شهادت عبّاس بن علی علیه السلام 3

 ابن شهر آشوب گفته است: عبّاس سقا، قمر بنی هاشم و علمدار حسین (ع) و بزرگترین برادرانش بود. در پی آب بیرون آمد. بر او حمله کردند. او هم بر آنان تاخت، در حالی که می‌گفت: هرگز از مرگ نمی‌ترسم، آن‌گاه که مرگ فراز آید، جانم به فدای جان مصطفای پاک باد! من عبّاسم که […]

شهادت عبّاس بن علی علیه السلام 2

 شیخ مفید گفته است: آن گروه بر حسین بن علی (ع) حمله آوردند و بر سپاه او چیره گشتند. تشنگی بر آن حضرت غلبه کرد. سوار بر اسب شد و آهنگ فرات کرد، در حالی که برادرش عبّاس هم پیش روی او بود. سپاه ابن سعد ملعون راه را بر او بستند. مردی از بنی […]

شهادت عبّاس بن علی علیه السلام 1

ابو الفرج گفته است: عبّاس بن علیّ بن ابی‌طالب که کنیه‌اش ابو الفضل است و مادر او نیز امّ البنین و بزرگترین فرزند امّ البنین است و آخرین کسی است از برادرانش که از این پدر و مادر به  شهادت رسید چون فرزند داشت ولی آن برادران فرزند نداشتند، از این رو آنان را جلوتر […]

شهادت عبدالله بن علیّ بن ابی‌طالب علیه السلام

ابن اعثم گفته است: پس از وی برادرش عبدالله بن علی به میدان رفت، در حالی که رجز می‌خواند و می‌گفت: منم فرزند صاحب بزرگواری و بخشندگی، آن علی نیکوکار و صاحب کارهای شایسته است، شمشیر برنده و عقوبت‌کننده‌ی پیامبر، در هر روزی که هراس‌ها پشت در پشت هم درآیند. سپس حمله کرد و جنگید […]

شهادت جعفر بن علی بن ابی طالب علیه السلام 2

ابو الفرج گوید: مارد او نیز امّ البنین است. یحیی بن حسن از علیّ بن ابراهیم با سندی که در خبر عبدالله آوردم گفته است: جعفر بن علیّ بن ابی‌طالب نوزده ساله بود که به شهادت رسید.      قال أبو الفرج: و أُمّه أُمّ البنین أیضاً. قال یحیی بن الحس، عن علیّ بن إبراهیم، […]

شهادت جعفر بن علی بن ابی طالب علیه السلام 1

 ابن اعثم گفته است: پس از وی برادرش جعفر بن علیّ بن ابی‌طالب به میدان رفت. مادرش امّ البنین دختر حزام است. آغاز به رجز خواندن کرد و می‌گفت: منم جعفر، صاحب والایی‌ها، فرزند علی نیکوکار و بخشنده، برادر حسین، صاحب کرم و بزرگوار. سپس حمله کرد و جنگید تا کشته شد. رحمت خدا بر […]

شهادت عثمان بن علیّ بن ابی‌طالب علیه السلام 2

 ابو الفرج گوید: مادر او امّ البنین است. یحیی بن حسن از علیّ بن ابراهیم از عبیدالله بن حسن و عبدالله بن حسن گفته است: عثمان بن علی بیست و یک سال داشت که شهید شد.     قال أبو الفرج: و أُمّه أُمّ البنین. قال یحیی بن الحسن، عن علیّ بن إبراهیم عن عبیدالله […]

شهادت عثمان بن علیّ بن ابی‌طالب علیه السلام 1

ابن اعثم گفته است: پس از وی برادرش عثمان بن علی به میدان آمد -که مادرش امّ البنین، دختر حزام بن خالد بود- در حالی که می‌گفت: من عثمانم، صاحب افتخارات؛ سرورم علی است، نیکوکار و پاک، و پسر عموی پیامبر پاک. برادر حسینم، بهترین نیکان و سرور بزرگان و کوچکان پس از پیامبر، و […]

شهادت عمر بن علیّ بن ابی‌طالب علیه اسلام

ابن اعثم گفته است: پس از وی برادرش عمر بن علی به میدان رفت، در حالی که رجز می‌خواند و خود را معرّفی می‌کرد و آماده‌ی نبرد با کافران و منکران حق می‌خواند. گوید: سپس بر قاتل برادرش حمله کرد و او را کشت. به سوی آن قوم رفت و با شمشیر خود ضربت‌های کاری […]

شهادت ابوبکر بن علیّ بن ابی‌طالب علیه السلام

ابن اعثم گفته است: سپس برادران حسین (ع) به قصد آن‌که در راه دفاع از او کشته شوند پیش تاختند. اوّلین کسی که جلو رفت، ابوبکر بن علی بود. نامش عبدالله بود و مادرش لیلی دختر مسعود به خالد ربعی از تمیمیان. جلو رفت، در حالی که می‌گفت: سرورم علی است، صاحب افتخارات و بلند […]

شهادت قاسم بن حسن علیه السلام 6

 دینوری گفته است: گفته‌اند: چون عبّاس بن علی فراوانی کشتگان را دید، به برادرانش عبدالله، جعفر و عثمان پسران علی (ع) (که مادر همگی‌شان امّ البنین عامری از آل وحید بود) گفت: «جانم به فدایتان! پیش بروید و از سرور خودتان دفاع کنید تا در راه او به شهادت برسید.» پس همگی تاختند و در […]

شهادت قاسم بن حسن علیه السلام 5

 در روایتی آمده است: بر آن قوم حمله کرد. پیوسته می‌جنگید تا آن‌که هفتاد نفر از سواران را کشت. ملعونی سر راه او کمین کرد و ضربتی بر فرق سرش زد. سرش از آن ضربت شکافت. بر زمین افتاد و در خون خویش غلتید. به رو افتاد، در حالی که می‌گفت: ای عمو! مرا دریاب. […]

شهادت قاسم بن حسن علیه السلام 4

 ابن شهر آشوب گفته است: چنین رجز می‌خواند: من قاسمم، از نسل علی. به خانه‌ی خدا سوگند! ما به پیامبر سزاوارتریم از شمر ذی الجوشن یا ابن زیاد.      قال ابن شهر آشوب: هُوَ يَرْتَجِزُ يَقُول‏: إِنِّي أَنَا الْقَاسِمُ مِنْ نَسْلِ عَلِيٍّ                  نَحْنُ وَ بَيْتِ اللَّهِ أَوْلَى بِالنَّبِيِ‏ مِنْ شِمْرِ ذِي الْجَوْشَنِ أَوْ […]

شهادت قاسم بن حسن علیه السلام 3

شیخ صدوق گفته است: وی چنین رجز می‌خواند: ای نفس! بی‌تابی مکن، همه رفتنی‌اند. امروز بهشتیان را دیدار خواهی کرد.      قال الصّدوق: هُوَ يَرْتَجِزُ َهُوَ يَقُول‏: لَا تَجْزَعِي نَفْسِي فَكُلٌّ فَانٍ           الْيَوْمَ تَلْقَيْنَ ذُرَى الْجِنَان‏[1] [1]– الامالی: 138، روضه الواعظین: ؟؟ حروف در چاپ مشخص نبودند.