نامه عمربن الخطاب به معاویه درموردحمله به خانه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها

مرحوم علامه مجلسی در كتاب شریف بحار الأنوار مینویسد كه عبد الله بن عمر بن الخطاب ،بعداز شهادت سید الشهداء علیه السلام به دیدار یزید رفت و به او اعتراض كرد و گفت: بساطت را جمع كن تا مردم كسی را كه لیاقت خلافت را داشته باشد، انتخاب كنند.

چگونگی پیدا شدن نامه عمر به معاویه

وقتي حسين بن علي شهيد مي شود و خبر آن و نيز خبر بريده شدن سر مبارك حسين بن علي و بردن آن به سوي يزيد بن معاويه و كشته شدن هجده نفر از اهل بيت او و پنجاه و سه نفر از شيعيانش و كشته شدن علي اصغر در ميان دستانش و اسير شدن ذريه اش به مدينه مي رسد مردم در منزل ام سلمه نزد زنان رسول خدا و نيز در خانه هاي مهاجرين و انصار به حزن و اندوه مي نشينند .

جنایت معاویه و جرم محبت

عَمرو بن حمق خزايي، از اکابر و بزرگان اصحاب رسول خداصلي الله عليه و آله و از شخصيت‏هاي برجسته اسلام است. او بعد از رحلت پيامبر گرامي اسلام از زمره هواداران مخلص و ياران ثابت قدم اميرالمؤمنين بود و در تمامي زندگاني خود لحظه‏ اي از صراط مستقيم الهي عدول نکرد و در راه ايمان و اعتقاد مستقيم خود به ولايت اميرالمؤمنين عليه‏السلام در سال 50 هجري در کوه‏هاي موصل به دست عمال و کارگزاران فاسد معاويه به شهادت رسيد

صحبت کردن خدا با معاویه!!

از انس بطور مرفوع آمده است: ” همه اصحابم جز معاويه بن ابى سفيان را “در بهشت” ديدم، تنها او را هشتاد “يا هفتاد” سال نديدم و بعد آن بسويم آمد در حالى كه روى شترى از مشك خوشبو تر كه داخل آن از رحمت خدا و چهار دست و پايش از زبرجد بوده سوار بوده است و به او گفتم: معاويه؟ جواب داد: لبيك يا محمد به او گفتم: در اين هشتاد سال كجا بودى؟ گفت: در باغستانى زير عرش خدايم بودم كه او با من مناجات مى كرد و من با او، او به من دورد مى- فرستاد و من به او، و مى گفت: اين در عوض فحشهائى است كه در دنيا به تو داده اند.

اعتراض عایشه به معاویه درباره شهادت حجر بن عدی

وقتی معاویه به سفر حج رفت، به مدینه آمد. می‌خواست به دیدار عایشه رود. عایشه اجازه نمی داد و اعتراضش یکی بر کشته شدن محمدبن ابی‌بکر بود، یکی هم بر شهادت حجر،که هر دو به دست معاویه انجام گرفته بود. معاویه آنقدر عذر خواهی کرد تا عایشه راضی شد. عایشه برای معاویه این حدیث پیامبر را خواند که فرموده بود: در مرج العذراء گروهی کشته می‌شوند که خداوند و آسمانیان به نفع آنان خشمگین می‌شوند. (کنز العمال، ج 11، حدیث 30887.)