سه نامه از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) در تاریخ طبرى

اسلام دینى فراگیر و جهان شمول است و از همان آغاز ظهور, خود را در حصارهاى تنگ نژادى و قبیله اى محدود نساخت از همین روى پیامبر اسلام(ص) در سال ششم هجرى در راستاى رسالت جهانى خویش, با ارسال نامه هایى به سران ممالک هم جوار حجاز, ایشان را به اسلام فراخواند.
طبرى مورخ معروف در کتاب خود متن سه نامه از نامه هاى پیامبر(ص) به نجاشى ـ حاکم حبشه ـ, خسرو پرویز ـ شاهنشاه ایران ـ و هرقل ـ امپراتور روم شرقى ـ را ضبط کرده است. مقاله حاضر به بحث و بررسى پیرامون این سه نامه اختصاص دارد.

پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) و شیوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى

((توسعه)) دغدغه اساسى انسان معاصر است. بنابراین چگونگى, شیوه, ابزار و سازوکار رسیدن به توسعه و تعالى, پرسش جدى فراروى گرایش ها, نگرش ها, بینش ها, دانش ها و دانشمندان مختلف است.
برخى از نظریه پردازان با طرح تئورىهاى خطى بر تقلید از غرب اصرار مى ورزند و برخى دیگر با تإکید بر الگوهاى غیر خطى سعى بر بومى سازى نظریات توسعه دارند. مقاله حاضر با نگرشى از نوع دوم, به کندوکاو در تاریخ صدر اسلام پرداخته است تا مسیر جدیدى را در جهت بومى سازى نظریات توسعه بگشاید.
مقاله حاضر به این سوال پاسخ مى دهد که پیامبر اسلام(ص) چگونه توانست در فرصتى اندک و با امکاناتى ناچیز, آن چنان تغییراتى در سطح فرد و جامعه پدید آورد که پس از مدتى, جامعه اى کاملا متفاوت با آن چه پیش از آن بود به وجود آمد؟
این مقاله با طرح نظریه محتواى باطنى انسان سعى مى کند تا گام هاى اولیه را, با استفاده از داده هاى تاریخى, جهت طرح یک نظریه توسعه نوین بردارد.