تسلّط امام حسین علیه السلام بر آب 2

طبری گوید: هشام بن نقل از عمرو بن شمر، از جابر جعفی روایت کرده است که: امام حسین (ع) تشنه شد و تشنگیاش شدّت یافت. نزدیک شد تا آب بنوشد، حصین بن نمیر تیری افکند که به دهان امام نشست. امام شروع کرد به گرفتن خون از دهانش و آن را به آسمان پاشید. سپس […]
تسلّط امام حسین علیه السلام بر آب 1

ابن شهر آشوب گوید: ابو مخنف از جلّودی روایت کرده است که حسین (ع) بر اعور سلمی و که با چهار هزار نفر مأمور شریعه بودند حمله کرد و اسب را وارد فرات کرد. چون اسب سر فرود آورد که آب بنوشد، امام (ع) فرمود: تو تشنهای، من هم تشنهام. به خدا قسم آب نخواهم […]
هجوم به خیمههای امام حسین علیه السلام

خوارزمی گوید: میان او و خیمهگاه فاصله انداختند. بر سر آنان فریاد کشید: وای بر شما! ای پیروان آل ابیسفیان! اگر دین ندارید و از قیامت نمیترسید، پس در این دنیای خود آزاده باشید و اگر عرب هستید –آنگونه که میپندارید- به شرافت خانوادگی خود برگردید. شمر ندا داد: ای حسین! چه میگویی؟ فرمود: میگویم […]
نفهمی عمدی 1 – با بررسی موردی مردم کوفه

«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ»[1]. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم * رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْريَ * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2] «إِلهی وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3] علل تنها گذاشتن امام توسّط مردم کوفه بعضی از کسانی که در زمرهی شهدای کربلا قرار گرفتند، […]
حملهی اوّل

ابن شهر آشوب گوید: سپس به جناح راست دشمن حمله کرد و گفت: مرگ بهتر از ننگ است و ننگ بهتر از ورود به دوزخ است. سپس به جناح چپ دشمن تاخت و گفت: منم حسین بن علی. از خاندان پدرم حمایت میکنم. سوگند خوردهام که تسلیم نشوم و برای دین پیامبر جان میدهم. و […]
به میدان رفتن امام حسین علیه السلام

خوارزمی گوید: سپس برخاست و بر اسب خویش سوار شد و در مقابل آن گروه ایستاد. شمشیرش را در دست گرفته بود، از خود ناامید شده و آهنگ شهادت داشت، در حالی که میفرمود: من فرزند علیّ نیک رفتارم، از دودمان هاشم و آنگاه که فخر کنم، همین افتخار مرا بس. جدّم رسول خداست، بهترین […]
نامهای شهدای اهل بیت و مدفن آنان

شیخ مفید گوید: نام آنان که از خاندان امام حسین (ع) به همراه آن حضرت در کربلا به شهادت رسیدند و هفده نفر بودند و حسین بن علی (ع) که هجدهمین آنان بود، عبارت است از: 1- عبّاس 2- عبدالله 3- جعفر 4- عثمان (پسران امیر المؤمنین (ع) که مادرشان امّ البنین بود) 5- عبدالله […]
دودمان امام حسین علیه السلام در زیارت ناحیهی مقدّسه

سیّد بن طاووس گفته است: با سند خودمان از جدّمان شیخ طوسی روایت است که گفت: محمّد بن احمد بن عیاش، از ابو منصور بن عبد المنعم بغدادی روایت کرده که این زیارت در سال 252 هجری[1] هنگام وفات پدرم از ناحیهی امام زمان (ع) به دست شیخ محمّد بن غالب اصفهانی صادر شد. (محمّد […]
شهادت نوزادی در روز عاشورا

یعقوبی گفته است: سپس یکایک به میدان رفتند و امام تنها ماند و همراه او هیچ کس از خاندانش و فرزندان و نزدیکانش نمانده بود. روی اسب خود ایستاد بود که کودکی را که در آن دم به دنیا آمده بود نزد او آوردند. امام در گوش او اذان گفت و مشغول کام برداشتن نوزاد […]
شهادت شیر خواره 7

قندوزی گفته است: امّ کلثوم گفت: ای برادرم! سه روز است که فرزندت عبدالله آب ننوشیده است. از این گروه آبی بخواه تا سیرابش کنی. امام، کودک را گرفت و پیش آن قوم برد و فرمود: ای گروه! یاران و عموزادگان و برادران و فرزندانم را کشتید و همین کودک شش ماهه باقی مانده است […]
شهادت شیر خواره 6

ابن جوزی به نقل از هشام بن محمّد نقل کرده است: … امام حسین (ع) بازگشت، در حالی که طفلی را که از تشنگی میگریست روی دست گرفته بود. فرمود: ای گروه! اگر به من رحم نمیکنید، به این طفل ترحّم کنید. مردی از آنان تیری افکند و او را شهید کرد. حسین (ع) گریه […]
شهادت شیر خواره 5

طبری گفته است: ابو مخنف، از عقبة بن بشیر از امام محمّد باقر (ع) روایت کرده است: ای بنی اسد! ما را نسبت به شما حقّ خونخواهی است. گوید: گفتم: ای ابا جعفر! رحمت حق بر تو باد! گناه من در این باره چیست و آن خون کدام است؟ فرمود: کودک حسین (ع) را نزد […]
شهادت شیر خواره 4

ابو الفرج گفته است: عبدالله، فرزند امام حسین (ع) آن روز که کشته شد، خردسال بود. تیری به سوی او آمد، در حالی که در دامان پدرش بود او را ذبح کرد. احمد بن شبیب مرا حدیث کرد که احمد بن حارث، از مدائنی، از ابیمخنف، از سلیمان بن راشد، از حمید بن مسلم نقل […]
شهادت شیر خواره 3

شیخ مفید گوید: سپس امام حسین (ع) در مقابل خیمه نشست. فرزندش عبدالله را –که کودکی بود- آوردند. او را در دامان خود نشاند. مردی از بنی اسد تیری به سوی او افکند و کودک را ذبح کرد. حسین (ع) خون او را با مشت برگرفت. چون مشتش پر از خون شد آن را به […]