بستند به عشق، راه در نخلستان

بستند به عشق، راه در نخلستان پیچیده طنین آه، در نخلستان این منظره شهادت عباس است تصویر غروب ماه در نخلستان شاعر: شفق خراسانی
گیرم دل را به آتش و خون بکشم

گیرم دل را به آتش و خون بکشم با سینه ی مجروح، نفس چون بکشم سر به سر زانو بگذارم، شاید تیری که به چشم رفته بیرون بکشم شاعر: شفق خراسانی
چون باد به سوی خیمه ها رهسپر است

چون باد به سوی خیمه ها رهسپر است گویی که به جای دست، دارای پر است لبخند به لب، مشک به دندان، افسوس از عمر گل، این منظره کوتاه تر است شاعر: شفق خراسانی
عباس، دلی که پای بست تو بود

عباس، دلی که پای بست تو بود مشتاق لقای حق پرست تو بود امروز چه کرده ای که فردا زهرا اسباب شفاعتش به دست تو بود شاعر: شفق خراسانی
ای ام بنین که فاطمه بودت نام

ای ام بنین که فاطمه بودت نام از ما به تو و چار شهید تو سلام دیروز کنار چار فرزند علی امروز کنار تربت چار امام شاعر: جواد هاشمی(تربت)
مه پیش حریمت به سجود آمده است

مه پیش حریمت به سجود آمده است بر خاک تو در حال قعود آمده است آنجا که مزار توست، در گنج بقیع یک قطعه ز آسمان فرود آمده است شاعر: محمود تاری
سردار وجود بر تو همسر گوید

سردار وجود بر تو همسر گوید داماد تو را شهید پرور گوید ای مادر عباس به وصف تو بس است این نکته که زینب به تو مادر گوید شاعر: غلامرضا سازگار(میثم)
در دفتر عشق کز سخن سرشار است

در دفتر عشق کز سخن سرشار است هر چند قصیده و غزل بسیار است از ام بنین چهار گل پر پر شد این ناب ترین رباعی ایثار است َشاعر: شفق خراسانی
ای خرمن احساس پر از خوشه ی تو

ای خرمن احساس پر از خوشه ی تو ای صبر و وفا ناب ترین توشه ی تو گفتی که نخوانید مرا ام بنین قربان غم چار جگر گوشه ی تو شاعر: شفق خراسانی
تو فاطمه ای، فاطمه واری به خدا

تو فاطمه ای، فاطمه واری به خدا تو عاطفه را آینه داری به خدا با آنکه چهار فصل تو پائیزی است سر سبز تر از روح بهاری به خدا شاعر: شفق خراسانی
عباس، لبت ساغری از کوثر داشت

عباس، لبت ساغری از کوثر داشت رخسار تو زیبایی پیغمبر داشت پیشانی تو مهر تولای حسین بازوی تو، رنگ بوسه ی حیدر داشت شاعر: شفق خراسانی
او تربیت از ساقی کوثر دیدست

او تربیت از ساقی کوثر دیدست از باغ شهامت علی گل چیدست انگار که گلبرگ رخ ماهش را در عطر گل محمدی پیچیدست شاعر: شفق خراسانی
عباس رخ تو ماه نوساخته شد

عباس رخ تو ماه نوساخته شد از جلوه ی تو، رونق مه کاسته شد از پرده در آمدی و گفتی که حسین گل بود و به سبزه نیز آراسته شد شاعر: شفق خراسانی
دل را گل گلزار ابا الفضل کنید

دل را گل گلزار ابا الفضل کنید آئینه ی رفتار ابالفضل کنید در فصل شکفتنش گلی از صلوات نذر گل رخسار ابالفضل کنید شاعر: وفایی