بررسی شبهات وهابیت (1) توسل

در این مقاله بعد از بررسی معنا و اقسام توسل و ادله جواز آن از قرآن و روایات، به شبهات وهابیت در این رابطه پاسخ داده شده است، وهابیت با ادله ای توسل را جایز نمی دانند و گاهی آن را شرک تلقی می‌کنند. برخی از ادله آنها عبارتند از:‌1. صحابه بعد از پیامبلر(ص) به ایشان متوسل نمی‌شدند. 2. آیه «لا تدعوا مع الله احدا» و آیات دیگر از این قبیل 3. عدم سماع موتی 4. سد ذرایع شرک، – اما با بررسی دقیق آیات قرآن و روایات نبوی و همچنین سیره اصحاب پیامبر می‌بینیم، آیات قرآن بر نفی توسل دلالت ندارند و صحابه پیامبر(ص) بعد از رحلت ایشان به آن حضرت توسل می‌جستند.

بررسی دیدگاه وهابیان درباره توسل سلف به پیامبر پس از حیات

یکی از اقسام توسل مجاز، توسل به پیامبر پس از حیات او است. وهابیون معتقدند توسل به پیامبر پس از حیات آن حضرت حرام و بدعت است. آنها می‌گویند هیچ یک از سلف پس از وفات پیامبر، به ایشان متوسل نشده‌اند. آنها عمل نکردن سلف به این قسم از توسل را دلیل بر عدم جواز دانسته‌اند؛ در حالی‌که روایات موجود در منابع اهل‌سنت بیانگر توسل سلف به پیامبر پس از حیات است. این دسته از روایات بطلان این سخن را آشکار می‌سازد.

بررسی تطبیقی شفاعت، توسل و زیارت از دیدگاه امامیه، اشاعره و وهابیت

اختلاف نظر در بعضی از اعتقادات در میان مسلمانان بوجود آمد و باعث ایجاد فرق کلامی گردید و همرا با فراز و نشیب و پیامدهای مثبت و منفی استمرار یافت. مشهورترین این فرق ، معتزله ، اشاعره و امامیه می باشند و امروزه در میان اهل سنت ، فرقه اشاعره غلبه فکری خود را بر سایر فرق کلامی آنان حفظ کرده و در تشیع نحله امامیه (اثنی عشریه) توانسته است از مبانی فکری و اعتقادی خود به رغم محدودیت های خاص دفاع نماید و پایدار بماند. در کنار فرق مهم و مشهور کلامی جریانات و گروه های افراطی نیز کم و بیش ظهور و افول کرده اند، از جمله آنها در دوران معاصر«وهابیدن هستند» که با ادعای سنی گری به مخالفت و عداوت با بعضی از فرق مسلمان، بالاخص مذهب امامیه و آنها را به دلیل بعضی از باورهایشان چون شفاعت، توسل ، زیارت و …. متهم به شرک و کفر نموده و در این راستا بدون توجه و گفتمان علمی و منصفانه ؛ اقدام به خصومت، خشونت و تکفیر و تفسیق مخالفین خود کرده و مع الاسف، اتحاد و اصالت مسلمین را شکننده ساخته اند. در مقابل امامیه سعی دارد تا با بحث استدلالی مبتنی بر منابع اصیل اسلامی آموزه ها و باور های خود را ارائه و با مخالفین خود تعامل منطقی داشته باشد. در همین جهت در این نوشتار بناست تا با روشی منطقی و مستند اندیشه های امامیه، اشاعره و وهابیه در خصوص مسائل مربوط به شفاعت، توسل و زیارت بررسی و تطبیق گردد و اشتراکات و افتراقات آنها تبین شود. سپس به این سوال پاسخ داده شود که تفاوت دیدگاه وهابیت با اشاعره و امامیه در مسائل مذکور چیست؟ آیا وهابیت عقاید خود را در این زمینه از اشاعره گرفته است؟در این نوشتار پس از مطالعه، بررسی و تطبیق این نتیجه حاصل شد که؛ کلیات و اصل شفاعت، توسل و زیارت مورد قبول می باشد اما در مصادیق، جزئیات و اقسام و موارد آن اختلاف نظر جدی وجود دارد این تفاوت بین اشاعره و امامیه کمتر و بین امامیه و وهابیه به مراتب بیشتر است، اشاعره اگر چه بخشی از باورها را در خصوص شفاعت، توسل و زیارت را قبول ندارند و مشروع نمی دانند اما اقدام به تکفیر نمی کنند اما وهابیت با تکیه بر افکار ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب با استنباطی سلیقه ای و یک جانبه ؛ بسیاری از مصادیق و موارد موضوعات مذکور را نه تنها شرک و کفر می دانند بلکه اعلان تکفیر و جنگ و ریختن خون آنان را مباح می دانند؛ بطور کلی می توان گفت که در بعضی از کلیات و اصول و مبانی اشاعره و وهابیت اشتراک نظر دارند، اما وهابیت برداشتهای فرعی و افراطی از آن کلیات و اصول را به خود اختصاص داده است.

وهابیت و عالم برزخ

از مسائل مورد اختلاف بین مسلمانان و وهابیان، حیات برزخی است. این مسئله منشأ اختلاف در مسائل دیگر؛ از قبیل: استعانت از ارواح اولیای الهی، و استغاثه به آنان، توسل به اولیای الهی بعد از وفاتشان و… شده است. عموم مسلمانان قائل به حیات برزخی و زندگی اموات؛ خصوصاً اولیای الهی در عالمی مابین عالم دنیا و آخرت به نام برزخند، بر خلاف وهابیان که به حیات برزخی ولو برای اولیای الهی، اعتقادی ندارند؛ از همین رو استعانت از آنان، استغاثه و توسل به آنان را جایز ندانسته بلکه از مظاهر بارز شرک می دانند. در حقیقت توجّه به اولیای الهی را به مانند توجّه به سنگ، بی اثر و خاصیت می دانند؛ زیرا معتقدند که اولیا بعد از مرگ هیچ ارتباطی با دنیا ندارند و هیچ نوع تصرّفی نیز نمی توانند داشته باشند.

وهابیت و سماع موتی

حیات برزخی از معتقدات تمامی مسلمانان است. بنا بر آیات و روایات، انسان پس از مرگ از میان نمی رود و روحش در قالب مثالی در عالم برزخ به حیات خود ادامه می دهد. در این میان وهابیت با توجه به مبنای هستی شناسی خود که منتهی به حس گرایی می شود، میان عالم برزخ و دنیا هیچ ارتباطی قائل نیستند و معتقدند که انسان هنگامی که از دنیا می رود ارتباطش با عالم دنیا قطع می گردد. بنابراین خواندن اموات و به زیارت رفتن آن ها و طلب حاجت کردن از آن ها فایده ای ندارد. در ادامه اندیشه و تفکر وهابیان در مورد حیات برزخی و سماع موتی مورد بررسی قرار گرفته می شود.

عالم برزخ از منظر آیات، روایات و عقل

یکی از دغدغه های اصلی انسانها برگرفته از معاد می باشد، تفکر و اندیشه درباره مرگ است و مهمترین سوال در این زمینه آن است که انسان بعد از مرگ به چه سرنوشتی دچار می شود آیا نیست و نابود می شود؟ یا وارد عالم قیامت می شود. و یا حیات دیگری را تجربه می کند؟ در این پژوهش در جستجوی پاسخی هستیم که قرآن کریم و روایات به این پرسش داده است و عقل نیز ان را تأیید می کند و با مکاتب و ادیان آسمانی دیگر هم سازگاری دارد.

عالم برزخ از دیدگاه قرآن و سنت

اعتقاد به عالم برزخ يكي از مسائل قطعي دين مبين اسلام است كه در قرآن كريم و احاديث مطهره به صراحت پيرامون آن سخن به ميان آمده است . اين اعتقاد با بقاي روح پس از مرگ دردنيا استوار مي باشد ، كه اين اعتقاد در اديان الهي و غيرالهي نيز بعنوان يك اصل مهم شمرده مي شود، بطوريكه ديني يافت نمي شود مگر اينكه براي انسان بقا و حيات طولاني تر از عمر اين جهان قائل است و پيروان خود را به آنسوي دنيا دعوت مي نمايد و نسبت به حساب و كتاب آن انذار مي دهد . شايد معدود انساني را بتوان يافت كه مرگ را پايان زندگي بداند و از درون به آن راضي باشد چنانچه در مكاتب غيرالهي نيز حيات دنيوي را مدت كوتاهي از زندگي جاويدان بشر مطرح مي كنند.

حیات برزخی (2)

در این دنیا انسان مسافری است که در طول سفر خود، از مرحله ای به مرحله دیگر وارد می شود. روزی به دنیا می آید؛ عمری را در جهان مادی و در قالب تن، سپری می کند و پس از پر شدن پیمانه، روح او از کالبد مادی خارج شده، به سوی جهانی دیگر به نام « برزخ » رهسپار می شود. حد و مرز و مانع بین دو چیز را برزخ گویند ریشه ی این لغت، « برزه » است که در عربی به برزخ تبدیل شده است. حیات برزخی مورد تأیید همه ی مذاهب اسلامی و نیز وهابیت است اما تفاوت اندیشه ی وهابیت با دیگر مذاهب اسلامی، در کیفیت و نوع ارتباط اموات با زندگان است. در این مقاله دیدگاه وهابیان درباره ی زیارت، توسل، طلب حاجت و تعظیم قبور، بررسی و نقد خواهد شد.

حیات برزخی از نظر قرآن و روایات

در این پژوهش شناخت برزخ مورد توجه قرار گرفته و حالات آن بررسی میشود. مرگ، آغاز ورود به عالمی دیگر است که حایل بین دنیا و آخرت می باشد. در بینش اسلامی، مرگ به عنوان تولدی دوباره، و ورود به جهانی گستردهتر معرفی شده است. در روایات،مرگ به مثابه پلی به سوی آخرت دانسته شده و گاهی به کندن لباس، شستن بدن، بوی خوش، نیش افعی و یا خوردن دارو تشبیه شده است. در کنار آیات و روایاتی که مسأله برزخ را مورد اشاره قرار داده، عقل نیز با توجه به تکامل پروندهها و جبران کمبودهای مؤمنان، وقوع قیامت و ضرورت وجود مرحله ای میانه، که ما آن را برزخ می نامیم، اثبات میکند. بازجویی نکیر و منکر، و فشار روحی و جسمی در قبر، که معلول نمامی، بداخلاقی، ناسپاسی، سبک شمردن نماز، غیبت و عدم دادخواهی از مظلوم است، از ویژگیهای عالم برزخ می باشد، که میتوان با محبت اهل بیتع، نماز شب، زیارت امام حسین، صلوات، دفن در حرم امیرالمؤمنین، شهادت، سازگاری با همسر، هدیه بازماندگان، صدقه، نماز، حج، رکوع کامل، مردن در شب و روز جمعه، استفاده از چوب تر در قبر، آب پاشیدن روی قبر و خواندن قرآن از این فشار کاست. عدهای در برزخ به واسطه ایمان و کمال اعلی در بهشت برزخی هستند، و عدهای دیگر به واسطه کفر و معصیت در جهنم برزخی خواهند بود. اما در هر دو صورت، با هم کیشان و هم فکران خود گرد هم میآیند، و با بازماندگان خود ارتباط دارند و از خیرات آنها بهرهمند شده و به واسطه تلاوت قرآن و همنشینی با اهل بیت پیامبر به کمال میرسند. آن گروهی هم که در دنیا اهل ثواب و گناه نبودند تا قیامت بیهوش میمانند. تفاوتی که عالم برزخ با دنیا دارد این است که برزخ عالم تکلیف نیست بلکه عالم نتیجه اعمال است و انسان هیچ تکلیفی ندارد و با بیداری از خواب غفلت، پردهها کنار رفته و جایگاه خود را میبیند.

حیات برزخی از دیدگاه وهابیت

اعتقاد همه مسلمانان درباره عالم برزخ این است که در میان این جهان و سرای آخرت ،جهان سومی به نام برزخ وجود دارد که ارواح تمام انسانها پس از مرگ تا روز قیامت در آن قرار میگیرند البته از جزئیات آن جهان ،آگاهی زیادی نداریم،فقط در این قدر میدانیم که ارواح نیکان و صالحان مانند شهداء متنعم به نعمت های فراوانی هستند و نیز ارواح ظالمان و طاغوت ها و حامیان آنها در جهان معذبند. با استناد به آیات شریفه قرآن کریم و روایان مختلف شیعه و اهل سنت ، می توان اثبات کرد که بین حیات انسان در عالم برزخ با حیات مادی و انسان های زنده، ارتباط برقرار است به این معنا هنگامی که انسان ها در عالم مادی آنان را صدا می زنند، می شنوند و هنگامی که از آنان سوال و درخواست می کنند به اذن خداوند متعال ،جواب می دهند. و از آن جهت که حقیقت انسان ،روح او می باشد ،این مسئله را در ابعاد مختلف از دیدگاه علمای وهابیت مورد بررسی قرار داده و اثبات کرده ایم که حقیقت انسان ، روح او می باشد ،که با مرگ انسان ،زائل نمی شود و از بین نمی رود . جهت آشنایی با نظریات و عقائد علمای وهابیت ، موضوع حیات برزخی را از دیدگاه ایشان با توجه به آیات قرآن و روایات مورد بررسی قرار دارده و به این نتیجه رسیدیم که آنان مانند فرق و مذاهب دیگر، مساله حیات برزخی را قبول دارند و آن را جزء اصول مسلم اسلام می دانند و به آن اعتقاد جازم دارند، ولی با این تفاوت که این حیات را منحصر به وقت سوال ملکین می دانند. در ادامه ، سخن آنان را نقد نموده نشان داده ایم که داشتن حیات خویش ، دارای حیات می باشد و به خاطر این تفکر است که مسلمین به آنان توسل جسته و به زیارت قبورشان می روند. و در انتها به شبهاتی که در مورد حیات برزخی ارائه شده بود ،پاسخ داده شده است.

حیات برزخی (1)

این پایان نامه به نام حیات برزخی نام گذاری شده است و دارای چهار بخش می باشد.بخش اول در رابطه با حقیت مرگ و واژه مرگ در فرهنگ اسلامی می باشد.در بخش دوم از حقیقت برزخ و معنای برزخ صحبت به میان آمد و در ادامه زندگی در برزخ را مورد بررسی قرار می دهد. بخش سوم در رابطه با ورود به عالم قبر و سوال و جواب در قبر و در ادامه در رابطه ملکوت اعمال و اخلاق در برزخ صحبت شده است.و در بخش پایانی سیر زندگی انسان در برزخ و اثرات اعمال در برزخ مورد تحقیق قرار گرفته است.

تضاد عقايد حنفيت با وهابيت؛ زندگى حقيقى همراه با عمل براى انبيا و اوليا در قبر

مذاهب اهل سنت از جمله حنفی‌ها بر طبق آیات قرآن مانند آیه حیات شهدا، و بر طبق روایات نبوی که در منابع روایی آمده است معتقد هستند روح بعد از خارج شدن از بدن از بین نمی رود بلکه شخص در عالم برزخ و در قبر خود زنده است. اولیای الهی، انبیاء و شهدا در قبور خود زنده‌انهد و مشغول عبادت می‌باشند. از این منظر است که زن پیامبر(ص) بعد از مرگ ایشان نیز زن ایشان است و نمی تواند با دیگران ازدواج کند. طبق نظر حنفی ها سماع موتی که در برخی از آیات نفی شده، منظور عدم قبول حق از طرف کفار می‌باشد. این اعتقادات بر خلاف عقائد وهابیت می‌باشد.