سپاه صحابه و لشکر جهنگوی نماینده افکار افراطی سلفیگری

دردهه 90 میلادی مقارن با سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مولوی حقنواز جهنگوی گروهی تکفیری از مدارس مذهبی متعلق به فرقه دیوبندیه در پاکستان به نام سپاه صحابه را توسط تأسیس کرد و هدف خود را مقابله با شیعیان و عزاداری حضرت سیدالشهداءعلیه السلام و تأثیرات انقلاب اسلامی اعلام کرد و به جنگ روانی، ترور، ارهاب، حذف فیزیکی شیعیان و تخریب اماکن دینی متعلق به آنان دست زد. این گروه تندرو با تأسیس شاخه نظامی به نام لشکر جهنگوی، تشکیلات خود را برای طی مسیر تعیینشده تکمیل کرد. عملکرد این دو گروه افراطی که در امتداد یکدیگرند، موجب واگرایی در جامعه مسلمانان پاکستان و تشدید فرقهگرایی و ناامنی و کشتار وسیع و توجیهناپذیر آنان شده است. در مقاله حاضر ضمن بررسی تبار و ریشههای شکلگیری، به بخشی ازجلوههای خشونت آنان به روایت اخبار و آمار پرداخته شده است.
تفاوت توسل با استغاثه مشرکین به بت ها

تاریخ تفکر اسلامی در دوران پر فراز و نشیب خود شاهد یکی از جنبش های انحرافی است که به وهابیت معروف است و خود را سلفیه می نامد. آنان در رؤیای خلوص یکتاپرستی، به تکفیر مسلمانان روی آورده اند و در یکی از بارزترین نمودهای ظاهر گرایی، مخالفت با توسل را آغاز کردند. بازگشت این اختلاف در حقیقت به توحید عبادی است. ابن تیمیه بر خلاف سایر مذاهب اسلامی معتقد است که لااله الا الله تنها ناظر به توحید عبادی است و پیامبر خدا (ص) تنها به همین دلیل در میان اعراب جاهلی مبعوث گردید. به عقیده ابن تیمیه مشرکین مکه معتقد به توحید ربوبی بودند و با برشمردن آیاتی، شرک آنها را تنها در شریک قرار دادن بت ها و در نتیجه توسل مسلمانان را همانند بت پرستی و آنها را از مشرکین مکه گمراه تر دانسته است. به نظر می رسد علت اصلی این نوع تفکر و انحراف، در دو چیز است: فهمِ اشتباه از توحید عبادی، و دیگری رویکرد اعتقادی بت پرستان مکه به بت. در این مقاله تنها به تبیین دومین مورد پرداخته و سعی می شود که با استفاده از قرآن، روایات و کتب اندیشمندان اسلامی، حقیقت عمل مشرکین زمان پیامبر (ص) در پرستش بت ها تبیین و تفاوت های عمل مشرکین با توسل مسلمانان بیان گردد.
وحدت؛ راهحل برونرفت جهان اسلام از معضلات

وحدت نسخه اصلی و دوای شفابخش امروز جهان اسلام است که در آتش تفرقه و کینهتوزیها میسوزد و دشمنان اسلام، این آتش را شعلهورتر میکنند و مال و جان مسلمانان در این معرکه در حال از بین رفتن است.
توسل و شفاعت از نگاه دیوبندیه

دعا به درگاه الهی و متوسل شدن به ساحت قدسی ذات باری تعالی، برای تقرب به خداوند، رفع مشکلات و یا برای کسب منابع فطری هر انسانی است. محل بحث در این است که آیا می توان به اولیا و انبیای الهی نیز متوسل شد و آنها را نزد خداوند تعالی واسطه فیض قرار داد یا نه؟ بسیاری از مسلمانان و از جمله بیشتر دیوبندیان از جواز توسل به اولیای الهی و شفیع قرار دادن آنها نزد خداوند تعالی دفاع کرده و به شبهات وارد شده نیز پاسخ داده اند؛ هرچند در این میان، برخی از آنان تحت تأثیر افکار ظاهرگرایان، برخی انواع توسل و شفاعت را مورد شبهه و انکار قرار داده اند. تحقیق حاضر، دیدگاه دیوبندیه را درباره مشروعیت توسل و شفاعت بررسی کرده است.
توسل در سیره پیامبر اکرم صلی الله علی و آله و سلم

توسل یکی از موضوعات مهم اعتقادی است که همواره مورد اختلاف اندیشمندان فِرق اسلامی بوده است. این نوشتار به روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی توسل در سیره حضرت رسول گرامی اسلام (ص) می پردازد و بر آن است که با تکیه بر منابع اهل سنّت این موضوع را در زندگی آن حضرت مورد کاوش قرآنی، روایی و تاریخی قرار دهد.
نقد نظر ابن تیمیه درباره حدیث «یافاطمه انّ اللّه یغضب لغضبک و یرضی لرضاک»

در این نوشتار یکی ازحقایقی را که مورد انکار ابن تیمیه قرار گرفته، بررسی کرده ایم و آن روایت مشهور نبوی (ص) است که فرموده اند: «یافاطمه ان اللّه یغضب لغضبک و یرضی لرضاک». ابن تیمیه سند و دلالت آن را رد کرده و آن را فاقد اسناد صحیح یا حسن دانسته و از نظر دلالت هم آن را فضیلتی برای حضرت فاطمه (س) ندانسته است. ولی این روایت با سند معتبر که طبق نظر برخی از حدیث شناسان، صحیح السند و طبق نظر برخی، حسنالسند است، نقل شده است و بر صحت آن تصریح کرده اند. روایات صحیح دیگری هم مضمون آن را تأیید می کنند و این روایت مانند آیه تطهیر بر عصمت آن حضرت دلالت دارد.
مسئله توسل به اموات با نگاهی به آیه 22 سوره مبارکه فاطر

وهابیان با استناد به آیه 22 سوره مبارکه فاطر که فرموده: (و ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُور) سماع موتی را منکرند و معتقدند توسل و شفاعت به مردگان به علت عدم سماع موتی، صحیح نیست. پژوهش حاضر نشان میدهد که مفسران اهلسنت این آیه شریفه را در مقام تشبیه کافران به مردگان دانستهاند؛ لذا استناد وهابیان را به آیه شریفه برای نفی جواز توسل، نمیتوان پذیرفت و ادعایشان بدون دلیل است.
توسل در سیره اهلبیت علیهم السلام

با توجه به اينكه انسانها داراي ضعف و قصور و آلوده به گناه اند، شایسته است براي رسیدن به تکامل و ارتباط با خدا و درخواست حوائج خود، از طریق بندگان صالح و اولیای الهی که دارای مقام بلندیاند، اقدام كنند و آنها را بين خود و خدا واسطه قرار دهند تا زودتر به نتيجه برسند. قرآن نیز به این امر توصیه ميكند، ولي عدهای در محدوده توسلات و انواع آن دچار خطا شدهاند و به آسانی سایر مسلمانان را به شرک متهم میکنند. برای کشف حقیقت و اثبات مشروعیت توسل شایسته است به سراغ سیره معصومان: كه فانی در توحید و از هر نوع شرك مبرا بودهاند، برويم تا روشن شود که آنها تا چه اندازه توسل را تأیید میکنند. در این مقاله سیره اهلبیت: که معصوم و وارث علم پیامبرند، بررسی میشود و نمونههایی از سیره آن بزرگواران را نقل میکنیم.
تضاد عقايد احناف با وهابيت درموضوع توسل

يكي از مهمترين دستاويزهاي وهابيان براي تكفير مسلمانان مسئله توسل به اوليای الهي است. اين تفكر كه بيشتر ابنتيميه و محمد بنعبدالوهاب آن را ترويج کردهاند، ازهمان ابتدا مورد انتقاد علماي مسلمان قرار گرفت. مذهب حنفي نيز که بزرگترين مذهب اهلسنت است، در مقابل اين تفكر موضع گرفته است. اهميت پرداختن به مسئله آنجاست كه وهابيان سعي كردهاند عقاید ابوحنيفه و احناف را مطابق عقاید خود جلوه دهند که اين مسئله باعث ريختن خون عده زيادي از مسلمانان بيگناه ميشود. مقاله حاضر ابتدا به ديدگاه وهابيت درباره اقسام توسل و سپس موارد اختلافي ميان اين فرقه با مذهب حنفي پرداخته است. موارد اختلاف به قرار ذيل است: توسل به حق و جاه اوليا، توسل به دعاي اوليا بعد از وفات، استعانت و استغاثه از اوليا بعد از وفات آنها، طلب فيض از قبور اوليا و طلب شفاعت بعد از وفات آنها. پس از جستجو در كتابهاي حنفيان مشخص شد كه بسياري از بزرگان حنفي، ديدگاه وهابيت را در مورد توسل نپذیرفتهاند و حتی كتابهايي در رد ديدگاه وهابيت نوشتهاند.
سماع موتی و رابطه آن با توسل به ارواح اولیای الهی

یکی از مبانی توسل به ارواح اولیای الهی در عالم برزخ، مسئله سماع موتی است. عدهای به تبعیت از ابنتیمیه و محمد بنعبدالوهاب منکر جواز توسل به ارواح اولیای الهی بوده و معتقدند چون ارواح انبیا و اولیای الهی قادر به شنیدن صدای زندگان نیستند و در عالم برزخ بی خبر از احوال زندگان بهسر میبرند، پس سخن گفتن با آنان لغو است. سپس پا را فراتر گذاشته و معتقد شدهاند کسی که از آنها حاجتی بطلبد، آنها را چون خدا در همه جا حاضر و سمیع و بصیر دانسته است و این شرک یا شبیه شرک است. اعتقاد به عدم سماع موتی با نگاه ظاهرگرایانه به برخی از آیات قرآن نیز مستند شده و آنان این آیات را مدام تکرار میکنند، حتی روایات مؤید سماع موتی نیز رد و در مقابل برای اثبات عدم سماع به سخنان برخی از عالمان استناد میشود؛ درحالیکه سیره علمی و عملی مسلمانان در تلقین میت شاهدی بر اعتقاد آنان به شنوا بودن ارواح مردگان است. امّا با تدبر در آیات قرآن و به تصریح روایات پیامبر، نه تنها سخن گفتن با درگذشتگان شرک و ناپسند نیست، بلکه مطابق سنت نبوی و سیره مسلمانان از صدر اسلام تا کنون است، بهویژه براساس برخی روایات اموات در عالم برزخ قدرت بر دعا کردن بر زندگان را نیز دارند؛ همانطور که پاسخ سلام را میدهند و این نوعی دعا در حق سلامکننده است.
درنگی در نظریه توسل

یکی از موضوعاتی که وهابیان آن را مطرح ساخته و تمام مسلمین، اعم از شیعه و سنی، با آن مخالفت کردهاند، عدم مشروعیت توسل به اولیای الهی است. وهابیان در این زمینه هیچ دلیلی عرضه نکردهاند و هیچ آیه یا روایتی که تصریح به منع توسل کرده باشد، ندارند.
کتابشناسی توسل

این نوشتار گزارشی از آثار و نوشته های نویسندگان مسلمان در پاسخ به عقاید و دیدگاه های وهابیون درباره توسل به اولیای الهی است که در دو بخش «آثار شیعیان» و «آثار اهل سنّت» تنظیم و عرضه شده است.
بررسی حدیث «قرن الشیطان» از دیدگاه علمای اهل سنت

مقاله ای که پیش رو دارید نوشته ای است در بررسی حدیث قرن الشیطان به نقل از پیامبر اکرم (ص)، در کتب معتبر اهل سنت مانند صحاح و مسانید و تبیین موضوع این حدیث از دیدگاه علمای اهل سنت. از حاصل نظر علمای اهل سنت به دست می آید که مصداق بارز و اصلی حدیث قرن الشیطان، محمد بن عبدالوهاب مؤسس فرقه وهابیت است و علامتشان تراشیدن سر می باشد؛ چون از طرفی پیامبر اکرم (ص) به سمت مشرق یعنی سرزمین نجد اشاره کردند و فرمودند که فتنه از آنجا آغاز می شود و حزب شیطان از آنجا خروج می کند. ابن تیمیه امام و مقتدای محمد بن عبدالوهاب می گوید: شرق مدینه همان نجد و درعیه است؛ جایی که مسیلمه کذاب از آنجا خروج و ادعای نبوت کرد و محل پیمان نامبارک محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود است و فتنه ها از آنجا آغاز شد. از طرف دیگر با توجه به جنایات زیاد وهابیت از قتل و غارت و تخریب و… معلوم می شود که مراد بارز حضرت از این پیشگویی، محمد بن عبدالوهاب و پیروان او می باشد.
تحقیقی درباره رابطه ذهبی و ابنتیمیه

ذهبی، یکی از علمای پرآوازه اهل سنت و علمای معاصر ابنتیمیه و صاحب کتاب زغل العلم و نامه النصیحة الذهبیّة است. ذهبی در این دو تألیف خود، بهویژه در النصیحة الذهبیّة انتقادات تندی از ابنتیمیه و پیروان فکری او کرده و آنها را گمراه نامیده است. از آنجا که این رساله با عقاید علمای سلفی وهابی سازگاری ندارد، آنها به شدت تألیف این دو کتاب از سوی ذهبی را انکار کردهاند. در برابر آنها علمای اهلسنت آن دو کتاب را از آثار ذهبی مینامند. در این مقاله رابطه ذهبی با ابنتیمیه بررسی و صحت انتساب این دو تألیف به ذهبی با بهرهگیری از کتب تاریخی و رجالی اهل سنت اثبات میشود. در ادامه زندگی دو عالم دیگر به نامهای ابوحیان و ابنزملکانی را که در ابتدا از حامیان ابنتیمیه بودند و سپس از مخالفین وی گردیدند، بررسی میکنیم که شاهدی بر دوری ذهبی از ابنتیمیه در اواخر عمر وی است.