شهادت اصحاب – نافع بن هلال 2

طبری گوید: نافع بن هلال، نام خود را بر چوبههای تیرش نوشته بود و با آن تیرهای نشاندار تیر میانداخت و میگفت: «من جملیام، من بر آیین علیام». جز آنان که مجروح شدند دوازده تن از یاران عمر سعد را کشت. آنقدر شمشیر زد تا بازوهایش شکست و اسیر شد. شمر و همراهانش او را […]
شهادت اصحاب – نافع بن هلال 1

خوارزمی گوید: پس از زهیر، نافع بن هلال- یا هلال بن نافع- به میدان رفت. وی به آنان تیر میافکند و تیرهایش خطا نمیرفت. دستانش را حنا زده بود. تیر میانداخت و میگفت: تیر میافکنم، تیرهایی نشاندار، و هراس جان را سودی نمیبخشد. تیرهایی زهرآگین که زمین دشمن را آکنده سازد. آنقدر تیر افکند تا […]
شهادت اصحاب – زهیر بن قین 2

طبری در اینجا اشعاری نقل کرده که زهیر، خطاب به امام حسین (ع) خواند. قال الطّبریّ: و أخذ يضرب عَلَى منكب حُسَيْن و يقول: أقدم هديت هادياً مهديّاً فاليوم تلقى جدّك النّبيّا و حسناً و المرتضى عَلِيّا و ذا الجناحين الفتى الكميّا و أسد اللَّه الشّهيد الحيّا[1] [1]– تاریخ الطبری 3: 328، […]
شهادت اصحاب – زهیر بن قین 1

خوارزمی گوید: پس از او زهیر بن قین به میدان آمد، در حالی که اینگونه رجز میخواند: من زهیرم، پسر قین، با شمشیر از حسین (ع) در برابر شما دفاع میکنم. حسین (ع) یکی از دو سبط پیامبر و از عترت نیکو و پرهیزکار، و زینت و آراستگی است و آن بیشک رسول خداست. با […]
شهادت اصحاب – حبیب بن مظاهر

طبری گوید: حصین بن نمیر بر یاران امام حمله کرد. حبیب بن مظاهر با او رویاروی شد و با شمشیر بر صورت اسبش زد و او از اسب افتاد. یارانش شتافته او را نجات دادند. حبیب، رجز میخواند و خود را حبیب پسر مظاهر، تکسوار نبرد و باوفا و صبور میخواند و گروه خود را […]
شهادت اصحاب – سعید بن عبد الله حنفی

سیّد بن طاووس گوید: هنگام نماز ظهر شد. امام حسین (ع) به زهیر بن قین و سعید بن عبد الله فرمود: همراه با نیمی از یاران باقیمانده جلو بایستند. با آنان نماز خوف خواند. تیری به سوی حسین (ع) آمد. سعید بن عبد الله جلو رفت و همچنان خود را سپر تیرها ساخت تا آنکه […]
شهادت اصحاب -ابو ثمامة صائدی

طبری گوید: پیوسته از یاران امام کشته میشدند و با شهادت هر یک نفر یا دو نفر، آشکار میشد، ولی دشمنان بسیار بودند و هر چه کشته میشدند معلوم نمیشد. ابو ثمامه که چنین دید، به امام عرض کرد: یا ابا عبد الله! میبینم که اینان به تو نزدیک شدهاند. به خدا تا من زندهام […]
شهادت اصحاب -شدّت نبرد

طبری گوید: تا نیمروز، جنگ به شدّت ادامه یافت. سپاه عمر سعد جز از یک ناحیه نمیتوانستند حمله کنند، چون خیمههای یاران امام یکجا و نزدیک هم بود. عمر سعد که چنین دید، کسانی را مأمور کرد تا از چپ و راست حمله کنند تا آنان را به محاصره کشند. سه چهار نفر از اصحاب […]
شهادت اصحاب – عمرو بن قرظة انصاری 2

طبری گوید: عمرو بن قرظۀ انصاری برای نبرد در رکاب حسین (ع) بیرون آمد. رجز میخواند و میجنگید تا آنکه کشته شد. او از یاران امام حسین بود و برادرش در سپاه عمر سعد بود. برادرش صدا زد: ای حسین! ای دروغگو پسر دروغگو! برادرم را گمراه کردی و او را به کشتن دادی. امام […]
شهادت اصحاب – عمرو بن قرظة انصاری 1

سیّد بن طاووس گوید: عمرو بن قرظۀ انصاری بیرون آمد. از امام حسین (ع) اذن طلبید. امام به او اجازۀ میدان داد. نبردی شایسته و مشتاقانه به بهشت نمود. گروه زیادی از حزب ابن زیاد را کشت. هیچ تیری به سوی امام نمیآمد جز آنکه با دستش جلو آن را میگرفت و سینه در برابر […]
شهادت اصحاب – مسلم بن عوسجه

طبری از زبیدی نقل میکند: وقتی عمرو بن حجاج به یاران حسین (ع) نزدیک شد، شنیدند که میگفت: ای کوفیان! در اطاعت و همبستگی باشید؛ در کشتن کسی از دین بیرون رفته و با حاکم مخالفت کرده، تردید نکنید. امام حسین (ع) به وی فرمود: ای عمرو! آیا مردم را بر ضدّ من میشورانی؟ آیا […]
شهادت اصحاب – حرّ بن یزید 3

ابن نما با سند خود ذکر میکند که حرّ به امام حسین (ع) گفت: چون ابن زیاد مرا به سوی تو فرستاد، از قصر او بیرون آمدم، از پشت سرم ندایی شنیدم که میگفت: ای حر! تو را مژده باد به نیکی! چون برگشتم، کسی را ندیدم. پیش خود گفتم: به خدا که این مژده […]
شهادت اصحاب – حرّ بن یزید 2

خوارزمی میگوید: چون حرّ به حسین (ع) پیوست، مردی از بنی تمیم به نام یزید بن سفیان گفت: به خدا اگر حرّ را ببینم، با نیزه در پی او خواهم رفت. در همان هنگام که او میجنگید و گوش و پیشانی اسبش زخم برداشته و خون از آن جاری بود، حصین بن نمیر به وی […]
شهادت اصحاب – حرّ بن یزید 1

طبری گوید: چون عمر بن سعد آمادۀ حمله شد، حرّ به او گفت: آیا با این مرد میجنگی؟ گفت: آری به خدا جنگی که آسانترین آن افتادن سرها و جدا شدن دستها باشد. گفت: آیا به هیچکدام از آنچه پیشنهاد کرد، راضی نمیشوید؟ عمر سعد گفت: اگر کار دست من بود چنان میکردم، ولی امیر […]