نصّ جلی بر امامت اميرالمؤمنين علیه‌السلام در شب معراج

یکی از مهم‌ترین مباحث امامت، گفتگو پیرامون راه‌های تعیین امام است. در این میان، بهترین راه تعیین امام، نصّ بوده که موردپذیرش اندیشمندان مذاهب اسلامی است. نصّ از جهت وضوح دلالت به دو قسم «نصّ جلی» و «نصّ خفی» تقسیم می‌شود. نصّ جلی بدون واسطه، امامت را اثبات خواهد کرد؛ و از همین رو دارای اهمیت ویژه‌ای است.
در این پژوهش نصّ جلی بر امامت بلافصل حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در شب معراج، از منابع اهل سنّت موردبررسی قرار خواهد گرفت و صحّت سند آن با توجه به مبانی ایشان در علوم حدیث اثبات خواهد شد. از آنجاکه این نصّ، از نصوص جلیه است، با اثبات صحّت سند و بدون ضمیمه شدن مقدمه‌ای دیگر، امامت بلافصل امیرالمؤمنین علیه‌السلام ثابت خواهد شد.

بازخوانی گزارش دسّ و تحريف غاليان در پرتو کارکرد فرهنگی نهاد امامت

یکی از دشواری‌های پیش روی میراث حدیثی شیعه، ادعای وضع و جعل در نگاشته‌های کهن شیعی است. از جمله دستاویز‌های این ادعا، دو گزارش در رجال‌کشّی است.
بر پایۀ این دو گزارش، دوره‌ای کم‌وبیش 70 ساله از تاریخ حدیث شیعه، یعنی از زمان شهادت امام باقر علیه‌السلام در 114 ق. تا زمان به امامت رسیدن امام رضا علیه‌السلام در 183 ق. با اتهام بزرگ وضع و جعل روایات به دست مغیرة بن سعید و ابوالخطاب و پیروان این دو، رویارو شده است؛ پدیده‌ای ویران گر که سرانجام توسط یونس بن عبدالرحمن، متوقف شده و میراث حدیثی شیعه به دست وی، پالایش می‌شود.
در این نوشتار تلاش بر آن است که با نظر داشتِ واقعیت‌های ملموس و عینی در تاریخ حدیث شیعه که در پرتو مدیریت فرهنگی نهاد امامت سامان یافته اند، نادرست بودن این دو گزارش به اثبات رسد.

مسأله برائت در عصر امام سجاد علیه السلام از انديشه تا جريان

دوران امامت امام سجاد علیه السلام را باید آغاز شکل گیری جریان عمومی برائت از شیخین دانست. این جریان، نتیجۀ مسئلۀ خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله و اختلاف هایی است که در پی داشت. شکافی که در پی این اختلاف میان شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام و جبهۀ مخالف ایجاد شد، تا زمان حادثۀ عاشورا به صورت تقابل گروهی و اجتماعی نمایان نشده بود. پس از واقعۀ کربلا، اندیشۀ برائت به گونه های مختلفی ظهور پیدا کرد و این مسئله اندک اندک جریان ساز شده و به طور مشخص شهر کوفه، مرکزی برای گسترش اندیشۀ برائت شد. البته حاکمیت بنی امیه نیز در این جریان سازی بی تأثیر نبود. بررسی اوضاع اجتماعی و سیاسی عصر امام سجاد علیه السلام و روایاتی که به آن حضرت نسبت داده شده است، نشان می دهد که امام علیه السلام به جریان ساز شدن این اندیشه رضایت داشت و در ضمنِ هدایت اصحاب در این زمینه، جوانب تقیه را هم در نظر می گرفت.

معنا شناسی ناصبی گری با تأکيد بر متون اماميه تا قرن هفتم

پدیدۀ نصب یا ناصبی گری، از مفاهیمی است که در تاریخ مسلمانان شکل گرفته است. معنای لغوی نصب، برپا کردن بوده و سپس به معنی دشمنی و جنگ درآمده و در این معنی اخیر کاربرد وسیعی پیدا کرده است. این واژه ابتدا در متون شیعی کاربرد اصطلاحی یافته و مراد از آن، دشمنی با علی علیه السلام و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله است. در این تحقیق، ضمن بررسی معانی لغوی و اصطلاحی نصب، با تبیین مفهوم این واژه در متون فقهی و اشاره به برخی از احکام ناصبی، سعی شده تصویر صحیحی از مفهوم نصب و ناصبی گری ارائه شود. مفهوم و مصداق نصب در دیدگاه شیعی، به دقت در متون فقهی ارائه شده که به معنای خاص آن، یعنی اظهار دشمنی و جنگ با امام معصوم محدود شده و از کاربرد آن عام نصب که مطلق غیر شیعه را در برمی گیرد، پرهیز شده است.

مناسبات اهل حديث و اماميه در بغداد؛ از غيبت صغرا تا افول آل بويه

درگیری های علمی و عملی اهل حدیث با امامیان بغداد در دوران غیبت، روند صعودی و افزایشی داشته است. شواهد تاریخی حاکی از آن است که با افزایش تکاپوی اجتماعی و علمی امامیان در اواخر سدۀ سوم و اوایل سدۀ چهارم، اهل حدیث (حنبلیان) آشوب های اجتماعی را علیه شیعیان ایجاد کردند. پس از ورود آل بویه و رشد فعالیت های سیاسی _ اجتماعی شیعیان و آشکار شدن شعائر و آیین های آنان، حساسیت ها و درگیری ها به مراتب بیشتر شد و در اواخر سدۀ چهارم و اوایل سدۀ پنجم _ همزمان با اوج شکوفایی مدرسۀ بغداد _ فتنه های اجتماعی به بالاترین حد رسید. موضع بزرگان امامیه و اهل حدیث در برابر آشوب های مذهبی متفاوت بود. اندیشه وران امامیه گرچه در مقام بحث و نظر علمی در ردّ و انکار مبانی و مبادی اهل حدیث پویا بودند، اما نه تنها در درگیری های اجتماعی جلودار نبودند، بلکه در خاموش کردن فتنه تلاش می کردند. این در حالی است که محدثان و عالمان اهل حدیث، از سردمداران و جلوداران درگیری ها و تحریک و تهییج عوام بودند؛ کسانی چون ابو محمد بربهاری، ابوبکر محمد بن عبدالله محدث، ابن بطۀ حنبلی، ابن سمعون حنبلی و ابوعلی ابن المذهب.

تحيّر شيعيان در شناخت امام و نقش تقيه در آن

با توجه به وجود گزارش های متعدد در مورد تحیر شیعیان در تشخیص مصداق امام، لازم است به علل موجدۀ این پدیده در تاریخ شیعه پرداخته شود. یکی از این علل را می توان فضای اختناق حاکم بر جامعۀ شیعی و در مقابل، تقیۀ ناشی از آن دانست. بررسی مصادیق حیرت در جامعۀ شیعی، نشان می دهد که چگونه فضای خفقانی که از سوی حاکمان دستگاه خلافت جور، جامعۀ شیعی را در سیطرۀ خویش قرار داده بود، باعث گردید تا احادیث دال بر اسامی ائمه علیهم السلام ، همچون سرّی نزد برخی خواص شیعیان اهل بیت علیهم السلام مکتوم مانده و از دسترس عموم خارج گردد و شیعیان را در هدایت و اهتدای به مصداق امام، دچار چالش نماید.

حديث «مرگ جاهلی» و دلالت آن بر «اصل انگاری امامت»

یکی از روایات مطرح در «اصل انگاری امامت»، حدیث «مرگ جاهلی» است که در شش موضوع، از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده است؛ این حدیث در چهار موضوع «لزوم تبعیت از امام، پرهیز از تفرقه در جماعت مسلمانان، آثار وجود بغض امیرالمؤمنین علیه السلام در قلب مسلمان و نتیجۀ اصرار بر شرب خمر» با سند صحیح و در دو موضوع «ترک حج و ترک جهاد» با سند غیر صحیح در منابع اهل سنت نقل شده است.
شمول این حدیث بر برخی از موضوعات فقهی مانند اصرار بر شرب خمر، موجب تشکیک برخی از مخالفین در دلالت آن بر «اصل بودن امامت» شده که با توجه به شأن ورود این روایات و قرائن موجود در آن ها می توان ضروری بودن تمام موضوعات چهارگانه و حتی اصل بودن برخی از آن ها را ثابت نمود.

نشانه يابی انديشه امامت در مناظرات شيعيان امامی عصر حضورِ ائمه اطهار علیهم السلام

برخی از روشنفکران مسلمان و خاورشناسان بر این باورند که بعد از رحلت رسول الله صلی الله علیه وآله و شکل گیری سقیفه، شیعیان برای دفاع از مشروعیت حکومت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ، اگرچه سخن به اعتراض گشوده اند، اما هیچ ملاک و مبنایی برای اثبات مشروعیت حکومت امام خویش نداشته اند. اما شیعیان بر این باورند که اندیشۀ امامت در همان عصر رسول الله صلی الله علیه وآله طرح شده و موردتوجه شیعیان بوده و در قالب مناظرات از آن دفاع کرده اند. این پژوهش با بررسی تاریخی، در جهت نقد نظریۀ خاورشناسان، زمینه ها و محتوای مناظرات شیعیان با مخالفان دربارۀ امامت را بررسی و نشانه یابی کرده و روشن ساخته است که با انحراف سیاسی و فکری در تعیین جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ، بیشترین محور مناظرات شیعیان، دفاع از حق خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ، طرح صفات و ویژگی های خلیفه و امام جامعه بوده و نتیجۀ آن، گرایش تعداد زیادی از مخالفان به مذهب تشیّع بود.

حديث ولايت در ميراث مکتوب فريقين

باورمندان به نظریه نصب الهی امام و ابلاغ آن توسط نبی اکرم صلی الله علیه وآله برای ادعای خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام ، به احادیث منصوص از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله استناد جسته اند که مهم ترین آن ها روایتی است که به حدیث ولایت شهرت یافته است.
ما در این مقاله، به گونه شناسی محتوا، طرق و تنوع صدور این حدیث و احادیث همگون با آن خواهیم پرداخت.
حدیث ولایت و احادیث همگون آن، دارای چهل طریق از صحابۀ پیامبر صلی الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام است. از میان این طرق، سیزده طریق بین فریقین مشترک است؛ شش طریق به منابع اهل سنت و بیست ویک طریق به منابع شیعه اختصاص دارد که بعضی از آن ها از صحابه پیامبر صلی الله علیه وآله و بعضی دیگر نیز از اصحاب اهل بیت علیهم السلام نقل گردیده است.
درمجموع، تمامی این احادیث دارای نُه گونۀ محتوایی و دوازده گونۀ صدور بوده که چهار گونۀ صدور آن مشترک بین فریقین و هشت گونه، مخصوص شیعه است. در این میان، سه حدیث همگون مستقل نیز وجود دارد.
کلیدواژه ها: حدیث ولایت، گونه شناسی طرق، محتوا، تنوع صدور، میراث مکتوب.

رمزگشايی از تشبيه عددی ائمه به نقبای بنی اسرائيل: «در حديث نبوی کعدة نقباء بنی اسرائيل»

این مقاله به بررسی روایات تشبیه اوصیای پیامبر اکرم صل الله علیه وآله به نقبای بنی اسرائیل و همچنین امکان وجود معنایی فراتر از تساوی عددی برای این روایات، پرداخته و درصدد پاسخ به این پرسش برآمده است که آیا در این تشبیهات، تنها عدد دوازده، بار شباهت را به دوش می کشد یا آن که شباهت دیگری نیز بین مشبّه و مشبّهٌ به در میان است؟ برای پاسخ به این پرسش، با بررسی جایگاه نقبا در تورات و ریشه شناسی واژۀ «نقیب» در نسخه های کهن تورات به زبان های عبری، آرامی، سریانی و یونانی، گوهر معنایی «منتخب و منصوص الهی بودن نقیب»، واکاوی شده است. از این منظر، نشان داده خواهد شد که می توان «انتخابی، انتجابی و منصوص بودن از سوی خداوند» را ویژگی مشترک دو سوی تشبیه مذکور در روایات دانست. در انتها، شواهد دیگری برای این ادّعا ارائه خواهد شد؛ یعنی امور دوازده گانه ای که اگرچه در روایات بیان کنندۀ تعداد اوصیای پیامبر خاتم صل الله علیه وآله به کار نرفته اند، ولی دارای ویژگی منتجب بودن از جانب خداوندند.
حاصل این پژوهش، به فهم عمیق تر روایات تشبیه عددی انجامیده و جایگاه الهی ائمه و منصوص بودن آن ها را در منظومۀ فکری شیعه تقویت می کند. همچنین بر این واقعیت تأکید می ورزد که روایات دوازده وصی پیامبر اکرم، فقط بر امامان شیعه تطبیق می کند.
کلیدواژه ها: عدد دوازده، نقبای بنی اسرائیل، انتخاب، ائمۀ اثناعشر، اوصیاء دوازده گانه، تشبیه عددی، نسخه های کهن تورات.

نگاهی به کتاب الشافی فی الامامة

مسئلۀ خلافت حضرت رسول اکرم صل الله علیه وآله و امامت، با حیات فکری، اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی امت اسلامی رابطه ای استوار و تعیین کننده دارد. با توجه به این اهمیت و بنا به رویکردهای متفاوت کلامی به موضوع امامت، شاهد نگارش آثار متعددی در این زمینه توسط متکلمان امامیه و سایر فرقه های کلامی هستیم؛ سید مرتضی، متکلم بزرگ امامیه، نیز با نگارش الشافی فی الامامة، اشکالات و شبهات مطرح شده در المغنی فی ابواب التوحید و العدل، اثر قاضی عبدالجبار معتزلی، را در باب امامت پاسخ گفته است؛ این نوشته به معرفی این میراث بزرگ و گران قدر کلامی امامیه می پردازد.
قبل از پرداختن به کتاب، معرفی اجمالی از شخصیت سید مرتضی و خصوصاً قاضی عبدالجبار به عنوان متکلمی معتزلی در مقابل سید مرتضی، شایسته به نظر می رسد.

گزارش یک نشست علمی دربارۀ حدیث «مدینة العلم»، سلطانیۀ زنجان، جمعه 23 ربیع الآخر 710 هـ ق

اشاره
«نشست علمی» به معنای عام آن، همزاد تاریخ علم است؛ یعنی پیشرفت دانش بدون این گونه نشست ها هرگز قابل تصور نبوده و نیست؛ اما تهیۀ گزارش مکتوب از این نشست ها حکایت دیگر دارد. حتی امروز که دورۀ محوریت ارتباطات و اطلاعات است، بسیاری از نشست های علمی برگزار می شود که جز معدودی افراد، کسی از آن ها آگاه نمی گردد. البته نتایج این جلسات، در بیان و تحلیل دانشوران، خود را می نمایاند؛ اما گزارش نشست ها – به ویژه گزارش مکتوب – را حلاوتی دیگر است که بر اهل نظر پوشیده نیست. بگذریم از فواید خاص آن، ازجمله: دست یابی به تاریخ تطوّر دانش، پیشینۀبحث های آزاد و دیگر فوایدی که امروزه از آن ها تحت عنوان «مدیریت دانش» یاد می شود. شیرینی این گونه گزارش ها زمانی بیشتر می شود که گزارش مکتوب باشد، آن هم به دست یک گزارشگر دانشمند، به گونه ای که پس از گذشت بیش از هفت قرن، دست اول و تازه دستیاب شود؛ به گونه ای که با خواندن آن، حضور در شهری دانش خیز از سده های پیش را به خوبی احساس کنی.
گزارش های خواجه رشیدالدین فضل الله از مجالس علمی که در حضور سلطان محمد خدابنده در سلطانیۀ زنجان برپا می شد، بخشی از اسناد افتخار پیشین عالم اسلام است که تاکنون کمتر بدان اشاره شده است.
در میان جنبه های مختلف اهمیت این گزارش ها کافی است به زمان آن ها توجه شود: سدۀ هفتم و هشتم هجری/ چهاردهم میلادی، یعنی زمانی که اروپا در دورۀ ظلمت یا قرون وسطی به سر می برد و مالکان و زمامداران مطلق العنان دانش، ارباب کلیسا بودند، بدون اینکه امکان اعتراض یا حتی پرسشی از آن ها وجود می داشت.به این نکته بیفزاییم توجه و تأکید ویژۀ خدابنده، سلطان شیعه مذهبِ وقت ایران، به ثبت و ضبط مکتوب این رویدادهای علمی.
خوشبختانه نسخۀ اصل این گزارش ها به خط خواجه رشیدالدین باقی مانده که در سال 1371 شمسی به اهتمام دکتر رضا شعبانی تحت عنوان اسئله و اجوبۀ رشیدی توسط مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان به چاپ رسیده است. جلد اول چاپ عکسی (فاکسیمیلۀ) نسخۀ اصل خطی است؛ و جلد دوم، چاپ حروفی همان متون با حفظ ویژگی های املائی و انشائی اصل نسخه.
این مجموعۀگران بها، خود محور پژوهش های متعدد تواند بود که اهل نظر را بدین مهم فرامی خوانم.
در این فرصت به مناسبت فرارسیدن ایام آسمانی غدیر خم، بازنویس یکی از این سلسله گزارش ها که مربوط به حدیث مدینة العلم است، به پیشگاه پژوهشیان پیشکش می شود.[2]
این گزارش با همۀایجاز و اختصار، نکات مهمی در بر دارد که با خواندن به دست می آید.نیک می دانیم که در این مورد، کتاب های مفصل و معتبر فراوانی موجود است؛ مانند مجلد مدینة العلم از کتاب کم نظیر عبقات الانوار، یادگار ماندگار علامه میر حامد حسین؛ و به تبع آن تلخیص عربی آن توسط آیة الله سید علی میلانی تحت عنوان نفحات الازهار و ترجمۀ فارسی آن با عنوان خلاصۀ عبقات الانوار – مجلد مدینة العلم.[3]
رجوع به چنین منابعی، ایجاز این نوشتار را جبران می کند وپرسش های دیگر دربارۀ حدیث مدینة العلم را پاسخ می گوید.
لذت معنوی نشستن بر خوانی علمی که دانشوران مخلص در هفت سده پیش گسترده اند، گوارایتان باد!

چند نکته در معنای حدیث «امر به دعای فرج»

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیع شریف به یکی از نُوّاب اربعه می فرماید: «و أکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فإنّ ذلک فَرَجُکم».2 [2]
این نوشتار با توجه به چگونگی ترکیب نحوی عبارات حدیث، معانی مختلف آن را بیان می کند: