عالم برزخ از منظر آیات، روایات و عقل

یکی از دغدغه های اصلی انسانها برگرفته از معاد می باشد، تفکر و اندیشه درباره مرگ است و مهمترین سوال در این زمینه آن است که انسان بعد از مرگ به چه سرنوشتی دچار می شود آیا نیست و نابود می شود؟ یا وارد عالم قیامت می شود. و یا حیات دیگری را تجربه می کند؟ در این پژوهش در جستجوی پاسخی هستیم که قرآن کریم و روایات به این پرسش داده است و عقل نیز ان را تأیید می کند و با مکاتب و ادیان آسمانی دیگر هم سازگاری دارد.

عالم برزخ از دیدگاه قرآن و سنت

اعتقاد به عالم برزخ يكي از مسائل قطعي دين مبين اسلام است كه در قرآن كريم و احاديث مطهره به صراحت پيرامون آن سخن به ميان آمده است . اين اعتقاد با بقاي روح پس از مرگ دردنيا استوار مي باشد ، كه اين اعتقاد در اديان الهي و غيرالهي نيز بعنوان يك اصل مهم شمرده مي شود، بطوريكه ديني يافت نمي شود مگر اينكه براي انسان بقا و حيات طولاني تر از عمر اين جهان قائل است و پيروان خود را به آنسوي دنيا دعوت مي نمايد و نسبت به حساب و كتاب آن انذار مي دهد . شايد معدود انساني را بتوان يافت كه مرگ را پايان زندگي بداند و از درون به آن راضي باشد چنانچه در مكاتب غيرالهي نيز حيات دنيوي را مدت كوتاهي از زندگي جاويدان بشر مطرح مي كنند.

حیات برزخی (2)

در این دنیا انسان مسافری است که در طول سفر خود، از مرحله ای به مرحله دیگر وارد می شود. روزی به دنیا می آید؛ عمری را در جهان مادی و در قالب تن، سپری می کند و پس از پر شدن پیمانه، روح او از کالبد مادی خارج شده، به سوی جهانی دیگر به نام « برزخ » رهسپار می شود. حد و مرز و مانع بین دو چیز را برزخ گویند ریشه ی این لغت، « برزه » است که در عربی به برزخ تبدیل شده است. حیات برزخی مورد تأیید همه ی مذاهب اسلامی و نیز وهابیت است اما تفاوت اندیشه ی وهابیت با دیگر مذاهب اسلامی، در کیفیت و نوع ارتباط اموات با زندگان است. در این مقاله دیدگاه وهابیان درباره ی زیارت، توسل، طلب حاجت و تعظیم قبور، بررسی و نقد خواهد شد.

حیات برزخی از نظر قرآن و روایات

در این پژوهش شناخت برزخ مورد توجه قرار گرفته و حالات آن بررسی میشود. مرگ، آغاز ورود به عالمی دیگر است که حایل بین دنیا و آخرت می باشد. در بینش اسلامی، مرگ به عنوان تولدی دوباره، و ورود به جهانی گستردهتر معرفی شده است. در روایات،مرگ به مثابه پلی به سوی آخرت دانسته شده و گاهی به کندن لباس، شستن بدن، بوی خوش، نیش افعی و یا خوردن دارو تشبیه شده است. در کنار آیات و روایاتی که مسأله برزخ را مورد اشاره قرار داده، عقل نیز با توجه به تکامل پروندهها و جبران کمبودهای مؤمنان، وقوع قیامت و ضرورت وجود مرحله ای میانه، که ما آن را برزخ می نامیم، اثبات میکند. بازجویی نکیر و منکر، و فشار روحی و جسمی در قبر، که معلول نمامی، بداخلاقی، ناسپاسی، سبک شمردن نماز، غیبت و عدم دادخواهی از مظلوم است، از ویژگیهای عالم برزخ می باشد، که میتوان با محبت اهل بیتع، نماز شب، زیارت امام حسین، صلوات، دفن در حرم امیرالمؤمنین، شهادت، سازگاری با همسر، هدیه بازماندگان، صدقه، نماز، حج، رکوع کامل، مردن در شب و روز جمعه، استفاده از چوب تر در قبر، آب پاشیدن روی قبر و خواندن قرآن از این فشار کاست. عدهای در برزخ به واسطه ایمان و کمال اعلی در بهشت برزخی هستند، و عدهای دیگر به واسطه کفر و معصیت در جهنم برزخی خواهند بود. اما در هر دو صورت، با هم کیشان و هم فکران خود گرد هم میآیند، و با بازماندگان خود ارتباط دارند و از خیرات آنها بهرهمند شده و به واسطه تلاوت قرآن و همنشینی با اهل بیت پیامبر به کمال میرسند. آن گروهی هم که در دنیا اهل ثواب و گناه نبودند تا قیامت بیهوش میمانند. تفاوتی که عالم برزخ با دنیا دارد این است که برزخ عالم تکلیف نیست بلکه عالم نتیجه اعمال است و انسان هیچ تکلیفی ندارد و با بیداری از خواب غفلت، پردهها کنار رفته و جایگاه خود را میبیند.

حیات برزخی از دیدگاه وهابیت

اعتقاد همه مسلمانان درباره عالم برزخ این است که در میان این جهان و سرای آخرت ،جهان سومی به نام برزخ وجود دارد که ارواح تمام انسانها پس از مرگ تا روز قیامت در آن قرار میگیرند البته از جزئیات آن جهان ،آگاهی زیادی نداریم،فقط در این قدر میدانیم که ارواح نیکان و صالحان مانند شهداء متنعم به نعمت های فراوانی هستند و نیز ارواح ظالمان و طاغوت ها و حامیان آنها در جهان معذبند. با استناد به آیات شریفه قرآن کریم و روایان مختلف شیعه و اهل سنت ، می توان اثبات کرد که بین حیات انسان در عالم برزخ با حیات مادی و انسان های زنده، ارتباط برقرار است به این معنا هنگامی که انسان ها در عالم مادی آنان را صدا می زنند، می شنوند و هنگامی که از آنان سوال و درخواست می کنند به اذن خداوند متعال ،جواب می دهند. و از آن جهت که حقیقت انسان ،روح او می باشد ،این مسئله را در ابعاد مختلف از دیدگاه علمای وهابیت مورد بررسی قرار داده و اثبات کرده ایم که حقیقت انسان ، روح او می باشد ،که با مرگ انسان ،زائل نمی شود و از بین نمی رود . جهت آشنایی با نظریات و عقائد علمای وهابیت ، موضوع حیات برزخی را از دیدگاه ایشان با توجه به آیات قرآن و روایات مورد بررسی قرار دارده و به این نتیجه رسیدیم که آنان مانند فرق و مذاهب دیگر، مساله حیات برزخی را قبول دارند و آن را جزء اصول مسلم اسلام می دانند و به آن اعتقاد جازم دارند، ولی با این تفاوت که این حیات را منحصر به وقت سوال ملکین می دانند. در ادامه ، سخن آنان را نقد نموده نشان داده ایم که داشتن حیات خویش ، دارای حیات می باشد و به خاطر این تفکر است که مسلمین به آنان توسل جسته و به زیارت قبورشان می روند. و در انتها به شبهاتی که در مورد حیات برزخی ارائه شده بود ،پاسخ داده شده است.

حیات برزخی (1)

این پایان نامه به نام حیات برزخی نام گذاری شده است و دارای چهار بخش می باشد.بخش اول در رابطه با حقیت مرگ و واژه مرگ در فرهنگ اسلامی می باشد.در بخش دوم از حقیقت برزخ و معنای برزخ صحبت به میان آمد و در ادامه زندگی در برزخ را مورد بررسی قرار می دهد. بخش سوم در رابطه با ورود به عالم قبر و سوال و جواب در قبر و در ادامه در رابطه ملکوت اعمال و اخلاق در برزخ صحبت شده است.و در بخش پایانی سیر زندگی انسان در برزخ و اثرات اعمال در برزخ مورد تحقیق قرار گرفته است.

تضاد عقايد حنفيت با وهابيت؛ زندگى حقيقى همراه با عمل براى انبيا و اوليا در قبر

مذاهب اهل سنت از جمله حنفی‌ها بر طبق آیات قرآن مانند آیه حیات شهدا، و بر طبق روایات نبوی که در منابع روایی آمده است معتقد هستند روح بعد از خارج شدن از بدن از بین نمی رود بلکه شخص در عالم برزخ و در قبر خود زنده است. اولیای الهی، انبیاء و شهدا در قبور خود زنده‌انهد و مشغول عبادت می‌باشند. از این منظر است که زن پیامبر(ص) بعد از مرگ ایشان نیز زن ایشان است و نمی تواند با دیگران ازدواج کند. طبق نظر حنفی ها سماع موتی که در برخی از آیات نفی شده، منظور عدم قبول حق از طرف کفار می‌باشد. این اعتقادات بر خلاف عقائد وهابیت می‌باشد.

وهابیت و جایگزینی بدعتها در عبور از سنتها

یکی از مسائل بحث برانگیزی که وهابیان ادعا نموده و با این ادعا همه فرق و مکاتب اسلامی غیر خود را مشرک دانسته و آنها را ازدایره اسلام خارج می کنند مساله بدعت گذاری و بدعت پذیری در دین است. زیرا آنان معتقدند مردم پس از رحلت پیامبر تا ششصد سال سنتهای الهی و نبوی را از یاد برده و بدعتهایی خودساخته را وارد دین نموده و به تدریج از اسلام حقیقی فاصله گرفته اند.این در حالیست که وهابیان تعریف دقیق و کاملی را از بدعت و سنت ارائه ننموده و به همین دلیل در تعیین و تبیین مصادیق بدعت و سنت دچار خطا و اشتباه شده اند.از این رو در این نوشتار برآنیم تا با ارائه تعریف دقیق و روشن از مفهوم بدعت و تبیین مصادیق آن ازاشتباه تاریخی وهابیت در این مورد پرده بر گیریم.

وهابیت و اتهام بدعت به مسلمانان

بدعت یعنی چیزی را که داخل در دین نیست، در دین داخل کردن. در مورد آئین وهابیت نیز بدعت فراوان یافت می شود کلا هر چیزی که با افکار آنان تطبیق نکند را بدعت به حساب می آورند. این مقاله ابتدا برخی موارد آن ذکر می گردد و در ادامه مفهوم بدعت و نقد اندیشه وهابیت در این زمینه اشاره می شود.

نمونه هایی از بدعت

بدعت در معنای اصطلاحی، داخل کردن چیزی در دین است که در واقع در آن نیست. در این مقاله به بیان چند نمونه از این مسئله پرداخته خواهد شد. البته این بدعت در برخی از این نمونه ها به معنای زیاد کردن چیزی در دین و در برخی کم کردن چیزی از دین است.

نقش اهل بیت (ع) در مبارزه با بدعت ها

اهل بیت (علیهم السلام) در دورههای مختلف همواره پناهگاه امت و چشمههای گوارایی بودند که تشنگانِ دانش و معرفت، دانش خود را از این منابع اصیل و زنده که متصل به رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) بود، دریافت میکردند. از اهل بیت روایات زیادی وارد شده که در مقام مبارزه با بدعت است که در این مقاله به نمونه هایی از این روایات اشاره خواهد شد.

مواردی که در شرع بدعت نمی باشد

از منظر وهابیون برخی از اموری که نزد مسلمانان و شیعیان از کارهای پسندیده و مورد قبول می باشد، بدعت بوده و حرام است که در این مقاله تعدادی از این کارها بیان و بررسی خواهد شد.

سنّت و بدعت

سنّت در لغت به معنای روش و سیره است، و جمع آن سنن است و سنّت در اصطلاح فقها عبارت است از: قول یا فعل یا تقریر معصوم. بدعت در لغت به معنای کار نو و بی سابقه است. واژه بدعت در روایات، غالباً در مقابل شریعت و سنّت به کار رفته است و مقصود از آن، انجام دادن کاری است که بر خلاف شریعت اسلام و سنّت نبوی است. در این مقاله معنا و مفهوم سنت و بدعت و بدعت حسن و قبیح از نظر اهل سنت بیان خواهد شد.

تحلیل و بررسی بدعت از دیدگاه اسلام

تحقیقی است پیرامون بدعت و زمینه ها و اثار آن از منظر قرآن و روایات. نویسنده تحقیق حاضر را در ضمن هشت فصل تدوین کرده و پس از بررسی مفهوم بدعت از دیدگاه اهل لغت و مفسران و فقیهان به ویژگی های آن از جمله تغییر در دین، مستند نبوده به دلیل شرعی و متعارض بودن با سنت اشاره می نماید و پیامدهای آن را کفر، تزلزل و تفرقه در دین و آلوده گشتن به گناه می داند. وی زمینه های بدعت را هواپرستی و برداشت های انحرافی مثل تفسیر به رأی، اجتهاد در مقابل نص و کج اندیشی در استنباط و سطح نگری ذکر می کند و ابعاد آن را در زمینه های اعتقادی، عبادی، سیاسی، حقوقی و اقتصادی می داند. وی سپس به قلمرو بدعت اشاره می کند و هرگونه نوآوری و تصرف در دین را بدعت می داند، خواه به انگیزه سوء و خواه به انگیزه حق باشد. نویسنده بدعت را عملی حرام و بدعت گذار را فردی خطرناک و فاسد می داندو در ادامه به دو بدعت از جمله سنت خلفای راشدین و نماز تراویح اشاره می کند و ضمن بررسی این دو بدعت که خود زمینه ای برای سایر بدعت ها شد، آن را خلاف قرآن و سنّت پیامبر (ص) و نمونه بارزی از بدعت در دین می داند.