کفر و جهاد از منظر حزب التحریر

حزب التحریر جنبشی است که از چند دهه پیش در منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی بر پایه اسلام و با هدف احیای اسلام شکل گرفته است. حزب التحریر همچون فرقههای سلفیه و گروههایی نظیر اخوانالمسلمین، القاعده، طالبان و … گونهای از بنیادگرایی و مبارزه با مظاهر تجدد و نظام اجتماعی- سیاسی ملل غربی را در پیش گرفته است، اما تمرکز این گروه بر مسئله حکومت سیاسی و احیای خلافت اسلامی است. ویژگی اصلی حزب التحریر و حربه آنها کلام بلیغ و آتشین جهاد است. حزب التحریر با نظام کفر دانستن دموکراسی، آن را نظامی بشری و نه مبتنی بر وحی و تعالیم انبیا دانسته، معتقد است جوامع اسلامی نیز به رغم مسلمان بودن، افکار خویش را با آموزهای فرهنگ غرب و همچنین اندیشههای قومی، ملی و طایفهای ممزوج کردهاند و چون بسیاری از این اندیشهها در تضاد کامل با آموزههای اسلام و احکام شریعت است، انحراف از اسلام و گرایش به کفر را در پی خواهد داشت و در نتیجه جهاد با آنها واجب است. با این حال، از نظر سران حزب، فراگیری صنایع نظامی از ملل غربی در هر شکل آن، به دلیل اینکه نص صریح برای ممنوعیت آن وجود ندارد، مباح است.
کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام

دوم و سوم آذرماه سال 1394، شهر مقدس قم، شاهد یکی از مهمترین همایشهای جهان اسلام بود که به تصریح همه کسانی که سالها در ایران به برگزاری همایش و اجلاس و کنگره مشغولاند، این کنگره در نوع خود تازه و بدیع بود. زیرا برگزارکننده اجلاس یکی از مراجع تقلید شیعه بود و رویکردی سیاسی نداشت و ایشان شخصاً از علمای جهان اسلام دعوت کرده بود تا بیایند و علیه خشونت و افراط و تکفیر و قتل و مسلمانکشی موضع بگیرند.
پیام اعتدال و نقد افراط که یکی از بزرگترین مراجع فتوادهنده در شیعه صادر کرد، پیام کمی نبود که البته جهان اسلام آن را به خوبی دریافت کرد و فهمید که افراط و تکفیر در مبانی و عمل شیعه جایگاهی ندارد و به قول آن عالم سنی شرکتکننده در کنگره، هیچ یک از این سربریدنها را شیعیان انجام ندادهاند. این همایش به همه این پیغام را داشت که شیعه، نه در فتوا و نه در عمل، هیچ سنخیتی با افراط ندارد و اگر معدود افرادی در شیعه به افراط دست میزنند یا جاهلاند یا عمله شیطان.
گزارشی از کتاب احیاء المقبور من ادله جواز بناء المساجد والقباب علی القبور اثر احمد بن محمد بن الصدیق الغماری

عرفی مؤلف
شهاب الدین أبو الفیض أحمد بن محمد بن الصدیق بن أحمد بن محمد بن قاسم بن محمد بن محمد بن عبد المؤمن التجُکانی المنصوری، الادریسی الحسنی در رمضان 1320ق. در قبیله بنی سعید، در نزدیکی شهر طنجه، متولد شد. وی حفظ قرآن و دروس متداول علوم دینی کشور مغرب را نزد پدرش فرا گرفت. در 1339ق. وارد دانشگاه الازهر مصر شد و پس از پنج سال تلاش مستمر بر تحصیل و تدریس در 1344ق. به مغرب بازگشت و به مدت چهار سال در آنجا مشغول تدریس و کتابت شد.[1]
وی در 1349ق. به مصر بازگشت و در 1354ق. به دلیل فوت پدرش مجبور شد به مغرب باز گردد و در الزوایه به جای پدرش مشغول به تدریس شود. در ماه جمادی الآخر 1380ق. بعد از تحمل درد و رنج مریضی در قاهره درگذشت.[2]
گزارشی از کتاب ازهاق الباطل فی ردّ شبه الفرقة الوهابیة

توسّل، استغاثه و نذر بر اولیای الهی و شدّ رحال بر زیارت قبر پیامبر اکرم ص از امور معمول بین مسلمانان بوده است و اکثر فقهای مذاهب، چه شیعه و چه سنّی، نه تنها از این کار منع نمیکردند، بلکه در تأیید این اعمال به نگارش کتاب و رساله نیز همّت گماردند، تا اینکه در قرن دوازدهم در منطقه نجد شخصی به نام محمّد بن عبد الوهّاب بن سلیمان نجدی با تأثیرپذیری از اندیشه ابن تیمیه و ابن قیم جوزیه، این اعمال را شرک آلود و مرتکب آن را مشرک دانست. او با تعریفی خاصّ از توحید و ایمان عامّه مسلمانان را به دلیل طلب شفاعت و استغاثه و توسّل به غیر الله، موحّد ندانسته، بلکه مسلمانان زمان خود را مشرک خطاب کرده است؛[1] حتّی پا از این فراتر گذاشته، شرک مسلمانان اهل زمانه خود را از شرک مشرکان زمان پیامبر شدیدتر دانسته است.[2]
عقیده ابن عبدالوهّاب با واکنش شدید از جانب علمای اسلام به خصوص علمای شیعه مواجه میشود. محمّد بن عبد الوهّاب بن داوود همدانی، مؤلف کتاب ازهاق الباطل و معروف به امام الحرمین، به همراه شیخ جعفر کاشف الغطاء و سید محسن امین از بزرگان شیعه در قرن سیزدهم بودند که به نقد عقیده ابن عبد الوهّاب و عملکرد او در مواجهه با مسلمانان پرداختند و به تنویر اذهان شیعیان در خصوص عقاید وهابیت همّت گماردند.
مقایسه دیدگاه وهابیت و اخوان المسلمین در زمینه حکومت

وهابیت و اخوانالمسلمین دو گروه سلفی هستند که در زمینه حکومت اختلاف نظر اساسی دارند. وهابیت توجه چندانی به بحث حکومت ندارند و اطاعت از حاکم را، هرچند فاسق باشد و با زور به حکومت رسیده باشد، لازم می شمارند. اما اخوانالمسلمین هدف اصلی خود را تشکیل حکومت اسلامی برای اجرای احکام اسلام قرار داده، حکومت را تا زمانی مشروع میدانند که به احکام اسلام عمل میکند. وهابیت اعتقادی به انتخابات و شیوههای جدید سیاسی و رأی مردم خصوصاً زنان ندارند، اما اخوان مردم را یکی از پایههای مشروعیت حکومت و صاحب حق عزل و نصب حاکم میدانند.
ارکان و مقومات مفهوم «عبادت»

عبادت به عنوان یک مفهوم کلیدی، ارکانی دارد که در تعریف آن باید لحاظ شود. هر تعریفی به اندازهای که از این ارکان دور است از صحت نیز دور خواهد بود. مفهوم «عبادت» برای تحقق محتاج وجود سه مؤلفه «معبود»، «عابد» و «عمل عبادی» است. هر یک از این مؤلفهها خصوصیاتی دارد که ما از آنها به عنوان ارکان مفهوم «عبادت» یاد میکنیم. اما آنچه از عنوان معبود میتوان استنباط کرد این است که معبود، طبق آیات قرآن کریم، زمانی اطلاق میشود که عنوان «الاه» بر آن صادق باشد که بیانگر مقام الوهیت در تحقق مفهوم «عبادت» است. از این جهت که عنوان عبادت برای عمل مشرکان هم استعمال شده مشخص است که مراد از الاه، الاه واقعی نیست، بلکه الاهی است که «عابد» به آن معتقد است و این موضوع (الاه اعتقادی) نخستین رکن مفهوم عبادت است که از عنوان «معبود» و «عابد» استنباط میشود. دومین موضوعی که از عنوان «عابد» قابل استنباط است خضوعی است که در ضمیر «عابد»- نه نفس عمل – نسبت به معبود وجود دارد و این دومین رکن این مفهوم محسوب میشود؛ و سومین رکن، که در «عمل عبادی» نهفته است مطلوبیت و رجحان نفس عمل برای معبود است. ترکیب این سه رکن، محقق مفهوم «عبادت» است. در مجموع باید گفت عبادت یعنی «انجام عملی راجح از روی خضوع در مقابل الاه».
رابطه ولایت تکوینی و استغاثه به ارواح اولیای الهی

معجزات و کرامات اولیای الاهی، یکی از دلایل پذیرش استغاثه به ارواح اولیای الاهی است، اما متأسفانه برخی از سلفیان و وهابیان با استدلالهای واهی و استناد به عمومات آیات قرآن، حکم به کفر قائلان به استغاثه میدهند که خلاف کتاب و سنت است.
درنگی بر دیدگاه ابنتیمیه در مواجهه با مذاهب و بزرگان اسلام

ابنتیمیه در موارد متعددی به طعن و قدح در مذاهب و بزرگان اسلامی پرداخته است. برخی از این موارد عبارتاند از: مخالفت با مذاهب اسلامی و صوفیه، تنقیص پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و اهلبیت علیهم السلام، تخطئه خلفا و صحابه. مقاله حاضر به تبیین و بررسی این محورها میپردازد.
تکفیر از دیدگاه بزرگان دیوبند

مذاهب اسلامی، به ویژه مکتب دیوبند، جریان اعتدالی و به دور از افراطیگری مي باشد. و نمي توان رفتارهاي افراطی و تکفیری برخی از گروهها كه از مکتب دیوبند به بهانههای مختلف و بدون پشتوانه فتاواي بزرگانشان، به جان مسلمانان افتاده و آنها را تکفیر و بعضاً به قتل میرساند را به حساب کل مكتب دیوبند گذاشت. مقوله تكفیر از صدر اسلام وجود داشته و مخصوص زمان یا افراد یا فرقه خاصی نیست و مذاهب اسلامی برای آن ضوابط و اصولی را مشخص کردهاند. این نوشتار ضمن بیان معیار اسلام و کفر و تبیین ضوابط و اصول تکفیر از دیدگاه بزرگان دیوبند به دنبال اثبات این حقیقت و واقعیت است که بزرگان دیوبند، مسلمانان و اهل قبله را به بهانههای واهی تکفیر نکردهاند و اگر عدهای به نام دیوبند، مسلمين را از دین خارج کرده و بعضاً علیه اهل قبله عملیاتهای تروریستی انجام دهند نمیتوان کل مکتب را به افراط و تکفیری بودن متهم کرد.
پاسخ شبهه قفاری در انتساب منشأ امامت به عبدالله بن سبأ

از جمله نظریههای موهوم در باب پیدایش تشیع، نظریه پیدایش تشیع در نتیجه تلاشهای عبدالله بن سبأ است. چندین قرن است که مخالفان تشیع این نظریه را مطرح میکنند. در این میان ناصر القفاری، یکی از علمای معاصر وهابیت، همین ادعا را با استناد به متون و منابع شیعه به گونهای متمایز و متفاوت از دیگران بیان کرده است. در این مقاله به شبهه قفاری پاسخ داده شده است. این شبهه با سه دلیل رد شده است: 1. وجود دلایل معتبر بر پیدایش شیعه به همت پیامبر اسلام؛ 2. بررسی نقلی که شیعه را منتسب به عبدالله بن سبأ کرده است؛ 3. تعارض عقاید عبدالله بن سبأ با شیعه دوازدهامامی. با توجه به بررسیهای انجامشده این نتایج حاصل شد که منشأ شیعه از زمان پیامبر اسلام بوده است و عبدالله بن سبأ، بر فرض وجودش، عقایدی غیر از عقاید شیعه داشته است و منابع شیعی هیچ کدام منشأ شیعه را عبدالله بن سبأ ندانستهاند.
پژوهشی درباره حدیث «اللهم لا تجعل قبری وثناً یعبد»

در این مقاله درباره حدیثی از رسول خدا (ص) با مضمون «اللهم لا تجعل قبری وثناً یعبد» که بیشتر در منابع اهل سنت و وهابیون مطرح شده، تحقیق، و رجال آن و محتوایش ارزیابی میشود و مشخص میگردد که مفهوم آن چیست و آیا چنین روایتی از رسول اسلام صادر شده است یا نه و بر فرض صدور، چه معنای قابل قبولی دارد. مضمون این حدیث در برخی منابع شیعی هم طرح شده است. اعتقاد نگارنده بر جعلی بودن این حدیث است. ما این برداشت را رهیافت اساسی این نوشتار میدانیم و درباره آن تحلیلی ارائه میدهیم و اشاره کوتاهی به خاستگاه این حدیث و جعلی بودنش میکنیم.
بررسی و نقد دیدگاه شاه ولیالله دهلوی در مسئله شرک

شاهولیالله دهلوی با تأثیرپذیری از آرای ابنتیمیه در مسئله توحید و شرک، و با ارائه تعریفی از شرک به مبارزه با مظاهر شرک در جامعه اسلامی زمان خود پرداخت. به عقیده او شرک، به شرک در عبادت، استعانت، ندا و استغاثه، نذر و قسم تقسیم میشود، او در آثار خود با تشبیه کردن عمل مشرکان زمان پیامبر با مسلمانان زمان خود، اعمالی مثل زیارت قبور، شدّ رحال، تسمیه به همراه «عبد»، توسّل، استغاثه، و نذر و قسم را از مظاهر شرک شمرد و مسلمانان زمان خود را از این اعمال بر حذر داشت. در این مقاله میکوشیم آرا و اندیشههای محدّث دهلوی را در حوزه شرک و اقسام آن بررسی کنیم.
بررسی دیدگاه ابن تیمیه درباره زیارت قبور

زیارت در لغت «تمایل و میل کردن» است و در اصطلاح مذهبی زیارت نوعی دیدار خاص (توأم با اکرام) از بزرگان و پیشوایان دینی است؛ چه به حسب ظاهر در قید حیات باشند یا از دنیا رخت بر بسته باشند. ابن تیمیه تعریف درستی از زیارت قبور نداده و در تعریفش تشتت و تضاد دیده می شود. ظاهراً وی میان مفهوم زیارت و مصادیق آن و همچنین میان بدعت و ضلالت و شرک خلط کرده است. ابنتیمیه با شرعی و توقیفی دانستن زیارت، آن را منحصر در سلام کردن، دعا کردن برای میت و عبرتآموزی میداند. همچنین با تقسیم زیارت در عرف سلف و عرف متأخران، زیارت نوع دوم را که شامل درخواست دعا از میت، استغاثه، توسل و … میشود، بدعت، ضلالت و شرک برمی شمارد. وی قیودی به زیارت اضافه کرد که در نهایت اصل زیارت محل تردید واقع شد. مهمترین دلیل ابن تیمیه در شرط و عدم شرط دانستن قصد سفر در سه مسجد (مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجدالاقصی) و دیگر اماکن، روایت «شد الرحال» است که بر فرض صحت سند دلالت آن اشکالات عمدهای دارد. عوامل مختلفی ابنتیمیه را به بیراهه کشیده است که در مقاله به آن اشاره خواهد شد.
توحید و شرک از دیدگاه استاد مطهری و سید قطب

مطهری و سید قطب در تعریف و اقسام توحید و شرک وجه نظر مشترکی دارند. گرچه سخنان سید قطب در این باره متشتت است، ولی از برخی کتب و نیز از تفسیر فی ظلال القرآن و بررسی آیات توحیدی آن میتوان چنین استنباط کرد که وی توحید را از دو منظر عقیده و عمل بررسی کرده و توحید در عقیده را به دو قسم ذاتی و صفاتی، و توحید عملی را نیز به دو قسم فاعلی و عبادی تقسیم میکند. آنچه برای وی بسیار اهمیّت دارد، توحید در حاکمیت است که پیونددهنده توحید عقیده به عمل است، بدین معنا که چون توحید الوهی است، باید حاکم نیز واحد باشد و اطاعت و بندگی هم فقط باید برای او باشد. لذا وی اطاعت از حاکم و طاغوت را نوعی شرک میپندارد. مطهری نیز اطاعت از طاغوت را نوعی شرک میداند، ولی معیار توحید و شرک را در توحید نظری «از اویی» و در توحید عملی «به سوی اویی» تفسیر میکند و اطاعت از حاکم را رابطه تسخیر طرفینی میداند و فقط شرک جلی را مستحق کفر میشمرد، برخلاف سید قطب که با استفاده از توحید در حاکمیت، عملگرایی در اسلام را معیار مسلمان بودن فرد میداند. لذا اطاعت از حاکم و طاغوت را در زمره شرک جلی قرار میدهد و برای تمام آنها حکم کفر را مترتب میسازد.