قرآن، از چشمانداز صحیفه سجّادیّه

مسلّم است که ائمّه معصومین علیهمالسلام به عنوان راسخون در علم، رسالت تبیین و تفسیر آیات قرآن کریم را به عهده داشتند، به طورى که در مراحل مختلف زندگى پربارشان همواره سعى در تبیین آیات الهى به شیوهاى مختلف مىنمودند. امام سجّاد علیهالسلام یکى از آن بزرگوارانى است که به تفسیر کلام وحى و ارائه آموزههاى قرآنى در قالب دعا و نیایش پرداختند؛ به طورى که اگر در قالب دعا از خداوند چیزى را طلب مىکردند، همانى است که خداوند متعال در قرآن کریم وعده آن را به نیکان داده است، و اگر اجتناب و پرهیز از امرى را مىطلبیدند، همانى است که آن قادر متعال در کلامش آنرا نهى فرموده است. این نوشتار در پى بررسى جلوههاى آشکار و نهان آیات الهى در نخستین دعاى امام سجّاد علیهالسلام است که در صحیفه سجّادیّه با عنوان «فىالتمحیدلِلّهِ عزَّوجَلَّ» آمده است.
عاشورا، بسترهای الهی

از آن جايي كه امام حسين (ع) و اهل بيت عصمت و طهارت(ع) تجسم عيني قرآن و تمثل آيات وحياني هستند يافتن مصاديق ايات در عاشورا دور از انتظار نيست.
تاثير قرآن در انديشه امام علي عليه السلام

(و ان الكتاب لمعى مافارقته مذ صحبته.)1
كتاب خدا با من است و از آن زمان كه با آن همنشين شدم از آن جدا نشدم.
جمله كوتاه اما پرمعناى فوق, بيانگر پيوند ژرف و استوار امام على(ع) با قرآن است. پيوندى كه نه تنها بر عمل و رفتار امام كه بر ساحتهاى احساس و عاطفه و فكر و انديشه او نيز سايه افكنده است. امام در حقيقت نمونه كامل كسى است كه خود در توصيف او فرمود:
(قد أمكن الكتاب من زمامه, فهو قائده و امامه, يحلّ حيث حلّ ثقله, و ينزل حيث كان منزله.)2
خود را در اختيار كتاب خدا نهاده و آن را راهبر و پيشواى خود قرار داده. هرجا كه گويد بارگشايد و هر جا كه فرمان دهد فرود آيد.
در اين نوشتار در پى بررسى تمام ابعاد اين ارتباط و پيوستگى نيستيم, كه فرصت بيشتر و توان فزون ترى مى طلبد, بلكه سعى ما براين است تا اندكى زواياى اين پيوند را در بعد فكرى و نظرى جست وجو كنيم و به اجمال و اختصار از چگونگى آن سخن بگوييم, با اين اميد كه توانسته باشيم گوشه اى از تأثير قرآن بر فكر و انديشه امام على(ع) و شكل گيرى شخصيت فكرى آن امام در پرتو قرآن را نمايانده باشيم.
كوثر قرآن

اين جويبارهاى فضيلتبه هم پيوند خورد و در سوره «كوثر» مجموعهاى دلانگيز از زيباييها و اصالتها را رقم زد و آن را به عنوان، هديهاى الهى، تقديم رسول خاتم(ص) كرد، زيرا فاطمه(س) يكى از مظاهر فيض مداوم و جريان پر بركتحركت محمدى است كه استمرار آن را با ذريه خويش تضمين كرد.
نقش امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در عصر غیبت

در انديشه شيعي، امامت از جايگاه بس والايي برخوردار است. امام به عنوان انسان كامل، در مقام خلافت اللهي قرار مي گيرد.
قرآن براي خليفه خداوند در زمين به عنوان جانشيني كه محل استقرارش زمين است، كار ويژه و نقش خاصي را بيان كرده است. از آن جايي كه همه موجودات هستي به انسان (آدم عليه السلام) به عنوان موجود كامل و برتر كه حامل همه اسماي الهي است، سجده كرده و او را به عنوان معلم (بقره آيه 34تا 30) برگزيده اند تا در نقش ربوبيت طولي، آنان را به كمال لايق ايشان برساند، خليفه خداوند، مي بايست همگان را تعليم و آموزش و پرورش دهد تا هر موجودي به كمال دست يابد. اين مسأله حتي نسبت به ابليس نيز صادق است. ابليس هرچند كه از پذيرش استادي و ربوبيت و خلافت انساني سرباز زد، ولي به طور تكويني نمي تواند خارج از دايره قدرت خليفه و انسان كامل قرار گيرد. او نيز در راستاي رسيدن به هر كمالي كه لايق اوست مي بايست از ربوبيت طولي انسان كامل بهره گيرد. سرباز زدن ابليس و تكبر و خودبزرگ بيني او (بقره آيه34) به بهانه اين كه خلقت او از ماده برتري به نام آتش است، (اعراف آيه 12و نيز سوره ص آيه76 سوره حجر آيه33) به اين معنا نيست كه ابليس از انسان كامل برتر است و در كمالات بر او مقدم مي باشد.
آن چه بر پايه آموزه هاي قرآني و روايي معتبر، مسلم است اينكه همه موجودات جهان به انسان كاملي نيازمند هستند كه به عنوان جانشين مي بايست به صورت جعل تكويني و تعليم و پرورش ربوبي طولي، آنان را به كمال برساند. اين، كار ويژه و نقش انسان كامل در هستي است. البته قرآن تأكيد دارد كه اين نقش را انسان كامل در زمين به عنوان محل استقرار و پايگاه به انجام مي رساند و زمين قرارگاه و پايگاهي است كه اين توان را به خليفه مي بخشد تا همگان از وي برخوردار گردند.(بقره آيه30)
پژوهشى پيرامون تفسير امام عسكرى علیه السلام

نوشتار حاضر، قسمتى از بحثهاى رجالى استاد «نجمالدّين طبسى» در بحث خارج فقه مىباشد كه توسط نگارنده، تقرير و تنظيم گرديده است.
بر ساحل قرآن

در سيماى تابناك امام حسن عليهالسلام مىتوان نظارهگر ابعاد مختلف از جمله شخصيّت علمى و قرآنى حضرت بود؛ هرچند لحظات زندگى امام حسن عليهالسلام آميخته و متبرك با قرآن كريم بود و امام به مقتضاى امامت (پاسدارى از انديشهها و مرزهاى قرآنى) آگاهترين، مأنوسترين و عاملترين فرد به كتاب الهى بود، اما به دليل رويكرد محققان به موضوعاتى خاص (به ويژه صلح با معاويه) چنين فرازهاى درخشانى از سيماى حضرت كمتر مورد عنايت قرار گرفته است. بدينجهت شايسته است گوشههايى از زندگى قرآنى امام حسن مجتبى عليهالسلام را به تماشا بنشينيم.1
بازتاب انوار وحى درگفتار پيشواى هشتم

رسول خدا صلىاللهعليهوآله در ضمن سفارشات خويش براى امت اسلام از دو امانت گرانسنگ و ارزشمند ياد كرده و فرمود: «اِنّى تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْن كِتابَ اللّهِ وَعِتْرَتى وَلَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْض؛(1) من در ميان شما دو امانت گرانسنگ مىگذارم، كتاب خدا و عترت من و آن دو هيچگاه از هم جدا نخواهند شد تا اينكه در حوض كوثر بر من وارد شوند».
طبق اين گفتار مهم رسول اللّه صلىاللهعليهوآله ، قرآن و عترت تا روز قيامت با هم بوده و تفكيك ناپذيرند. هر كس بخواهد به دامن قرآن پناه بَرَد، بدون در نظر گرفتن راهنمائيها و هدايتهاى اهل بيت عليهمالسلام راه به جايى نخواهد بُرد، چرا كه آنان چراغهاى هدايت به سوى انوار معنوى قرآن هستند و لطائف و ظرائف و نكتههاى ناب قرآن، در نزد آن بزرگان است. در زيارت جامعه مىخوانيم: «السَّلامُ عَلى مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللّهِ وَمَساكِنِ بَرَكَةِ اللّهِ وَمَعادِنِ حِكْمَةِ اللّهِ وَحَفَظَةِ سِرِّ اللّهِ وحَمَلَةِ كِتابِ اللّهِ؛ سلام بر آنانكه [دلهايشان] محل معرفت خداست و مسكن بركات حق و معدن حكمت پروردگار، آنانكه پاسداران رازهاى الهى و حاملان كتاب خدا هستند». ابونواس شاعر در قصيدهاى كه براى امام رضا عليهالسلام قرائت كرد به اين حقيقت اشاره دارد:
مُطَهَّرُونَ نَقيّاتٌ ثيابُهُمُ ××× تَجْرى الصَّلوةُ عَلَيْهمْ اَيْنَما ذُكِرُوا
«آل پيامبر صلىاللهعليهوآله دامنشان از هر گناه و آلودگى پاك و مطهر است و هرگاه نامى از آنان به ميان آيد، درود و سلام بر آنان فرستاده مىشود.»
فَاَنْتُمُ الْمَلاَءُ الاَْعْلى وَعِنْدَكُمُ ××× عِلْمُ الْكِتابِ وَماجاءَتْ بِهِ السُّوَرُ(2)
«شمائيد آن ملأ اعلى و نزد شماست علم كتاب و آنچه از سورهها آمده است.»
بر اين اساس فهميدن كلام خدا و راز و رمز آيههاى قرآن، بدون رهنمودهاى ائمه اطهار عليهمالسلام كارى دشوار، بلكه ناممكن است. در اين راستا به سراغ رهنمودهاى حضرت رضا عليهالسلام در زمينه آيات وحيانى كلام خدا رفته، بازتاب انوار درخشان وحى را در سيره و سخن آن حضرت به نظاره مىنشينيم.
با امام كاظم علیه السلام در سايه قرآن

عالم بزرگوار شيخ مفيد(ره) مىنويسد: طبق ادله گذشته،آن حضرت دانشمندترين مردم زمانه بود و بيش از همه حافظ كتاب الهى وخوش صداترين آنان در قرائت قرآن بود. هنگام قرائت، آهسته و حزن آور مى خواند ومى گريست و شنوندگان هم گريه مى كردند، اهل مدينه او را «زين المجتهدين»مى ناميدند. (1)
در روايتى ديگر آمده است:(و كانت قراته حزنا) يعنى قرائت آنحضرت حزن آوربود. (2) به ابرهه مسيحى فرمود: «با كتاب خودت چقدر آشنايى؟ پاسخ داد: به متن و تاويل آن آگاهم، هشام مىگويد: حضرت كاظم(ع) شروع كرد به قرائتانجيل، آنگاه ابرهه گفت: «حضرت مسيح اينچنين مىخوانند و جز او هيچ كسى چنيننخوانده است و از پنجاه سال پيش تا كنون در جستجوى چنين شخصيتى بودم» و دراين هنگام، ابرهه به دست امام مسلمان شد. (3)
فروغی از اندیشه های قرآنی امام صادق علیه السلام

تمام فرقههای اسلامی اتفاق نظر دارند که امام صادق(ع) در بسیاری از علوم، از کلام و اعتقادات گرفته تا فقه و تفسیر و مسائل اخلاقی، پیشگام و پیشتاز بود؛ تا آنجا که چهار هزار نفر از خزائن علوم آن حضرت خوشهچینی کردند. شیخ مفید می گوید:
«راویان حدیث، اصحاب مورد اطمینان حضرت صادق(ع) را با همه اختلافاتی که داشتند، تا چهار هزار نفر شماره کردهاند».[1]
آنان هر چه از امام میشنیدند، طبق دستور خود حضرت آن را مینوشتند. رسالههای متعدد و کتابهای بیشماری منسوب به آن حضرت و شاگردان او نقل شده است که تعدادشان بیش از چهارصد اثر است.[2]
آنچه پیش رو دارید، نمونههایی از روایات تفسیری است که در مورد تفسیر و تأویل قرآن از آن حضرت به یادگار مانده است. امید که راهگشا و سازنده باشد.
فروغ قرآن در نگاه امام چهارم

چه خوش است صوت قرآن ×××ز تو دلربا شنيدن
به رخت نظاره كردن ×××سخن خدا شنيدن
قرآن نمونه كامل آميختگى اعجاز تكوين و تشريع است . كتابى است كه بشريت توان آوردن همانندى براى آن نداشته و دستورات و جامعيت آن، هر انديشمند حكيم را به خضوع و ستايش وامىدارد . هر قدر انسانها از صفاى روحى و طهارت معنوى بهرهمند باشند، مىتوانند جلوههايى از جمال دلربايش را شهود كنند همانسان كه قرآن مىفرمايد: «لايمسه الا المطهرون» (1)
از آنجا كه خاندان عصمت و وحى برگزيدگانى هستند كه طبق آيه «تطهير» در اوج پاكى و قداست قرار گرفته و از هر گونه پليدى بدورند، تمام جانشان مستغرق در قرآن مجيد شده و شايستهترين انسانهايى مىباشند كه تفسير روشن آيات الهى را فرا راه تشنگان حقيقت قرار مىدهند . يكى از اين منظومه نورانى، سجاد آل محمد زين العابدين عليه السلام است . در اين مقال، با نگاهى گذرا سخنان نورانىاش را درباره قرآن مىنگريم . بدان اميد كه جرعه نوش معارف قرآنى با جام عترت باشيم .
با امام حسين علیه السلام در سايه قرآن

يامبر اكرم(ص) فرمود: «من دو چيز گرانمايه در ميان شما به يادگار مينهم: كتاب خدا و خاندانم. اين دو هرگز از يكديگر جدا نميشوند تا آنكه در قيامت كنار حوض كوثر بر من وارد آيند.»1
اين حديث به حديث ثقلين معروف شد و تمام فرقههاي مسلمين آن را در كتب معتبر خويش نقل كردند؛ اما به فرموده خميني كبير «خودخواهان و طاغوتيان قرآن كريم را وسيلهاي ساختند براي تداوم بخشيدن به حكومتهاي غاصب و ضد قرآني خويش و مفسران حقيقي قرآن و آشنايان به حقايق آن را، كه سراسر قرآن را از پيامبر اكرم(ص) دريافت كرده بودند، با بهانههاي گونهگون عقب زدند و با توطئه كثيف خود، در حقيقت قرآن را از صحنه خارج كردند.»2
ممكن است بپرسيد: آيا فهم قرآن تنها در توان معصومان (عليهم السلام) است و ديگر مردم حق ندارند، بدون مراجعه به روايات اهل بيت، از قرآن بهره گيرند؟
در پاسخ بايد گفت: ما مانند اخباريها نيستيم كه فهم قرآن را يكسره مخصوص اهل بيت (عليهم السلام) بدانيم؛ بخشي از آيات محكمات و بينات ناميده ميشود و هر كس، به شرطي كه با زبان عربي و شأن نزولها و يك سلسله مباحث لازم ديگر به طور صحيح آشنايي كافي داشته باشد ميتواند از آن بهره گيرد؛ اما ميدانيم كه آيات قرآن دو دستهاند: محكمات و متشابهات3. براي فهم آيات متشابه جز تمسك به راسخان در علم اهل بيت (عليهم السلام) راهي نيست.
طبق تصريح شيعه و سني، قرآن كريم در موارد متعددي به مقام و موقعيت اهل بيت (عليهم السلام) و عصمت و طهارت و ولايت آنها اشاره كرده است. در اين فرصت، آن دسته از روايات سالار شهيدان حضرت ابي عبداللّه الحسين(ع) در باره برخي از آيات قرآن كريم، كه در خصوص اهل بيت عصمت (عليهم السلام) وارد شده، مورد توجه قرار ميدهيم و جانهاي خود را با كلمات نوراني آن فاتح اقليم وجود جلايي ديگر ميبخشيم.
چه گويم در مقام آن دلارام زبان من زبون و خامهام خام
بايد توجه داشت كه در برخي از روايات، آن حضرت تنها راوي حديث است كه از پيامبر اكرم(ص) يا اميرمؤمنان(ع) نقل ميكند؛ ولي ما تنها به رواياتي اشاره ميكنيم كه در آن امام(ع) خود سخني فرموده يا پرده از حقيقتي برداشته است. البته اين سخن با نقل مواردي كه آن حضرت از رسول اكرم يا اميرمؤمنان مطلبي پرسيده و سپس پرسش و پاسخ را باز گفته است، منافات ندارد؛ زيرا به هر حال خود حضرت در متن جريان حضور داشته است.
به هر ترتيب امام حسين(ع) در اين دسته از روايات به تبيين بطني از بطون قرآن پرداخته، از تأويل، تفسير يا شأن نزول آيات پرده برميدارد و گاه براي بيان حقيقتي به آيه استدلال ميكند.