شيوه ‏هاى بررسى حديث در نظر علامه امينى

نويسنده، گفتار خود را بر دو كتاب علامه امينى: الغدير و
ثمرات الاسفار مبتنى كرده و در سه قسمت سامان داده است. بررسى
متن حديث در نظر علامه امينى، دلالت نصّ نزد علامه امينى، دلالت
حديث غدير.

در بخش اول؛ عواملى مطرح مى‏شود مانند سازگارى اعتبار متن با
جايگاه شخص مورد توصيف، ركيك بودن متن، رجوع به بيانات
عالمان اهل تسنن براى بررسى روايات كتابهاى سنّى، كشف روايات
عوارض با آن متن، خدشه در سند آن متن، جعل در احاديث تسنن. در
بخش دوم، استفاده از لايه‏هاى پنهانى و مخالفت با عقل سليم و نقل
معتبر مطرح مى‏شود. در بخش سوم به فهم صحابه، تابعان، مفسّران،
محدّثان، شاعران دانشمند از حديث غدير، و دلالت‏هاى بلاغى اين
حديث، كه در بيان علامه امينى آمده، اشاره مى‏كند.

كاوشى در نقدهاى علامه امينى بر ابن ‏تيميه

از زمانى كه ابن تيميه حرانى (متوفى 728 قمرى) كتاب
منهاج السنة را در پاسخ به مطالب كتاب منهاج الكرامة علامه حلى
(متوفى 726) دانشور شيعى نگاشت، گروهى از دانشمندان شيعى به
سخنان ابن تيميه پاسخ‏هاى علمى دادند. علامه امينى (1320 ـ 1390
قمرى) نيز در مواضع متعدد از كتاب الغدير به مطالب ابن تيميه پاسخ
گفته است. نگارنده در اين گفتار، روش‏شناسى امينى در پاسخ گويى به
ابن تيميه را بررسى مى‏كند و در چند عنوان مى‏آورد: بررسى صورى و
نقد محتوايى. نقد محتوايى خود به چند مبحث تقسيم مى‏شود: تفسير
(علوم قرآنى)، علوم حديثى، تاريخ و سيره، كلام و فقه، نكات متفرقه.
نگارنده، دوازده روش از كلمات امينى يافته و براى هر كدام نمونه هايى
از كتاب الغدير ارائه مى‏كند.

معرفى «معجم احاديث الإمام المهدى عليه ‏السلام» در پرتو اصول حاكم بر جوامع حديثى

موسوعه‏ها يا دايره‏المعارفهاى حديثى مجموعه‏هاى كلان
حديثى با كاركردهاى مختلف است كه دانشمندان حوزه علم حديث در
عصر حاضر به منظور جمع‏آورى و تبويب موضوعى احاديث معصومين
متناسب با نيازهاى گوناگون بدان روى آورده‏اند. اين مجموعه‏ها در
واقع گونه‏اى از تأليفات حديثى شمرده مى‏شود كه با عنوان «جامع
حديثى» سابقه آن به اواخر قرن دوم مى‏رسد. مؤلّفان جوامع حديثى از
ديرباز گاه در صدد جمع مطلق احاديث معصومين عليهم‏السلام بوده‏اند و گاه
تنها در موضوعى خاص به گردآورى احاديث پرداخته‏اند. از اين‏رو
جامع حديثى گاه «جامع مطلق» و گاه «جامع نسبى» محسوب مى‏شود.
دانشمندان حوزه حديث در بررسى و شناسايى اين جوامع ملاكهاى
گوناگونى را مورد نظر قرار مى‏دهند. در اين مقاله موسوعه «معجم
احاديث الإمام المهدى عليه‏السلام» از منظر اين ملاكها بررسى و معرّفى شده
است.

مستدركى بر نهج ‏البلاغه در ميان نسخه ‏هاى خطى نهج ‏البلاغه

از آنجا كه نهج البلاغه دربردارنده بليغ‏ترين و فصيح‏ترين
خطبه‏هاى اميرالمؤنين عليه‏السلام است، عالمان، محدّثان و ادباء بسيارى پس
از تأليف اين كتاب، شروع به نوشتن شرح، حاشيه و استدراك بر اين
كتاب گران‏سنگ كردند. از جمله اين مستدركها مى‏توان به مستدرك
احمدبن ناقه (م 559 ق) اشاره كرد كه داشتن خطبه‏هايى مانند:
الدره‏اليتيمة، الأقاليم، البيان، از ويژگيهاى اين مستدرك است. يادآورى
مى‏شود كه اين خطبه‏ها در هيچ يك از مصادر روايى موجود به طبع
نرسيده است.

نقش امام حسن عسكرى عليه ‏السلام و اصحاب ايشان در حديث اماميه

اهل‏بيت رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله طبق سفارش آن حضرت، در كنار
قرآن كريم، بالاترين مرجع علمى‏اند كه خداوند ايشان را براى هدايت و
رهبرى مسلمانان پس از رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله برگزيده است. امام حسن
عسكرى عليه‏السلاميازدهمين امامى است كه سكان كشتى هدايت را به دست
گرفت. اين پژوهش در پى آن است كه با ترسيم شرايط سياسى و
اجتماعى حيات ايشان، به عنوان عوامل مهم و اثرگذار در مضمون
احاديث و چگونگى نشر آنها، شيوه‏هاى نقل و نشر حديث و نقش
اصحاب و شاگردان آن حضرت در حفظ و نقل حديث را وانمايد و
مدارس حديثى را كه در زمان ايشان رونق گرفت، معرّفى كند و آثارى
را كه به اين حضرت نسبت داده‏اند، بررسى نمايد.

فضاى تاريخى عرضه و تبيين معارف دين از سوى اهل‏ بيت عليه ‏السلام با تأكيد بر آموزه ‏هاى روايى

ارائه و تبيين آموزه ‏هاى عميق شيعه كه ريشه در كتاب و
سنّت دارند، نيازمند بسترى مناسب است كه تحقق آن در ارتباط
مستقيم با همسويى يا عدم همسويى عناصر اثرگذار تاريخى يا همان
اجزاء سياسى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى است. تأمّلى بر تأثير اين
عناصر بر روند ارائه اجمالى ـ تفصيلى دستگاه معرفتى شيعه و تبيين آن
در دوره‏هاى مختلف حضور امامان، بدون پيدايش تغيير در مبانى آن،
مهر تأييد مى‏نهد.

نوشته پيش رو تلاش دارد تا نظريه فوق را به صورت تطبيقى در مورد
آموزه امامت، بر اساس روايات اهل‏بيت عليهم‏السلام ارائه نمايد كه در آن،
ضمن پاسخ به چرايى برخى پديده‏هاى تاريخى معرفتى، چگونگى روند
مذكور را پيش از دوران غيبت آن‏چنانكه منظومه معرفتى
اهل‏بيت عليهم‏السلام در نهان دارد، نشان دهد.

مأخذيابى و معناشناسى حديث «لا تسبّوا الدهر فإن الله هوالدهر»

حديث «لا تسبّوا الدهر فإن الله هو الدهر» يكى از احاديث متشابه است كه در منابع معتبر اهل سنّت، مانند صحيحين، روايت شده؛ امّا در منابع شيعه، صرفاً جهت تبيين و تحليل آمده و سندى براى آن از سوى محدّثان شيعه نقل نشده است. البته رواياتى شبيه به آن در منابع شيعى قابل ملاحظه است. همين روايات، كمك شايانى در فهم معناى حديث مورد نظر مى‌كند. با توجّه به آيات قرآن و آموزه‌هاى معصومان :، مقصود از اين حديث، آن است كه امور عالم تكوين را كه همگى تحت قدرت خدا قرار دارد، نبايد به غير او نسبت داد.

تعليقات آيت الله شيخ محمّد رضا جعفرى بر اصول كافى هشت باب از كتاب الحجة

پيشتر در شماره‌هاى 19، 20، 22، 23، 24، 25، 27 و 28 سفينه، ترجمه بخشهايى از تعليقاتى كه مرحوم آيت الله شيخ محمّدرضا جعفرى نجفى بر ترجمه انگليسى اصول كافى نوشته بود، به نظر خوانندگان رسيد. اين تعليقات به ترتيب ابواب كتاب الحجة عرضه شده است؛ امّا يك بخش از اين نوشتارها باقى مانده است كه در ترتيب ياد شده، بايد ميان مطالب شماره 19 و 20 قرار مى‌گرفت.

بايسته ‏هاى پژوهشى در حوزه حديث

نويسنده در اين گفتار، 147 موضوع براى پژوهشهاى حوزه
علم الحديث پيشنهاد مى‏كند، كه بعضى از اين موضوعات خود، امكان
تقسيم به چندين موضوع ديگر دارند. در مقدمه اشاره شده به هفت
مقاله ديگر كه در موضوعات مشابه، بايسته‏هاى پژوهشى پيشنهاد
كرده اند.

نقد و بررسى كتاب «قرآن و كتاب مقدس؛ درون مايه‏ هاى مشترك»

در ميان مستشرقان برخى براى كم اعتبار جلوه دادن قرآن و
دين اسلام سعى بر آن دارند تا نشان دهند قرآن از عهدين استفاده نموده
است. براى پژوهشگران اين سؤال مطرح است كه چقدر مشابهت ميان
قرآن و عهدين وجود دارد كه چنين ادعايى مى‏تواند مطرح شود. كتاب
“قرآن و كتاب مقدس؛ درون مايه‏هاى مشترك” كتابى است كه مى‏تواند
تا حدودى به اين سؤال پاسخ دهد. در اين نوشتار به كتاب‏شناسى آن
پرداخته مى‏شود. در انتها نيز به چند نقد عمده اكتفا شده است.

عدد المحاربين فى الطّفّ لسيّد الشهداء عليه‏ السلام

نويسنده در اين رساله كه در سال 1234 نوشته شده، درباره
تعداد كسانى كه در روز عاشورا به جنگ با حضرت سيّدالشهدا عليه‏السلام
آمدند، بر اساس منابع تاريخى بحث و بررسى مى‏كند. در مقدّمه، درباره
سيّد حسن صدر و آثار او تحقيق شده است.

معناشناسى حديث «لو دلّيتم بحبل الى الارض لهبط على الله» و نقد ديدگاه عرفا درباره آن

از جمله مستندات روايى صوفيه، عبارت «لو دُلِّيتُم بِحَبلٍ الى الارض لَهَبِطَ عَلَى الله» است. آنها اين روايت را به عنوان شاهدى بر نظريه وحدت وجود و موجود تلقى مى‌كنند. درباره مآخذ و اسناد اين حديث، بايد گفت كه در منابع حديثى شيعه، حديث مزبور نقل نشده است؛ امّا محدّثان سنّى، آن را در تفسير آيات ابتدايى سوره حديد، با اسنادى ضعيف نقل كرده و توضيحاتى در مورد آن بيان داشته‌اند. مى‌توان گفت، بر فرض صدور اين حديث از پيامبر 9، مراد از آن اشاره به احاطه علم و قدرت خداوند بر همه جاست؛ هم‌چنانكه برخى محدثان نيز بدان اشاره كرده‌اند.