نفهمی مردم در صفین

ماجرای حکمیّت که شد، حضرت مجبور شد، آتش بس را اعلام کردند. آتش بس را که اعلام کردند، یک عدّه‌ای حکمیّت را قبول نکردند و گفتند «لَا حُکْمَ‏ إِلَّا لِلَّهِ‏»[1] ۱۲ هزار نفر قهر کردند. حالا مشکلات امیر المؤمنین شروع می‌شود. گفتند: حکم برای خدا است، حقّ حکمیّت نداری. قبل از این‌که خیانت آشکار شود، […]

حکمیت و جهل مردم

چه شد که وسط صفّین حکمیّت اتّفاق افتاد؟ ماجرای حکمیّت که شد یک فرصت مناسبی شد، دو دسته بودند که این دو دسته از نظر قبیله نزدیک هم بودند، از این فرصت استفاده کردند. گفتند: ما تا به حال با یک کافر زندیق می‌جنگیدیم، با یک اهل بغی می‌جنگیدیم حالا این‌ها می‌گویند: ما می‌خواهیم به […]

علت حکمیت در صفین

چه اتّفاقی افتاد که وسط صفّین حکمیّت رخ داد، چرا حکمیّت رخ داد؟ چرا مردم عراق تن به حکمیّت دادند؟ شامی‌ها مجبور شدند، معاویه در این شرایط سعی می‌‌کرد آدم‌ها را بخرد، به ابن عبّاس نامه نوشت. می‌خواهم این موضوع برای شما روشن بشود، اگر شبهه‌ای در جامعه‌ی اسلامی مطرح بشود، باید آن کسانی که […]

خواص و جهل جامعه

در شرایطی که خواصّ جامعه که حق را می شناسند، ساکت بشوند، جهل هم بر جامعه مستولی بشود، جنگ شروع شد، جنگی که مثل جمل نبود، صد روز بلکه بیشتر طول کشید. سپاه معاویه ۱۲۰ هزار نیرو تا دندان مسلّح است. گاهی آن‌ها پیروز می‌شدند، گاهی این‌ها پیروز می‌شدند. در عملیات‌های کوچک کوچک چند روزه. […]

حدیث عمار و جنگ صفین

صفّین که شد، عمار کشته شد. یعنی جهل چه کار می‌کند؟ اهل شام به شدّت از عمار بیزار بودند، چون او را قاتل عثمان می‌پنداشتند. ولی هر طرفی که می‌رفت بجنگد، فرار می‌کردند. چون به تواتر می‌دانستند عمار در هر جنگی کشته بشود، سپاه مقابل او جهنّمی است، به تواتر این را هم شیعه قبول […]

نفاق خلیفه اول و دوم

آدمی که به سکر می‌افتد. یعنی یا (معاذ الله) مست است یا مثلاً -حالا امشب یک باره دل من به یک جایی رفت، اگر روزی من شد، به موضوع روضه ربط دارد، شاید گفتم نمی‌خواهم حمل به خیر بشود- در کما است. آن‌جا یک حرف‌هایی می‌زد که در اختیار او نیست ولی علقه‌ی او است. […]

امیرالمؤمنین و مروان

امیر المؤمنین و حسنین به بدرقه‌ی ابوذر آمدند. مروان آمد گفت: عثمان گفته است: کسی بدرقه نکند. امیر المؤمنین گفت: برو آن طرف. مروان با تاخت به سمت این‌ها آمد، حضرت یک ضربه به صورت اسب مروان زد، مروان پایین افتاد. پیش عثمان رفت و شکایت کرد. ابوذر را در آغوش گرفتند، رفت و به […]

جایگاه ابوذر

«مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى … عِيسَى فی امتی ابْنِ مَرْيَمَ (علیه السّلام) فَلْيَنْظُرْ إِلَى أَبِي ذَرٍّ»[1] عیسای امّت من را می‌خواهید نگاه بکنید، بروید ابوذر را ببینید. «إِنَّ الْجَنَّةَ لَتَشْتَاقُ إِلَى أَرْبَعَةٍ» بهشت مشتاق چهار نفر است که این‌ها وارد بهشت بشوند و افتخار بکنند. یکی از آن‌ها ابوذر است. پیامبر فرمود: اگر من […]

بت فروشی معاویه

معاویه گاهی خطاهای فاحشی می‌کرد، اعصاب صحابه خورد می‌شود. مثلاً می‌دید در منطقه‌ای زندگی می‌کند که بت پرست زیاد است. همیشه یک سر تولید، تقاضا است. کارآفرینی کرد. کارخانه‌ی تولید بت درست کرد. حاکمی که می‌خواهد امام مسلمین بشود، برای بت پرست‌ها بت تولید می‌کرد یا ربا می‌خوردند، آن هم از نوع واضح‌ترین آن‌ها. یعنی […]

مردم شام و امیرالمؤمنین علیه السلام

بدبختی در اسلام نداریم الّا از روز سقیفه؛ چه چیزی باعث شد مردم شام در برابر عظمت امیر المؤمنین به سراغ معاویه بروند؟ یک بخشی از آن پول پرستی و این حساب و کتاب‌های آن‌ها است که من یکی دو نمونه از آن را عرض کردم. بخش دیگر آن این است که وقتی خلیفه‌ی دوم […]

قاتل عثمان کیست؟

معاویه در شام شروع به تضعیف امیر المؤمنین کرد. یک سخنرانی کرد، گفت: بالاخره این‌ها باید حقّ ما را بدهند، قتله‌ی عثمان را معرّفی بکنید. گفتند: ما باید از سه نفر بازجویی بکنیم. آن‌ها را به شام بفرستید، ما بازجویی بکنیم. عمار، عدی بن حاتم طائی –این‌ها فرماندهان لشکر امیر المؤمنین هستند- و مالک اشتر. […]

عمر و عاص و امیرالمؤمنین علیه السلام

معاویه برای این‌که بتواند در مقابل امیر المؤمنین بایستد، عمروعاص را صدا کرد، گفت: چه خبر؟ این روزها چه کار می‌کنی؟ گفت: خلاصه من می‌خواهم به سراغ علی بروم، به تو نیاز دارم. گفت: «مُعَاوِيَّ لَا أُعْطِيكَ دِينِي»[1] من دین خود را به تو نمی‌دهم مگر چه؟ مگر این‌که: «……… وَ لَمْ أَنَلْ             بِذَلِكَ دُنْيَا […]

حقانیت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از جمل

بعد از واقعه‌ی جمل از نظر اعتقادی و دینی، تقریباً حقانیّت امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) محرز شده بود، برای عراق و حجاز محرز بود. نمی‌گویم شام، چون مردم شام توسّط معاویه اسلام آورده بودند و در شانتاژ رسانه‌ای او زندگی می‌کردند. تفکّر آن‌ها، اطّلاعات آن‌ها از اسلام به اندازه‌ی آن چیزی بود که معاویه […]

جلسه اول نقد مقاله «نفی کینه ورزیهای مذهبی» اثر آقای ترکاشوند

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏» روز دوازدهم تیر ماه سال 95 که در ماه مبارک رمضان بود بعد از گفتگوی تلفنی با جناب آقای ترکاشوند که نویسنده‌ی مقاله‌ی نفی کینه‌ورزی‌های مذهبی هستند با هم قرار گذاشته بودیم که در حوزه‌ی علمیه‌ی امام خمینی با هم گفتگویی داشته باشیم منتها ایشان پشیمان شدند و با من تماس […]