوامل مهم انسجام اجتماعي به شمار مي رود.
بديهي است هر کدام از اديان که تصور واضح تري نسبت به اميد و منجي ارائه کند، در رسيدن به کارکردهاي فردي و اجتماعي موعود باوري، توفيق بيش تري (هم از لحاظ کمي و هم از لحاظ کيفي) مي يابد. در اين بين، مذهب شيعه، نسبت به مقوله اميد نگرشي خاص و ويژه ارائه مي کند که از همه اديان و مذاهب متمايز است. اين اميد به آينده و آخرالزمان و منجي، در نگرش شيعي، در بسياري از مسائل فردي و اجتماعي نقش محوري و کليدي به خود گرفته است.
ويژگي هاي زمامدار اسلامي در عصر غيبت از منظر قرآن و روايات

در اين مقاله سعي شده است ويژگي ها و شرايط زمامدار اسلامي در عصر غيبت از منظر قرآن و سنت مورد بررسي قرار گيرد. براي رسيدن به اين مقصود، پس از تعريف سياست، نظام سياسي و حکومت اسلامي؛ اين ادعا مطرح شده که بر اساس دلايل عقلي و اصول قانون اساسي، حاکم اسلامي بايد حداقل سه شرط اساسي «فقاهت»، «عدالت» و «کفايت» را داشته باشد. سپس به اثبات آن دلايل در قرآن و سنت با روش کتابخانه اي پرداخته شده است؛ به اين صورت که نخست ادله قرآني در دو بخش ادله اثباتي و سلبي مورد بررسي قرار گرفته؛ سپس ادله روايي به همين شکل مطرح و ثابت گرديده که مشروعيت زمامدار اسلامي در عصر غيبت، با احراز شرايطي چون فقاهت، عدالت و کفايت به دست مي آيد و با مقيوليت مردمي به فعليت و کارآمدي مي رسد.
بررسي ادعاي ولادت مهدي موعود (عجل الله فرجه الشریف) در آخرالزمان، در روايت أم هاني

ازشگردهاي فرقه هاي انحرافي، بهره گيري از روايات، در جهت تثبيت اغراض فرقه اي است. ابوالفضل گلپايگاني، مبلغ بهائيت در کتاب «فرائد»، در بيان روايات مبشر ظهور «باب»، به روايتي از أم هاني تمسک مي کند و اين روايت را که بر تعبير «مولود في آخر الزمان» در حق حضرت مهدي (عج) مشتمل است؛ بر ادعاي سيد علي محمد شيرازي، ملقب به «باب» قابل تطبيق دانسته و آن را از اشارات ظهور و آيتي بر حقانيت ادعاي وي شمرده است. در اين مقاله با روش توصيفي – تحليلي به بررسي ادعاي مذکور پرداخته شده است. با تحليل سندي و محتوايي اين روايت و در نظر گرفتن دو روايات ديگر از أم هاني که همگي مشابه و در ذيل آيه 15 و 16 سوره تکوير وارد شده است؛ و با در نظر گرفتن معناي تعبير «آخرالزمان»؛ اين نکته حاصل شد که اين روايت بر حضرت حجت (عج) قابل تطبيق است؛ در غير اين صورت، در تعارض با دو روايت ديگر فاقد ارزش استناد علمي خواهد بود.
امامت اهل بيت (علیه السلام) در آينه حديث ثقلين

«حديث ثقلين»، از احاديث بسيار مهم نبوي است که بيش از سي نفر از صحابه پيامبر (ص)، شمار بسياري از تابعين و عالمان اسلامي در قرن هاي مختلف، آن را روايت کرده اند. اهتمام پيامبر اکرم (ص) به اين حديث تا حدي است که در مکان ها، زمان ها و مناسبت هاي مختلف آن را بيان کرده و با تاکيد بسيار، آن را يادآور شده است. ايشان قرآن و عترت خويش را به عنوان دو ميراث گرانبها در ميان امت اسلامي باقي مي گذارد. آن دو، تا قيامت هرگز از هم جدا نخواهند شد و هدايت مسلمانان در گرو تمسک به آن دو مي باشد. مفاد روشن حديث، عصمت و افضليت عترت پيامبر (ص) است؛ لذا جز بر اهل بيت عصمت و طهارت (ع) قابل انطباق نخواهد بود. از طرفي، عصمت و افضليت از شرايط اساسي امامت است. لذا حديث ثقلين بر امامت اهل بيت عصمت و طهارت (ع) دلالت مي کند. مضافا اين که وجوب تمسک به آنان که مدلول ديگر حديث است، دليل ديگري بر امامت آنان است. از سوي ديگر، جدايي ناپذيري عترت از قرآن کريم و بالعکس، گوياي آن است که زمين و زمان، هرگز از امامت اهل بيت عصمت و طهارت (ع) خالي نخواهد بود. بدين جهت، اين حديث شريف از دلايل روشن بر وجود امام عصر (عج) مي باشد.
روایت «ضرب القرآن» از نظر سند و دلالت

آیا روایت «من ضرب القرآن بعضه ببعض» نافی روش تفسیر قرآن به قرآن است؟
فعل موجود در روایت «ابعث بعث النار من ولدک»

فعل موجود در روایت «ابعث بعث النار من ولدک» با توجه به معنای حدیث، فعل امر مخاطب است و یا مضارع متکلم؟! متعدی است و یا لازم؟
روایتی از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)

روایتی از پیامبر(ص) بیان میدارد که زن یک انسان، بدترین دشمن اوست! این روایت چگونه توجیه میشود؟!
حدیث و روایت ملاصدرا در تفسیر قرآن

با توجه به اینکه برجستگی ملاصدرا بیشتر در فیلسوف بودن ایشان بود، آیا حدیث و روایت در تفسیر قرآن وی جایگاهی داشت؟
بررسی جایگاه اخبار طینت در میان معارف شیعه

این مقاله در صدد آنست که ثابت نماید بحث طینت ابعاد مختلفی دارد و تحقیق و بررسی و ارائه تحلیل و توجیه پیرامون اخبار طینت مستلزم آن است که به موضوعات مهم دیگری که پیوند عمیقی با این بحث دارد توجه گردد و تفسیر واضح و روشنی از آنها و ارتباط آنها با اخبار طینت ارائه گردد. در این مقاله پس از تبیین این نکته که این اخبار دارای موضوعات متنوّعی است، به ارتباط آن با مباحثی از جمله: عالم ذر، میثاق، خلقت نوری، سعادت و شقاوت، معاد، قضا و قدر، نفس و انتقال اعمال اشاره میشود.
بایستههای پژوهشی در حوزه عدل خدا

بر طبق نصوص دینی، خدای متعالی در عرصههای آفرینش، ربوبیت، تشریع و قانونگذاری و حسابرسی و جزای اعمال در روز قیامت، بر پایه عدل و حکمت کامل رفتار میکند. در برخی منابع حدیثی عدل در کنار توحید پایه دین شمرده شده است: ان اساس الدین التوحید و العدل. (التوحید، ص96)
عدل، نه تنها مستقلاً به عنوان یکی از اصول دین مطرح است، که اثبات دیگر اصول دین یعنی نبوت، امامت و معاد نیز به توحید و عدل وابسته است. چنان که علامه حلی بر این مطلب تصریح کرده است: «بدون عدل، چیزی از ادیان، تمام و قابل اثبات نیست.» (نهج الحق و کشف الصدق، ص 72)
شاید بر همین مبنا بوده که متکلمان امامیه در دورههای مختلف، مباحث عدل را در انگارهای وسیع مطرح میکردند و مباحث افعال الهی را در آن مندرج میساختند. برای نمونه در معروفترین متن کلامی امامیه یعنی تجرید الاعتقاد (و پیرو آن کشف المراد) مباحث خداشناسی در سه فصل اثبات وجود خدا، صفات خدا و افعال خدا مطرح شده که فصل افعال الهی شامل مباحثی چون حسن و قبح عقلی، هدفمندی آفرینش، فاعلیت انسان و نفی جبر، اراده خدا و قضا و قدر، لطف و تکلیف است. طبق این رویکرد، عدل از حالت صفت الهی بودن بیرون رفته و حوزه گستردهتری را پوشش داده است. به نظر میرسد در برخی آثار متأخر به دلایلی همانند اعتباری شمردن حسن و قبح، مباحث عدل لاغرتر و ضعیفتر مطرح شده است. این امر و چالشهای پیش روی مقوله عدل، ضرورت مطالعه و مداقّه در حوزة عدل الهی را دو چندان میکند…
مبانی عدل (حسن و قبح عقلی و توحید افعالی)

نگارنده پس از اشارهای مختصر به تاریخچۀ حسن و قبح به این موضوع در بین مسلمانان پرداخته و با تأکید بر حسن و قبح عقلی، آرا و اقوال اندیشمندان مسلمان را در حسن و قبح آورده است. در ادامه به موضوع عدل الاهی و توحید افعالی در منظر متکلمان پرداخته و آراء اشاعره، معتزله و امامیه را آورده است. ایشان به بیان سه دیدگاه اشاعره و اعتقاد به جبر و اعتقاد معتزله به تفویض و همچنین عقیده و دیدگاه امامیه به «امر بین الامرین» پرداخته است.
«علم پیشین الهی و اختیار انسان»؛ آیه ای برای تنزیه خداوند متعال

علم پیشین به افعال اختیاری دیگران، برای انسان ذاتاً ممتنع است؛ در حالیکه برای خداوند، ثابت و قطعی است. این مطلب به روشنی تباین علم الهی با علوم بشری را به تصویر میکشد. همین تباین، پایة عجز بشر از شناخت علم خداوند با ابزارهای مخلوقی، و لزوم اکتفا به تنزیه در مورد آن است. امّا تنزیه محض، از سوی صدرائیان مورد ایرادات و اشکالاتی قرار گرفته، و خلاف ادلّة عقلی پنداشته شده است. در این مقاله، ابتدا به صورت مختصر، مبنای خداشناسیِ تنزیهی تبیین میگردد و سپس به اشکالات وارد بر آن پرداخته میشود. در نهایت نیز مؤیّداتی بر بحث تنزیه، از روایات شریف بیان خواهد شد. باید توجه داشت که آگاهی ازلی خداوند از افعال اختیاریِ انسان، نه تنها پایه و اساس بحث حاضر است، بلکه در پاسخگویی به اشکالات نیز، نقشی اساسی ایفا میکند؛ لذاست که این مهم، در جایجای مقالة حاضر، مورد اشاره و استناد قرار خواهد گرفت.