تقابل دونظريه شورا و دموکراسی با امامت

مقام امامت مقامی الهی وآسمانی است که حقیقت شناخت آن در ذهن هیچ بشری نمی گنجد وکسی را یارای فهم آن نیست. این در حالی است که برخی افراد در اثر عدم شناخت صحیح امامت در اندیشه شیعی شبهاتی در ذهنشان خطورکرده است. منشأ و خاستگاه آن شبهه از طرفی عدم تأمل و دقت در آیات و روایات، و از طرفی تطبیق دادن این مقام الهی با مقامات و نظام های بشری می نمایاند. یکی از این شبهات، بحث کارکرد و نقش دموکراسی و شورا در تعیین امام است که طرفداران این دو نظریه با توجه به خلط نمودن معنای امامت و حکومت و یکسان سازی معنای این دو ـ به جهت اینکه این دو هماره نمود و مظهر دخالت و مشارکت و تأثیرگذاری آحاد مردم بر قدرت سیاسی بوده اند ـ به ناسازگاری امامت و دموکراسی حکم کرده اند. نگارنده در این مقاله برآن است که ابتدا دموکراسی و شورا را در دو بخش به صورت مجزّا، مورد واکاوی قرارداده و اقسام و مستندات آن را توصیف نماید و سپس با تحلیل، این دو نظریه را نقد و به چالش بکشاند.

سلفی ها و دموکراسی؛ جنگ هویت یا درگیری بین شرق وغرب

جریان سلفی مصری یکی از مهم­ترین جریان­های اسلام­گراست که با اصطلاحات جدید واردشده از غرب موسوم به «مدرنیسم» درگیر شده است. رهبران این جریان­ها از هر فرقه و دسته­ای که باشند معتقدند این مدرنیسم وارداتی ابزار تحمیل سکولاریسم بر جامعه مصر است و مأموریت آن نابودی دین اسلام است که قدرت خود را از خط و راه قرآن و سنت گرفته است.تصور جریان سلفی از دموکراسی به چند نکته و عنصر اصلی منحصر شده است. همین عناصر بعدها عامل مخالفت با این نظریه و عدم پذیرش فلسفه غربی به طور کامل شدند. عناصر مذکور عبارت¬اند از: 1.طبیعت و ماهیت حکومت اسلامی به طور کامل با ماهیت یک حکومت دموکراتیک فرق دارد. 2.دموکراسی به معنای کنار گذاشتن شریعت خداوند (عز و جل) و جایگزین کردن یک نظام کفر¬آمیز به جای آن؛ 3.دموکراسی برابر است با سکولاریسم غربی کافر. 4.دموکراسی به معنای تثبیت طرح جدایی دین از حکومت است. – بعد از بررسی این عوامل در ادامه مقاله به ماهیت اصلی مشکل سلفیه با دموکراسی پرداخته می‌شود و آینده تقابل جریان سلفی با دموکراسی بحث می‌شود.

دعوت سلفیه در اسکندریه و تحولات انقلاب ژانویه

دعوت سلفیه یا همان مکتب سلفیه در اسکندریه دومین تشکل سلفی از نظر بزرگی و تأثیر پس از جماعت انصار السنة المحمدیه است؛ با این حال، گستردگی سازمان­یافته در سراسر کشور ندارد و به دلیل وجود فشارهای شدید از سوی دولت به رسمیت شناخته نشده است وبر خلاف جماعت انصار السنة نتوانسته است جمعیت خیریه ای برای خود تأسیس کند. در این مقاله به بررسی فعالیتهای سیاسی اجتماعی مکتب سلفیه در اسکندریه از قبیل؛ موضعگیری در مقابل سیاست، انتخابات و دموکراسی، موضعگیری در قبال قانون اساسی، حکومت و نحوه آن و نحوه رابطه با حکومتهای کافر مثل اسرائیل پرداخته شده است.

جمهوريت و حكومت دينى

رابطه بين حكومت دينى با جمهوريت و دموكراسى بر چه اساسى است؟ آيا حكومت دينى با جمهوريت و دموكراسى تعارض دارد؟

نظارت استصوابی شورای نگهبان

برخی می‌گویند: نظارت استصوابی شورای نگهبان در زمان امام و مورد تأیید ایشان نبوده و بعد از رحلت حضرت امام برای حذف جریانات رقیب درست شده است، نظر شما در این باره چیست؟

نظارت استصوابی

آیا نظارت استصوابی، حقّ رأی مردم را از بین نمی‌برد و در حقیقت، دخالت دولت محسوب نمی‌شود؟

مشورت رهبر با کارگزاران حکومت است

از نصوص دینی و سیره بر می‌آید که کارکرد شورا صرفاً ارائه‌ی نقش مشورتی به رهبر و یا کارگزاران حکومت است و خود نمی‌تواند نهادی تصمیم‌گیرنده باشد و مصوّبات آن نقش الزامی و رسمی پیدا کند؛ بنابراین کارکرد آن با نهادهای شورایی مانند مجلس و یا شوراهای محلّی و… که امروزه در جهان معمول است، تفاوت دارد. از این رو نمی‌توان از طریق نصوص دینی وجود چنین نهادهایی را توجیه کرد؟

نقش مجلس و حدود تأثیرگذاری آن

با توجّه به این‌که در نظام اسلامی تنها قانون خدا معیار عمل است، دیگر چه حاجتی به مجلس قانون‌گذاری وجود دارد و جایگاه، نقش مجلس و حدود تأثیرگذاری آن چیست؟

مجلس شورای اسلامی

چرا تشکیلاتی مانند مجلس، مجمع تشخیص مصلحت، خبرگان و… در زمان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان معصوم (علیهم السّلام) نبود؟