بی میلی امام حسین علیه السلام به آغاز جنگ

شیخ مفید از امام زین العابدین (ع) روایت می‌کند: دشمنان آمدند و اطراف خیمه‌گاه امام به جولان پرداختند. خندق پر از آتش مشتعل را دیدند. شمر با صدای بلند فریاد زد: ای حسین! قبل از قیامت دچار آتش شده‌ای. امام پرسید: او کیست؟ گویا شمر بن ذی الجوشن است. گفتند: آری. امام فرمود: ای پسر […]

آمادگی عمومی در دو لشکر 4

شیخ صدوق با اسناد خود از امام صادق علیه السلام  چنین روایت می‌کند: امام  آنان را برای جنگ آرایش داد و دستور داد در گودال پشت لشکرگاه خود آتش افروختند تا از یک سو با آنان بجنگد. سواره‌‌ای از سپاه عمر سعد به نام ابن ابی جویریه چون نگاهش به آتش‌های برافروخته افتاد، دست و […]

آمادگی عمومی در دو لشکر 3

بلاذری گوید: امام حسین (ع) دستور داد نی و هیزم در گودی پشت خیمه‌ها ریختند که مثل یک نهر بود و شبانه آن را حفر کرده بودند و مثل خندق شده بود. در آن نی‌ها و هیزم‌ها ریختند و گفتند: صبح که شود و با ما جنگ آغاز کنند، در آن‌ها آتش می‌افکنیم تا از […]

آمادگی عمومی در دو لشکر 2

دینوری گوید: امام حسین (ع) یاران خود را که 34 سواره و 40 پیاده بودند، آراست. زهیر بن قین را که بر میمنه و حبیب بن مظاهر را بر میسره گماشت. پرچم را به برادرش عباس سپرد، سپس خود ایستاد و آنان هم همراه او در مقبال خیمه‌‌ها ایستادند.     قال الدینوریّ: و عبّى […]

آمادگی عمومی در دو لشکر 1

دینوری نقل می‌کند: چون عمر سعد نماز صبح را خواند، سربازانش را آماده ساخت. عمرو بن حجاج را بر جناح راست و شمر را بر جناح چپ فرماندهی داد؛ عزرة بن قیس را فرمانده سواره‌ها و شبث بن ربعی را فرمانده پیاده‌ها قرار داد. پرچم را هم به دست غلامش زید سپرد. به زید دستور […]

نصیحت بریر به کوفیان

خوارزمی گوید: حسین (ع) صبح نماز را با یاران خود خواند. اسب او را آوردند. سوار شد و همراه جمعی از یاران به سوی آن گروه رفت. پیشاپیش آنان بریر بن خضیر بود. امام فرمود: ای بریر! با اینان حرف بزن و نصیحتشان کن. بریر جلو رفت تا نزدیک آنان قرار گرفت. آنان اطراف وی […]

دعای امام در روز عاشورا 2

ابن اثیر گوید: امام حسین (ع) سوار بر مرکب خود شد و قرآنی خواست. آن را در مقابل خود گذاشت، یارانش پیش روی وی به جهاد پرداختند، دستان خود را به دعا بلند کرد و گفت: خداوندا! تو در هر گرفتاری تکیه‌گاه منی…     قال ابن أثیر: ثمّ رکب الحسین دابّته و دعا بمصحف، […]

دعای امام در روز عاشورا 1

ابن عساکر با سند خود از ابو مخنف از ابو خالد کاهلی چنین نقل می‌کند: چون سپاه امام صبح کردند، امام حسین (ع) دست به دعا برداشت و چنین گفت: خداوندا! تو در هر گرفتاری تکیه‌گاه من و در هر سختی امید منی؛ در هر حادثه که بر من پیش آید، تو پناه و توان […]

توصیه یاران به صبر و تقوا

ابن قولویه با سند خود از امام صادق (ع) نقل می‌کند: حسین بن علی (ع) صبح روز شهادتش با یاران خود نماز خواند و فرمود: گواهی می‌دهم که به شهادت شما اجازه داده شد. پس ای گروه! تقوا داشته باشید و مقاومت کنید.      قال ابن قولویه: حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ وَ جَمَاعَةُ مَشَايِخِي، […]

خواب دیدن امام قاتل خود را

ابن اعثم گوید: سحرگاهان امام حسین (ع) را خوابی مختصر ربود. چون بیدار شد فرمود: می‌دانید هم اینک در خواب چه دیدم؟ سگ‌هایی را دیدم که بر من حمله آورده‌اند و مرا می‌درند. در میان آن‌ها سگ خال خالی بود که بر من بیشتر حمله می‌آورد. فکر می‌کنم آن‌که قاتل من است، مردی لک و […]

امام حسین علیه السلام و سرکشی به تپه‌ها و گردنه‌های اطراف

بهبهانی گوید: شبی امام حسین (ع) از خیمه‌ها بیرون آمد و دور شد. نافع بن هلال شمشیر خود را برداشت و به سرعت خود را به امام رساند. دید که آن حضرت تپّه‌ها و بلندیهای مشرف به خیمه‌گاه را بررسی می‌کند. به پشت خود نگاه کرد و مرا دید. پرسید: کیستی؟ نافع گفت: منم فدایت شوم! […]

ماجرای اینکه بریر عمر سعد را قسم داد 2

بلاذری گوید: امام حسین (ع) اصحاب خود را دستور داد که خیمه‌ها خود را نزدیک به هم سازند و طناب خیمه‌ها را از لا به لای هم بگذرانند و خود در بین خیمه‌گاه باشند و از یک طرف با دشمن روبرو شوند، به نحوی که خیمه‌ها پشت سر و طرف راست و چپ آنان باشد […]

ماجرای اینکه بریر عمر سعد را قسم داد 1

خوارزمی گوید: بریر که از پارسایان شب زنده‌دار و همیشه روزه‌دار بود، سخن گفت و چنین گفت: ای پسر پیامبر! اجازه بده نزد این عمر سعد فاسق بروم و تضمینش کنم، باشد که پند پذیرد و از این راه برگردد. امام فرمود: می‌خواهی برو. بریر نزد عمر سعد رفت. وارد خیمۀ او شد و سلام […]

اجازۀ امام به اصحاب که برگردند 4

سیّد بن طاووس گوید: مسلم بن عوسجه برخاست و گفت: آیا تو را این‌گونه واگذاریم و برویم، در حالی که دشمن تو را محاصره کرده است؟ نه به خدا! خدا هرگز مرا چنین نخواهد دید تا آن‌که نیزه‌ام را در سینه‌هایشان بشکنم و تا قبضۀ شمشیر در دست من است، با آنان بجنگم و اگر […]