شهادت قاسم بن حسن علیه السلام 2

طبری گفته است: از حمید بن مسلم چنین نقل شده است: نوجوانی به سوی ما بیرون آمد که چهره‌اش همچون پاره‌ی ماه بود، شمشیری در دست، پیراهن و شلواری بر تن و کفش در پا که بند یکی از آن‌ها باز شده بود. فراموش نمی‌کنم که پای چب بود. عمرو بن سعد ازدی به من […]

شهادت قاسم بن حسن علیه السلام 1

به گفته‌ی خوارزمی: پس از او، عبدالله بن حسن بن علی (ع) به میدان رفت (در برخی روایات، قاسم بن حسن آمده است که نوجوانی بود به سنّ بلوغ نرسیده). چون حسین (ع) به او نگریست، دست در گردن او آویخت و هر دو آن‌قدر گریستند تا از هوش رفتند. سپس آن نوجوان اذن میدان […]

شهادت عون بن عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب علیه السلام

 به نقل ابن اعثم: پس از او برادرش عون بن عبدالله بن جعفر به مبارزه پرداخت، در حالی که چنین می‌گفت: اگر مرا نمی‌شناسید، من پسر جعفرم، شهید راستی در بهشتی درخشان. در آن بهشت، با بال سبز پرواز می‌کند. همین شرافت برای گروه ما بس است. سپس حمله کرد و جنگید تا به شهادت […]

 شهادت محمد بن عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب علیه السلام

به گفته‌ی ابن اعثم: پس از او برادرش محمّد بن عبدالله بن جعفر به میدان رفت، در حالی که چنین می‌گفت: به پیشگاه خداوند شکایت می‌برم از تجاوز، از کار گروهی گمراه و کوردل، آنان که نشانه‌های قرآن و آیات محکم آن را دگرگون ساختند و کفر و طغیان را آشکار نمودند. پس جنگید تا به […]

شهادت عبدالرّحمن به عقیل علیه السلام

 به گفته‌ی ابن اعثم: پس از جعفر، برادرش عبد الرّحمن بن عقیل به میدان رفت، در حالی که این‌گونه رجز می‌خواند: پدرم عقیل است، پس جایگاه مرا بشناسید. هاشم و هاشمیان برادران منند؛ بزرگان صدق و سروران قرآن، و این حسین (ع) است سرفراز و سربلند. و جنگید تا شهید شد. رحمت خدا بر او […]

 شهادت جعفر بن عقیل بن ابی‌طالب علیه السلام

 به گفته‌ی ابن اعثم: پس از او جعفر بن عقیل به میدان رفت، در حالی که می‌گفت: منم جوان ابطحی از آل ابی‌طالب، از تیره‌ای در هاشم و غالب. بحق، ما سروران پیشگامانیم؛ این حسین (ع) است، سرور پاکان. سپس حمله کرد و جنگید تا شهید شد. رحمت خدا بر او باد!      قال […]

شهادت عبدالله بن مسلم علیه السلام 4

از ابی مخنف روایت است: پس از او عبدالله بن مسلم بن عقیل (ع) برون آمد و در برابر حسین (ع) ایستاد و گفت: سرور من! آیا رخصت میدان می‌دهی؟ امام فرمود: پسرم! شهادت پدر برای تو و خانواده‌ات کافی است! گفت: ای عمو جان! چگونه جدّت محمّد (ص) را دیدار کنم، در حالی که […]

شهادت عبدالله بن مسلم علیه السلام 3

به گفته‌ی شیخ مفید: سپس مردی از سپاه عمر سعد به نام عمرو بن صبیح به سوی عبدالله بن مسلم تیر افکند. عبدالله دست خود را بر پیشانی‌اش نهاد تا از آن مراقبت کند. تیر به دستش نشست و به پیشانی‌اش رسید و دست و پیشانی را به هم دوخت و او نتوانست آن را […]

شهادت عبدالله بن مسلم علیه السلام 2

 به گفته‌ی شیخ صدوق: پس از او عبدالله بن مسلم بن عقیل به مبارزه شتافت، در حالی که چنین می‌گفت: سوگند خورده‌ام جز آزاده کشته نشوم و مرگ را چیز تلخی یافته‌ام. دوست ندارم که مرا ترسو و گریزان بنامند. سه نفر از آنان را کشت، سپس شهید شد.      قال الصّدوق: وَ بَرَزَ […]

شهادت عبدالله بن مسلم علیه السلام 1

 به نقل خوارزمی: چون یاران ابا عبدالله (ع) به شهادت رسیدند و جز خاندان او (یعنی فرزندان علی (ع)، و فرزندان جعفر، فرزندان عقیل، فرزندان امام حسن (ع) و فرزندان خودش) کسی نماند، همه گرد آمدند و با یکدیگر وداع کردند و تصمیم به نبرد گرفتند. اوّلین کسی که از خاندان او به میدان شتافت، […]

خون پاک

به نقل ابن قولویه: امام صادق (ع) فرمود: هر گاه خواستی به سوی قبر امام حسین (ع) بروی، روزهای چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه را روزه بگیر… تا آن‌جا که فرمود: سپس به طرف قبر علیّ بن الحسین (علی اکبر) برو که پایین امام حسین (ع) است. چون آن‌جا ایستادی بگو: «سلام و رحمت و […]

شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام 12

 ابو الفرج اصفهانی ابیاتی در سوگ علی اکبر (ع) آورده است که بیانگر فضایل والای اوست و بیت آخر آن چنین است: دنیا را بر دینش ترجیح نمی‌دهد و حق را به باطل نمی‌فروشد.     قال أبو الفرج الإصفهانی: و حدّثنی احمد بن سعید، عن یحیی، عن عبیدالله بن حمزة، عن الحجّاج بن المعتمر […]

شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام 11

در روایتی است که: حسین (ع) سر علی اکبر را بر دامن گرفت و گفت: پسرم! امّا تو از غم و غصّه‌ی دنیا راحت شدی و به رحمت و راحت رسیدی، ولی پدرت تنها ماند و به زودی به تو ملحق خواهد شد.     و فی روایة: إن الحسین (ع) وضع ولده فی حجره […]

شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام 10

طبری با سند خود از حمید بن مسلم نقل می‌کند: آن روز با گوش خودم شنیدم که حسین (ع) می‌گفت: پسرم! خدا بکشد کشندگان تو را. چقدر گستاخند به خدا و هتک حرمت پیامبر! پس از تو خاک بر سر دنیا! گوید: گویا می‌بینم زنی را که مثل خورشید می‌درخشد، شتابان از خیمه بیرون آمد […]