دوران معاويه‏ و علت شکل گیری حادثه عاشورا به سبب اوج گیری جریان نفاق

با گذشت حدود بيست سال از حكومت معاويه بر سرزمين هاى اسلامى و بر اثر اين گمراهى دينى كه با نيرنگ و ارعاب به موفقيت كامل نايل شد، عموم امّت اسلامى مشروعيت حكومت بنى اميه را تأييد كردند و فريفته اش گشتند. امويت و اسلام، در انديشه مردم چنان به هم آميخت كه به تصور آنان قيام بر ضد حكومت اموى، قيام بر ضد اسلام بود!از اين رو، براى جدا ساختن امويت از اسلام در ذهن و دل مردم، ناگزير بايد خونى كه كمال قداست را نزد مسلمانان داشت، در مسلخ رويارويى با بنى اميه بر زمين مى ريخت؛ و چنين خونى جز خون فرزند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم و سرور جوانان بهشت يعنى حضرت اباعبدالله الحسين صلى الله عليه و آله و سلم نبود. معاويه خود پيامد اين واقعيت را به خوبى درك مى كرد و از اين رو تا آن جا كه مى توانست از آن دورى مى جست.

چگونگی رابطه ی خلافت عمر بن خطاب‏ و عثمان با جریان نفاق

عمر بن خطاب پس از ابوبكر و با تعيين وى، بر مسند خلافت تكيه زد؛ و همان سياستى را كه او و ابوبكر در دوران خلافتش اعمال مى كردند ادامه داد. بر طبق اين سياست، از سويى اهل بيت به ويژه و بنى هاشم عموماً زير فشار اجتماعى، سياسى و اقتصادى قرار گرفتند؛ و دست بنى اميه در اشغال پست هاى فرماندهى و حكومت ولايات باز گذاشته شد. او و عثمان در اين سياست از ابوبكر هم پيشى گرفتند.

چگونگی تولد جریان سقیفه از دامن حزب نفاق

آن چه از سقيفه اهميت دارد، نتايج آن است. بنابر دلايل و شواهد فراوان تاريخى، آن طور كه بسيارى از مورخان مى پندارند، اجتماع سقيفه اتفاقى نبود. بلكه دلايلی وجود دارد كه نشان می دهد خود حزب سلطه(حزب نفاق) براى برپايى چنين اجتماعى با برانگيختن و تحريك به طور دقيق برنامه ريزى كرده و رهبرى آن همه مقدمات لازم را براى پيروزى خود فراهم ساخته بود.

حزب اموى‏ و جایگاه آنان در جریان نفاق

بيش تر اموى ها در ماجرای فتح مکه بر ستيز و دشمنى خود عليه اسلام پاى فشردند، تا آن كه پرچم هاى فتح اسلامى در برابرشان ظاهر شد؛ و آن ها در شمار آزادشدگان قرار گرفتند. اموى ها پس از شكست در فتح مكّه به اسلام درآمدند ولى دل هايشان هرگز به اسلام تمايل پيدا نکرد. حقيقت نفاق و اصرار اينان بر كفر، از واقعيت هاى مسلم تاريخ است كه هيچ منصفى در آن ترديد نمى كند. شواهد اين واقعيت آشكارتر از آن است كه با تأويل هاى حق گريزان و حقيقت ستيزان قابل انكار باشد.

سرحلقه اولیه ایجاد جریان نفاق در اسلام

براى اثبات اين موضوع كه گروهى از صحابه در دايره نفاق قرار مى گيرند، همين بس كه بدانيم اينان در كارى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مقرر داشته بود، ايجاد مانع مى كردند، چنان كه خداى متعال مى فرمايد:«وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً» و چون به ايشان گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر [او] بياييد؛ منافقان را مى بينى كه از تو سخت روى برمى تابند.

جريان نفاق و سر آغاز آن در تاریخ اسلام

جريان نفاق چگونه در جامعه اسلامى آغاز گرديد؟ و آيا اين جريان در جايى از تاريخ زندگى مسلمانان پايان پذيرفته است؟
يك نظريه مشهور مى گويد: «جريان نفاق با مهاجرت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به مدينه و تشكيل دولت اسلامى در اين شهر آغاز شد.»؛ و اين جريان تا واپسين روزهاى زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ادامه يافت.

پیشگویی باد از شهادت امام حسین علیه السلام

 طریحی گوید: روایت شده که حضرت سلیمان بر بساط خویش می‌نشست و در آسمان سیر می‌کرد. یکی از روزها که در زمین کربلا سیر می‌کرد، باد بساط او را سه بار چرخاند، تا آن‌جا که بیم سقطوش بود. باد آرام گرفت و بساط در زمین کربلا فرود آمد. سلیمان به باد گفت: چرا باز ایستادی؟ […]

پیشگویی امام حسین علیه السلام از شهادتش

ابن قولویه با سند خویش نقل می‌کند که حسین بن علی (ع) فرمود: سوگند به آن‌که جان حسین در دست اوست، حکومت بنی امیّه به پایان نمی‌رسد تا آن‌که مرا بکشند. آنان قاتلان منند. اگر مرا بکشند، هرگز هیچ کدامشان به خیر و نیکی نرسیده‌اند و در راه خدا عطایی نگرفته‌اند. من و خاندانم اوّلین […]

خبر دادن امیر المؤمنین علیه السلام از شهادت امام حسین علیه السلام 13

شیخ صدوق با سند خویش از جبله‌ی مکّیه از میثم تمّار نقل کرده است که می‌گفت: به خدا قسم! این امّت، پسر پیامبرش را در دهم محرّم می‌کشد و دشمنان خدا آن روز را روز خجسته می‌دانند، و این حتمی است. در علم خدا چنین یاد شده است و مولایم امیر مؤمنان (ع) به من […]

خبر دادن امیر المؤمنین علیه السلام از شهادت امام حسین علیه السلام 12

شیخ طوسی با سند خویش از ابو طفیل نقل کرده است: مسیب بن نجبه نزد امیر المؤمنین (ع) آمد، در حالی که گریبان عبدالله بن سبا را گرفته بود. حضرت فرمود: قضیه چیست؟ گفت: بر خدا و رسول خدا دروغ می‌بندد. فرمود: چه می‌گوید: گوید: سخن مسیب را نشنیدم، ولی شنیدم که امیر المؤمنین (ع) […]

خبر دادن امیر المؤمنین علیه السلام از شهادت امام حسین علیه السلام 11

ابن قولویه با سند خویش از ابی عبدالله جدلی نقل کرده است: خدمت امام (ع) رسیدم، در حالی که حسین نزد او بود. با دستش بر شانه‌ی حسین زد. سپس فرمود: این فرزند کشته می‌شود و کسی یاری‌اش نمی‌کند. گفتم: ای امیر المؤمنین! به خدا سوگند که چنین زندگانی بسیار بد است. فرمود: این حادثه، […]

خبر دادن امیر المؤمنین علیه السلام از شهادت امام حسین علیه السلام 10

نصر بن مزاحم با سند خویش از هرثمه نقل کرده است: با علی (ع) در جنگ صفّین بودیم، چون در کربلا فرود آمدیم با ما نماز خواند و پس از سلام نماز، مشتی از تربت کربلا برداشت و بویید و فرمود: آه بر تو ای خاک! از تو کسانی برانگیخته خواهند شد که بی‌حساب وارد […]

خبر دادن امیر المؤمنین علیه السلام از شهادت امام حسین علیه السلام 9

 علامه‌ی مجلسی به نقل از برخی کتاب‌های معتبر از لوط بن یحیی از عبدالله بن قیس چنین روایت کرده است: همراه رزمندگان در رکاب علی (ع) در صفّین بودم. ابو ایّوب اعور سلمی بر آب مسلّط شد و جلو آب برداشتن مردم را گرفت. مسلمانان از تشنگی زبان به شکوه گشودند. حضرت، سوارانی را برای […]