رابطه زعامت دینی و حکومت از دیدگاه وهابیت

حکومت و حکومتداری یکی از مباحث ریشهای و بنیادی در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی است این مباحث بدلیل نیازهای مادی بشر به حکومت مورد اهتمام مسلمانان قرار گرفته است بلکه تصریح و تاکید شارع مقدس اسلام مسلمانان را برآن داشته تا از روز نخست اهتمام کافی بدان مبذول دارند پیامبر اکرم صلوات الله و سلامه علیه خود پایه گذار اولین حکومت اسلامی در جهان بودند. همین حکومت بود که شکل مثالی سلطه مندی درنزد مسلمانان را فراهم آورد. همه فرمانروایان اسلامی خود را به نوعی پیرو پیامبر گرامی در تشکیل و اداره حکومت میدانستند. با این حال اشکال مختلف سلطه درتاریخ جهان اسلامی جیزی نیست که بتواند مورد نفی و انکار قرار گیرد. درحقیقت جوهر اصلی اختلاف درهمه این حکومتها رادر یک کلام میتوان تفاوت دوری و نزدیکی آنها نسبت به اصول اسلام دانست با چشم پوشی از اختلافات جوهری حکومت مثالی اسلامی با سایر انواع شناخته شده حکومت مطلبی که نباید نادیده گرفته شود وجود یک سلسله اصول ثابت دراین باب در اسلام است در هر حال اعتقاد و ایمان راسخ افراد امت اسلامی همیشه باعث بود تا حکام جرات و جسارت تظاهر به بی دینی را نداشته باشند. همین امر خود سبب بوده تا کلیه حکومتهای جهان اسلام خود را حکومت مورد نظر اسلام ندانسته وبرای اثبات این مدعا دست به فراهم آوری اسناد مقبول زنند. اما روی هم رفته چیزی که همیشه موجب آزردگی و رنجش پیروان ثابت قدم اسلام را فراهم آورده دوری متزاید قدرتهای اسلامی از مطلوبهای اسلام است این امرخصوصا باعث پیدایش فرق و دسته های مستقل گشته که تنها به ابداع نظریات جدید درباره حکومت اکتفا نکرده بلکه پاره ای ثوابت عقیدتی راهم دستخوش ساخته اند نزاع برای اصلاح تصحیح حکومتها همیشه ادامه داشته و ادامه نیز خواهد داشت. آخرین حرکت و شاید قویترین حرکتی که در این زمینه رخ داده انقلاب اسلامی ایران است که به صراحت برای سرنگون سازی رژیم سلطنتی استبدای آغاز شد و پس از مستقر نمودن حکومت اسلامی در یک منطقه مهم ازجهان اسلام به صورت قدوه و نمونهای برای ساکنان دیگر مناطق این جهان درآمد. یکی ازعوامل مهم نوسانات این سیر مقدار نزدیکی و دوری حکومتهای جهان اسلام با جریان دینمدار و شریعتمدار بوده است بدون شبهه یکی از مهمترین عوامل پیشرفت یک حکومت در جهان اسلام تایید علما و متدینان از آن حکومت بوده است غالب حکومتهای این امت خود با توجه به این حقیقت در پی کسب این عامل سرنوشت ساز برای خود بوده اند. در این راه بسیاری از توفیق ارتباط مییافته است و آن مقدار تناسق و هماهنگی ساختاری و یا ظاهری این حکومتها با جریان مزبور بوده است. عملکردهای یک حکومت بطور طبیعی در پیدایش این تصور که این حکومت یک حکومت دینمدار است نقش موثر و اساسی دارد. شرایط پیدایش یک حکومت هم ازعوامل مهم دیگریست که در ایجاد و تقویت این تصور بسیار موثر و بنیادی است مادام که حکومتی فاقد این تناسق و تجانس ولو ظاهری با جریان دینمداری و دینمداران باشد نمیتواند انتظار بهرهگیری فعال از این عامل تقویتی را داشته باشد. و این خود مبحثی مهم و اصولیست که باید بدقت مورد فحص و عنایت قرار گیرد موضوع این رساله یکی از مهمترین و برجسته ترین نمونه های این امراست. از سوی دیگر چگونگی دستیابی سیاستمداران و یا به تعبیر دیگر سایست بازان غیر متدین به بالاترین قله قدرت از طریق سوء استفاده از جریانات و احساسات متدینانه خود مقوله ای است مهم و باید مورد ریزنگری واقع شود. در همین جا نیز باید تاکید کرد که حکومت کهنه سال سعودی در اینمورد نیز یکی از بهترین و برجسته ترین مثالهاست.
دست انداز در برابر تقریب

تفرقه برای یک جامعه، عامل عقب ماندگی و محرومیت میباشد. در جوامع اسلامی یکی از عوامل تفرقه، وجود فرقهها و گروههای تندرو و افراغطی میباشد. وهاببیت یکی از گروههایی است که عامل تفرقع در بین مسلمین میباشد. بنیانگذار این تفکر، محمد بن عبد الوهاب، فردی با عقاید متأثر از افکار افراطی ابن تیمیه بود که با اتحاد بین او و ال سعود به تکفیر مسلمین پرداخته و به قتل انها حکم جواز داد. وهابیت همچنین از القاب و الفاظی مانند «سلفی» سوء استفاده نموده و با افکار تحجر آمیز خود به مقابله با مخالفان خود که همه از مسلمانان شیعه و سنی بودند پرداختند. در زمانی که شیعه و اهل سنت درست برادری به هم داده بودند این گروه در پی تکفیر هر دو بر آمد و آتش تفرقه را شعله ور
در آمدی بر مناسبات وهابیت و علم کلام

تفاوت های وهابیت با دیگر مذاهب اسلامی را باید در دل مباحث کلامی و اعتقادی جست. شبهات وهابیت نیز پیش فرض های اعتقادی دارد و هر چند گاهی در قالب گزاره های فقهی مانند احکام حلال و حرام بیان شده است، اما ریشه یابی آن ها در عرصه ی فقه و دیگر علوم اسلامی، به بی راهه رفتن است. اما هرگز نمیتوان وهابیت را به عنوان مکتبی در کنار دیگر مکاتب کلامی اهل سنت قرار داد زیرا هنگامی یک مکتب در کنار مکاتب دیگر قرار می گیرد که در مبانی و اصول، قدر مشترکی داشته باشند؛ اما اگر مکتبی پیروان دیگر مکاتب را کافر و مشرک بداند و بر اساس آن، جان و مال و نوامیس آن ها را مباح بشمارد، دیگر قدر مشترکی برای گفت و گو و تعامل میان آن اندیشه و دیگر مذاهب یک دین باقی نمی ماند. در ادامه به بررسی علم کلام و دیدگاه وهابیت به این علم پرداخته خواهد شد.
خاستگاه، باورها و پیامدهای اندیشة خوارج

یکی از نتایج جنگ صفین پیدایش و شکل گیری جریان خوارج بود که با اعتقادات و باورهای سخیف و به-دور از عقلانیت خود مشکلات و بحران های فراوانی را فراروی جامعة اسلامی پدید آوردند. این رساله به تبیین و بررسی خاستگاه، باورها و پیامدهای خوارج از زمان پیامبر تا پایان حکومت امویان پرداخته، و بسترهای اجتماعی شکل گیری جریان خوارج، و مبانی فکری آن ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. تفکر خارجی گری در زمان پیامبر اسلام، و میان برخی از قبایل چون بنی تمیم به وجود آمد و پس از رحلت پیامبر و شکل گیری جریان سقیفه ـ که می توان از آن به عنوان اولین چالش کلان سیاسی و اجتماعی که موجب زنده شدن تعصبات قبیله ای و تفاخرات قومی گردید، یاد نمود ـ پدیدة خارجی گری به شکل خطرناکی گسترش یافت و بعدها عواملی چون زندگی قبیله ای، ساختار ناهمگون شهر کوفه، عصبیت ها، ضعف اعتقادی و بازگشت به ارزش های جاهلی موجب رشد بیشتر آن شد. باورها و اصول خوارج با تأکید بر نگرش کلامی و اعتقاد به این امر که «حکم تنها از آن خداست» در جریان حکمیت تبلور یافت و شکل تعصب سخت و قشری گرایی به خود گرفت و با شعار «لا حکم الا لله»، امامت را به کلی نفی نمود. خوارج نظرات متفاوتی دربارة خلافت و احکام دینی ارائه دادند. دیدگاه های فقهی خوارج در خشونت و سخت-گیری، کمتر از دیدگاه کلامی آنان نیست. آنان قتل کودکان و زنان مخالفین را حلال، و مسلمانان غیرخارجی را مرتد و واجب القتل می پنداشتند، و شورش علیه والی ستمگر را وظیفة هر خارجی قلمداد می کردند. تفکرات آنان در عرصه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیامدهای زیان باری داشت که بدعت گرایی و سنت ستیزی، گسترش گمراهی، فروپاشی ارزش ها، خشونت گرایی و گسست جامعة اسلامی از جملة این پیامدهاست.
جهاد؛ از ابن تیمیه تا بن لادن (2)

بعد از حملات تروریستی 11 سپتامبر به برج های دوقلوی سازمان تجارت جهانی از سوی القاعده، واژه «جهاد» به طور وسیعی در رسانه های غرب به کار رفت که در اغلب موارد، معنای واقعی آن تحریف شده و بعضاً اسلام را مترادف با خشونت نشان می داد. این مقاله به سیر تکوینی معنای «جهاد» از صدر اسلام تا عصر حاضر و بیشتر به معنای «جهاد» در گروه های اسلام گرای نظامی تکیه خواهد کرد. در این مقاله این مطلب تبیین شده است که برداشت کسانی از قبیل اسامه بن لادن از جهاد با معنای آن در میان شیعه متفاوت است.
جهاد: از ابن تیمیه تا بن لادن (1)

این مقاله نگاهی به سیر تکوینی معنی «جهاد» از صدر اسلام تا عصر حاضر خواهد داشت، و بیشتر بر معنی «جهاد» در گروههای اسلام گرای نظامی تکیه خواهد کرد. زیرا برداشت رهبران تندرویی از قبیل اسامه بن لادن از جهاد با معنی واقعی آن در سنت و قرآن و به ویژه در میان اهل شیعه متفاوت است. بعد از حملات تروریستی 11 سپتامبر به برجهای سازمان تجارت جهانی از سوی القاعده، واژه «جهاد» یه طور وسیعی در رسانه های غرب به کار رفت. در اغلب این موارد معنی واقعی جهاد تحریف شده و بعضاً اسلام مترادف با جهاد و خشونت دانسته شده است. این مقاله نگاهی به سیر تکوینی معنی «جهاد» از صدر اسلام تا عصر حاضر خواهد داشت، و بیشتر بر معنی «جهاد» در گروههای اسلام گرای نظامی تکیه خواهد کرد. زیرا برداشت رهبران تندرویی از قبیل اسامه بن لادن از جهاد با معنی واقعی آن در سنت و قرآن و به ویژه در میان اهل شیعه متفاوت است.
جنبشهای اسلامی و خشونت در خاورمیانه

توسل گسترده برخی از جنبشهای اسلام گرا به خشونت وعملیات تروریستی در نیمه دوم دهه 1990 تحولی مهم در تاریخ فعالیتهای اسلام گرایانه محسوب می شود. چرا که این بار غیرنظامیان نیز هدف قرار می گرفتند. به نظر می رسد که این مسئله نتیجه ترکیب دو جریان اسلام گرای مغرب و مشرق عربی بوده است که موجب شده دو گونه خشونت واکنشی و خشونت ایدئولوژیک جای خود را از ابتدای دهه 1990 به خشونت فرقه ای بدهد. این ترکیب در افغانستان و در خلال سالهای نبرد با نیروهای شوروی صورت گرفت و طی آن جنبشهای رادیکال مغرب عربی مهارتهای سازمانی و تشکیلاتی خود را در اختیار اسلام گرایان سعودی قرار دادند و در مقابل هم از کمک مالی آنان بهره گرفتند و هم از دیدگاههای فرقه گرایانه وهابی ها اثر پذیرفتند.
جریان شناسی بنیادگرایی در جنبش های اسلامی

بنیادگرایی پدیده ای جهانی نوین است که بیش تر خاص دنیای مسیحی و اسلام است. این واژه نخستین بار در سال 1920م وضع شد و بر فرقه های تعمیدگرا و معتقدان به آیین پرسبیتری اطلاق می شد که علیه مدرنیته قیام نمودند. بنیادگرایی یک امر پسامدرن است. با این حال، در مقابل ابزارهای مدرن (مانند رادیو، تلویزیون، ارتباطات رایانه ای) که باب طبعشان است، مقاومتی از خود نشان نمی دهند. در ادامه مطالبی در مورد بنیادگرایی در جنبش های اسلامی بیان خواهد شد.
تأويل در قرآن و «تأويل قرآن»

واژه تأوبل در قرآن، هفده بار در 15 آيه و 7 سوره آمده است. در آيات 7 سوره آل عمران و 53 سوره اعراف و 36 سوره يونس، درباره قرآن به كار رفته است كه منشأ بحث وگفتگوي مفسّران درباره «تأويل قرآن» شده است. درباره تاویل نظرها و ارای گوناگونی از اشخاص مختلف نقل شده است که در این مقاله به نقل و ارزیابی آنها خواهیم پرداخت.
تأویل (3)

واژۀ تأویل از ریشه «أ و ل»، و به معنای بازگرداندنِ پیش یا وضعیت پیشین است. آنجا که تأویل دربارۀ فهم چیزی به کار رود، ناظر به بازگرداندن چهرۀ بیرونی به معنای درونی است که به گونه های مختلف در قرآن کریم دیده می شود، مانند تأویل خواب به معنایی که در پس رؤیا نهفته است. مقصود از تأویل فرا بردن یک دالّ از معنایی ظاهری به معنایی دور از ظاهر است که تصور می شود مهم تر از معنای ظاهر، و بیش از معنای ظاهر مقصود گوینده بوده است. بدین ترتیب، واژه تأویل به معنای اصطلاحی خود در علوم اسلامی نزدیک شده است. واژه تاویل و مفهوم آن در این مقاله مورد بحث واقع می شود.
تاویل (2)

در تعبیرات لغت نویسان، واژه تأویل گاه به یک چیز و گاه به یک سخن افزوده شده است، از آنرو که در کاربرد قرآنیِ واژه هر دو گونه اضافه وجود دارد. به همین سبب در توضیح این واژه در آثار لغوی اندکی ابهام و گاه آمیختگی دیده می شود. همه لغت نویسان و لغت شناسان تأویل را از ریشة اَوَلَ می دانند. به نوشتة ابن فارِس، این ریشه دو معنای اصلی دارد: آغاز یک چیز و پایان آن. کلمه اوّل از معنای نخست اشتقاق یافته و فعل آلَ یَؤُول به معنای «رَجَعَ» (بازگشت) به معنای دوم راجع است. واژه های اِیالة به معنای سیاست و آل به معنای خاندان و خانواده از ریشة اَوَلَ است، تأویل نیز با معنای دوم پیوند دارد و «تأویل کلام» بدان بازمی گردد. لغت شناسانِ پیش از ابن فارس و پس از او غالباً همین توضیح را درباره تأویل دارند. این مقاله شامل بررسی واژه تأویل، وجوه معنایی آن در قرآن و حدیث به استناد آرای لغت شناسان و مفسران و بیانهای حدیثی، نسبت تأویل با تنزیل و باطن و ظاهر، تحولات معنایی تأویل، آگاهی از تأویل قرآن، و تأویل در کلام و فلسفه و عرفان است.
تأویل (1)

تاویل یعنی بازگرداندن به معنا و مفهوم اصلی که این کلمه 17 بار در قرآن آمده است. در منابع عربی میان معنای دقیق تاویل و تفسیر بحث های زیادی شده است که در مقاله حاضر ضمن تبیین معنای تاویل و کاربرد آن در قرآن کریم، در مورد تفاوت این کلمه با تفسیر هم مطالبی بیان می شود.
پیکار برای خدا در خارج؛ از محل گرایی تا بین الملل گرایی

نگرش به تکفیر نیازمند بررسی و تحقیق در خصوص رویکرد ها و عقاید تکفیر کنندگان است. اساسا تکفیر عبارت است از اینکه یک مسلمان دیگران را محکوم به کفر کند و بر همین اساس آنها را مهدور الدم بداند که همین امر عاملی است برای شکل گیری جنگ و جهاد بر ضد کفار به خصوص در کشور هایی که با حضور غربی ها و یا دشمنان خدا از جمله شیعیان مواجه بود. این نگرش بر گرفته از موضعی غیر منعطف و خشک از اسلام است. این تفکر از ابتدای شیوع یافتن و نشر آن یکی از خطرات مهم بر سر راه پیشرفت اسلام بود چرا که چهره ای خشن و غیر قابل تحمل از اسلام در دید جهانیان ترسیم می کرد. نویسنده در این مقاله به شکل تفصیلی به بررسی جریان تکفیر و جهاد می پردازد و در ابتدا عوامل نشر یافتن این تفکر در مناطق مختلف را بررسی می کند چه به عقیده نویسنده زادگاه این تفکر عربستان سعودی است و انتشار این تفکر در دیگر نقاط عالم یقینا معلول مسبباتی است که در بخشی از این مقاله بدان ها پرداخته می شود. در این راه نویسنده ابتدا بحثی را در خصوص رقابت میان کشور های تاثیر گذار اسلامی نظیر مصر و عربستان و البته ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای تفوق و برتری بر یکدیگر در عالم اسلام اشاره می کند. در ادامه نویسنده با اشاره به حرکت جهادی القاعده در افغانستان به بررسی نقش مفتیان و حکام عربستان در این به اصطلاح پیکار برای خدا می پردازد. در بخش های بعدی نویسنده در خصوص تلاش اعراب برای ترویج تفکر خود در دیگر مناطق و میزان موفقیت و عدم موفقیت و دستآویز های ایشان برای نیل به اهداف خود مفصلا بحث می کند. آنچه که درباره این مقاله قابل توجه است رویکرد ضد وهابی نویسنده و تلاش وی اولا در راه پرده برداشتن از حمایت های مفتیان و حکام عربستان سعودی از جریان افراط گرایی اسلامی در سراسر جهان و در وهله بعد تقبیح این رفتار است.
پاکستان و بنیادگرایی اسلامی

بنیادگرایی اسلامی در پاکستان در دو دهه اخیر از رشد چشمگیری برخوردار بوده است. تحولات سیاسی در منطقه مانند انقلاب اسلامی ایران، آغاز جهاد اسلامی علیه اشغال شوروی در افغانستان و آغاز دوران جدیدی از مقاومت در کشمیر تحت سلطه هند، تأثیرات عمیقی بر رشد اسلامگرایی افراطی در پاکستان داشته است. دولت پاکستان نیز که از نهضت مقاومت در افغانستان و کشمیر حمایت می کرد، تسهیلات قابل توجهی را در اختیار گروه های اسلامی پاکستانی قرار داد و زمینه رشد و گسترش آنها را در جامعه پاکستان فراهم ساخت. در این میان، گروه های جمعیت علمای اسلام، سپاه صحابه، لشکر جنگوی، حرکة المجاهدین، لشکر طیبه و جیش محمد، از امکانات، نفوذ و توانایی های بیشتری برخوردار هستند.