گریه و اندوه امام کاظم علیه السلام بر امام حسین علیه السلام

شیخ صدوق با سند خویش روایت میکند که امام رضا (ع) فرمود: محرم ماهی است که مردم عصر جاهلیت، جنگ در آن را حرام میدانستند، ولی در این ماه خونهای ما را مباح شمردند و ریختند، حرمت ما را شکستند، فرزندان و زنانمان را به اسیری گرفتند و آتش به خیمههای ما زدند و اموالمان را […]
عاشورا، روز گریه

شیخ صدوق با سند خویش از عبدالله بن فضل هاشمی نقل میکند: به امام صادق (ع) عرض کردم: یابن رسول الله! چگونه روز عاشورا، روز مصیبت و غم و ماتم و گریه شد، امّا روز رحلت رسول خدا (ص)، روز وفات فاطمه (ع) و روز شهادت امیر المؤمنین (ع) و روز کشته شدن امام مجتبی […]
گریهی امام صادق علیه السلام بر امام حسین علیه السلام 2

شیخ کلینی با سند خویش از داوود رقی نقل میکند: در حضور امام صادق (ع) بودم. آب طلبید. چون نوشید دیدم که چشمانش پر از اشک شد، فرمود: ای داوود! لعنت خدا بر قاتل حسین (ع)! هیچ بندهای نیست که آب بنوشد و حسین (ع) و اهل بیت او را یاد کند و بر قاتل […]
گریهی امام صادق علیه السلام بر امام حسین علیه السلام 1

شیخ طوسی از عبدالله بن سنان روایت میکند: روز عاشورایی خدمت امام صادق (ع) رسیدم. او را اندوهگین و گریان دیدم. عرض کردم: ای پسر پیامبر! گریهتان برای چیست؟ خدا چشمتان را گریان نکند. فرمود: مگر غافلی؟ آیا نمیدانی در مثل چنین روزی حسین (ع) شهید شده است؟ گفتم: سرورم! دربارهی روزهی این روز نظرتان […]
گریهی امام محمّد باقر علیه السلام 2

مسعودی روایت میکند: کمیت شاعر به مدینه آمد و خدمت امام باقر (ع) رسید. با آنکه شب، حضرت اجازهی ورود داد. برای امام شعر خواند. چون به این بیت رسید: کشتهی کربلا که نیرنگ به او زدند، میان غوغای امّت و فرومایگان. حضرت فرمود: اگر مالی داشتیم تقدیم میکردیم، ولی پاداش تو همان سخنی است […]
نفاق و خطرناک تر از نفاق 6

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم * أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد».[1] «رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْريَ * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2] «إِلَهی أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى». قیام امام حسین (علیه السّلام) برای جلوگیری از نفاق بحث ما نفاق و خطرناکتر از نفاق است. تا […]
گریهی امام محمّد باقر علیه السلام 1

خزار قمی با سند خویش از کمیت نقل میکند: خدمت سرورم امام محمّد باقر (ع) رسیدم و عرض کردم: ای پسر پیامبر! من دربارهی شما اشعاری گفتهام. اجازه میدهید بخوانم؟ فرمود: این ایام، ایام البیض است. گفتم: دربارهی شماست. فرمود: بخوان. شروع به خواندن کردم: روزگار مرا خنداند و گریاند. روزگار از این تحولات بسیار […]
عزاداری امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 2

مرحوم آیت الله کمپانی اصفهانی در مورد گریههای امام سجّاد (ع) شعری دارد که خوب سروده است (از ترجمهی آن چشم پوشیدیم). مضمون این اشعار، پایان ناپذیری گریههای آن حضرت در طول زندگی بر آن صحنههایی است که با چشم خود دیده است و اینکه آسمان هم بر آن مصیبتها گریست و در ملکوت اعلا […]
عزاداری امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 1

سیّد بن طاووس با سند خود از امام باقر (ع) چنین روایت میکند: پدرم امام زین العابدین (ع) پس از شهادت پدرش حسین بن علی (ع)، منزگاه خود را از پشم قرار داده و در بادیه ساکن شده بود و سالها آنجا ماند، چون دوست نداشت با مردم معاشرت و همنشینی داشته باشد. از بادیه […]
گریهی امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 6

ابن شهر آشوب گوید: گفتهاند آنقدر گریست تا بیم نابینایی بر او بود. هر گاه ظرف آبی میگرفت تا بنوشد، آنقدر گریه میکرد تا پر از اشک شود. در این باره به او اعتراض شد، فرمود: چگونه و چرا گریه نکنم که پدرم را از آب محروم کردند که حیوانات هم برای خوردنش آزاد بودند. […]
گریهی امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 5

سیّد بن طاووس از امام صادق (ع) روایت میکند که فرمود: زین العابدین (ع) چهل سال بر پدرش گریه کرد، روز را روزه میگرفت و شب را عبادت میکرد. هنگام افطار، چون غلامش آب و غذایش را میآورد و جلو حضرت میگذاشت، میگفت: مولای من، میل کن! میفرمود: پسر پیامبر گرسنه و تشنه شهید شد. […]
گریهی امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 4

ابو نعیم با سند خویش از امام صادق (ع) روایت میکند: از امام سجّاد (ع) دلیل گریهی بسیارش را پرسیدند، فرمود: ملامتم نکنید. یعقوب یکی از فرزندانش را گم کرد و آنقدر گریست که نابینا شد، با آنکه یقین به مرگ او نداشت، ولی من در یک جنگ، شهادت چهارده نفر از خاندانم را دیدم. […]
گریهی امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 3

ابن قولویه با سند خویش روایت میکند: یکی از خادمان امام زین العابدین (ع) آن حضرت را در زیر سایهبانی در حال سجده دید که میگریست. گفت: مولای من ای علیّ بن حسین! آیا وقت آن نشده که اندوهت پایان پذیرد؟ حضرت سر بلند کرد و فرمود: وای بر تو! یعقوب در کمتر از چیزی […]
گریهی امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 2

بحرانی روایت میکند: چون حسین (ع) در کربلا شهید شد، در پشت او نشانهای یافتند. از امام زین العابدین (ع) پرسیدند که این نشانه در پشت پدرت چیست؟ حضرت بسیار گریست و فرمود: این اثر آذوقههایی است که بر دوش میکشید و به خانهی فقرا میبرد. قال البحرانیّ: و روي عن شعيب بن […]