نقد نظر ابن تیمیه درباره حدیث «یافاطمه انّ اللّه یغضب لغضبک و یرضی لرضاک»

در این نوشتار یکی ازحقایقی را که مورد انکار ابن تیمیه قرار گرفته، بررسی کرده ایم و آن روایت مشهور نبوی (ص) است که فرموده اند: «یافاطمه ان اللّه یغضب لغضبک و یرضی لرضاک». ابن تیمیه سند و دلالت آن را رد کرده و آن را فاقد اسناد صحیح یا حسن دانسته و از نظر دلالت هم آن را فضیلتی برای حضرت فاطمه (س) ندانسته است. ولی این روایت با سند معتبر که طبق نظر برخی از حدیث شناسان، صحیح السند و طبق نظر برخی، حسنالسند است، نقل شده است و بر صحت آن تصریح کرده اند. روایات صحیح دیگری هم مضمون آن را تأیید می کنند و این روایت مانند آیه تطهیر بر عصمت آن حضرت دلالت دارد.

مسئله توسل به اموات با نگاهی به آیه 22 سوره مبارکه فاطر

وهابیان با استناد به آیه 22 سوره مبارکه فاطر که فرموده: (و ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُور) سماع موتی را منکرند و معتقدند توسل و شفاعت به مردگان به علت عدم سماع موتی، صحیح نیست. پژوهش حاضر نشان می‌دهد که مفسران اهل‌سنت این آیه شریفه را در مقام تشبیه کافران به مردگان دانسته‌اند؛ لذا استناد وهابیان را به آیه شریفه برای نفی جواز توسل، نمی‌توان پذیرفت و ادعایشان بدون دلیل است.

توسل در سیره اهل‌بیت علیهم السلام

با توجه به اينكه انسان‌ها داراي ضعف و قصور و آلوده به گناه­ اند، شایسته است براي رسیدن به تکامل و ارتباط با خدا و درخواست حوائج خود، از طریق بندگان صالح و اولیای الهی که دارای مقام بلندی­اند، اقدام كنند و آنها را بين خود و خدا واسطه قرار دهند تا زودتر به نتيجه برسند. قرآن نیز به این امر توصیه مي‌كند، ولي عده­ای در محدوده توسلات و انواع آن دچار خطا شده­اند و به آسانی سایر مسلمانان را به شرک متهم می‌کنند. برای کشف حقیقت و اثبات مشروعیت توسل شایسته است به سراغ سیره معصومان: كه فانی در توحید و از هر نوع شرك مبرا بوده­اند، برويم تا روشن شود که آنها تا چه اندازه توسل را تأیید می‌کنند. در این مقاله سیره اهل‌بیت: که معصوم و وارث علم پیامبرند، بررسی می‌شود و نمونه­هایی از سیره آن بزرگواران را نقل می‌کنیم.

تضاد عقايد احناف با وهابيت درموضوع توسل

يكي از مهم‌ترين دستاويزهاي وهابيان براي تكفير مسلمانان مسئله توسل به اوليای الهي است. اين تفكر كه بيشتر ابن‌تيميه و محمد بن‌عبدالوهاب آن­ را ترويج کرده­اند، ازهمان ابتدا مورد انتقاد علماي مسلمان قرار گرفت. مذهب حنفي نيز که بزرگ­ترين مذهب اهل‌سنت است، در مقابل اين تفكر موضع­ گرفته است. اهميت پرداختن به مسئله آنجاست كه وهابيان سعي كرده­اند عقاید ابوحنيفه و احناف را مطابق عقاید خود جلوه دهند که اين مسئله باعث ريختن خون عده زيادي از مسلمانان بي­گناه مي‌شود. مقاله حاضر ابتدا به ديدگاه وهابيت درباره اقسام توسل و سپس موارد اختلافي ميان اين فرقه با مذهب حنفي پرداخته است. موارد اختلاف به قرار ذيل است: توسل به حق و جاه اوليا، توسل به دعاي اوليا بعد از وفات، استعانت و استغاثه از اوليا بعد از وفات آنها، طلب فيض از قبور اوليا و طلب شفاعت بعد از وفات آنها. پس از جستجو در كتاب­هاي حنفيان مشخص شد كه بسياري از بزرگان حنفي، ديدگاه وهابيت را در مورد توسل نپذیرفته­اند و حتی كتاب­هايي در رد ديدگاه وهابيت نوشته‌اند.

سماع موتی و رابطه آن با توسل به ارواح اولیای الهی

یکی از مبانی توسل به ارواح اولیای الهی در عالم برزخ، مسئله سماع موتی است. عده‌ای به تبعیت از ابن‌تیمیه و محمد بن‌عبدالوهاب منکر جواز توسل به ارواح اولیای الهی بوده و معتقدند چون ارواح انبیا و اولیای الهی قادر به شنیدن صدای زندگان نیستند و در عالم برزخ بی­ خبر از احوال زندگان به‌سر می‌برند، پس سخن گفتن با آنان لغو است. سپس پا را فراتر گذاشته و معتقد شده‌اند کسی که از آنها حاجتی بطلبد، آنها را چون خدا در همه جا حاضر و سمیع و بصیر دانسته است و این شرک یا شبیه شرک است. اعتقاد به عدم سماع موتی با نگاه ظاهرگرایانه به برخی از آیات قرآن نیز مستند شده و آنان این آیات را مدام تکرار می‌کنند، حتی روایات مؤید سماع موتی نیز رد و در مقابل برای اثبات عدم سماع به سخنان برخی از عالمان استناد می‌شود؛ درحالی‌که سیره علمی و عملی مسلمانان در تلقین میت شاهدی بر اعتقاد آنان به شنوا بودن ارواح مردگان است. امّا با تدبر در آیات قرآن و به تصریح روایات پیامبر، نه تنها سخن گفتن با درگذشتگان شرک و ناپسند نیست، بلکه مطابق سنت نبوی و سیره مسلمانان از صدر اسلام تا کنون است، به‌ویژه براساس برخی روایات اموات در عالم برزخ قدرت بر دعا کردن بر زندگان را نیز دارند؛ همان‌طور که پاسخ سلام را می‌دهند و این نوعی دعا در حق سلام‌کننده است.

درنگی در نظریه توسل

یکی از موضوعاتی که وهابیان آن را مطرح ساخته و تمام مسلمین، اعم از شیعه و سنی، با آن مخالفت کرده‌اند، عدم مشروعیت توسل به اولیای الهی است. وهابیان در این زمینه هیچ دلیلی عرضه نکرده‌اند و هیچ آیه یا روایتی که تصریح به منع توسل کرده باشد، ندارند.

کتاب‌شناسی توسل

این نوشتار گزارشی از آثار و نوشته های نویسندگان مسلمان در پاسخ به عقاید و دیدگاه های وهابیون درباره توسل به اولیای الهی است که در دو بخش «آثار شیعیان» و «آثار اهل سنّت» تنظیم و عرضه شده است.

بررسی حدیث «قرن الشیطان» از دیدگاه علمای اهل سنت

مقاله ای که پیش رو دارید نوشته ای است در بررسی حدیث قرن الشیطان به نقل از پیامبر اکرم (ص)، در کتب معتبر اهل سنت مانند صحاح و مسانید و تبیین موضوع این حدیث از دیدگاه علمای اهل سنت. از حاصل نظر علمای اهل سنت به دست می آید که مصداق بارز و اصلی حدیث قرن الشیطان، محمد بن عبدالوهاب مؤسس فرقه وهابیت است و علامتشان تراشیدن سر می باشد؛ چون از طرفی پیامبر اکرم (ص) به سمت مشرق یعنی سرزمین نجد اشاره کردند و فرمودند که فتنه از آنجا آغاز می شود و حزب شیطان از آنجا خروج می کند. ابن تیمیه امام و مقتدای محمد بن عبدالوهاب می گوید: شرق مدینه همان نجد و درعیه است؛ جایی که مسیلمه کذاب از آنجا خروج و ادعای نبوت کرد و محل پیمان نامبارک محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود است و فتنه ها از آنجا آغاز شد. از طرف دیگر با توجه به جنایات زیاد وهابیت از قتل و غارت و تخریب و… معلوم می شود که مراد بارز حضرت از این پیشگویی، محمد بن عبدالوهاب و پیروان او می باشد.

تحقیقی درباره رابطه ذهبی و ابن‌تیمیه

ذهبی، یکی از علمای پرآوازه اهل­ سنت و علمای معاصر ابن‌تیمیه و صاحب کتاب زغل العلم و نامه النصیحة الذهبیّة است. ذهبی در این دو تألیف خود، به‌ویژه در النصیحة الذهبیّة انتقادات تندی از ابن‌تیمیه و پیروان فکری او کرده و آنها را گمراه نامیده است. از آنجا که این رساله با عقاید علمای سلفی وهابی سازگاری ندارد، آنها به­ شدت تألیف این دو کتاب از سوی ذهبی را انکار کرده‌اند. در برابر آنها علمای اهل‌سنت آن دو کتاب را از آثار ذهبی می‌نامند. در این مقاله رابطه ذهبی با ابن‌تیمیه بررسی و صحت انتساب این دو تألیف به ذهبی با بهره‌گیری از کتب تاریخی و رجالی اهل ­سنت اثبات می‌شود. در ادامه زندگی دو عالم دیگر به نام‌های ابوحیان و ابن‌زملکانی را که در ابتدا از حامیان ابن‌تیمیه بودند و سپس از مخالفین وی گردیدند، بررسی می‌کنیم که شاهدی بر دوری ذهبی از ابن‌تیمیه در اواخر عمر وی است.

تحریف‌های ابن‌تیمیه از واقعه عاشورا

ابن‌تیمیه در حوزه عاشوراپژوهی لااقل به سه تحریف بزرگ دست زده است: 1. قیام امام حسین(ع) را شورشی کور خوانده؛ 2. بنی‌امیه به‌ویژه یزید بن‌معاویه را از فاجعه عاشورا مبرّا پنداشته؛ 3. کشندگان امام حسین(ع)و یارانش را، نه یزید و شامیان، که مردم کوفه و شیعیان انگاشته است. که در این گفتار با توجّه به سه روایت متفاوت از عاشورا (1. روایت بنی‌‌امیه؛ 2. روایت بنی‌عباس؛ 3. روایت آل‌علی) به نقد و بررسی این تحریفاتی‌که ابن‌تیمیه بنیان گذاشته، به تفصیل پرداخته شده است و با استناد به روایت آل علی، حضور مردم شام و عثمانی‌ها و خوارج در کوفه و کربلا نشان داده شده است و در نتیجه نه شیعیان و نه کوفیان شیعه‌مذهب، که شامیان و عثمانیان و خوارج به ترتیب قاتلان امام حسین(ع) معرفی شده‌اند.

قبیله خشونت

محمّد بن عبدالوهّاب با اعلام جهاد علیه مسلمانان و با نسبت دادن کفر، شرک و بدعت به آنان، اعراب بادیه نشین منطقه نجد را تحریک کرد و به کمک ابن سعود لشکری فراهم ساخت، این قبیله خشونت گرا در طول تاریخ سیاه خود از هیچ اقدام خشونت آمیزی علیه امت اسلام فروگذاری نکردند و به کمک استکبار جهانی و خشونت و افکار انحرافی خود فرقه وهابیت را تشکیل دهند.

اندیشمندان حنفی و کژ اندیشی های ابن تیمیه

انتشار افكار و اعتقادات انحرافی ابن‌تيميه در جامعه اسلامی از دیر باز مورد انتقاد و اعتراض‌ گسترده اندیشوران مسلمان بوده و این امر باعث شده تا تعداد زیادی از شخصیّت‌های بزرگ اهل‌سنّت از دوران حیات وی تا به امروز، همواره به نقد اندیشه‌های او بپردازند و مسلمانان را از این فتنه شوم آگاه سازند. در این نوشتار دیدگاه عالمان و صاحب‌نظران حنفی درباره این شخصیت بررسی می‌شود.

انگلستان و ظهور وهابیت و آل سعود

وهابیت و آل سعود هر دو مدیون کمک ها و پشتیبانی های دولت بریتانیا می باشند . این وهابیت، رشدیافته به دست انگلستان و الهام گرفته از جنبش بنیادگرای اسلامی است. ایالات متحده از طریق دفاع از آل سعود، از وهابیت نیز به طور مستقیم و غیر مستقیم، با صرف نظر از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001م پشتیبانی کرده است.

اهمیت پرداختن به مسائل و شبهات وهابیان

وهابیون سنگ قرآن را به سینه می‌زنند و می‌گویند ما شیعیان اهل قرآن نیستیم و ما را متّهم می‌کنند که کاری با قرآن نداریم. می‌گویند ما شیعیان، نه قرآن می‌خوانیم، نه آن را حفظ می‌کنیم و نه تفسیرش را بلدیم! حتی قائلند که ما به تحریفِ قرآن اعتقاد داریم! همه این اتّهامات را به ما نسبت می‌دهند تا بگویند شیعه اهل قرآن نیست، آنها اهل قرآن‌اند. حالا این قرآن! پس مطلب چیز دیگری است. هدف آنان دشمنی با خود پیغمبر اکرم است. اینها پیرو معاویه‌اند.