سخنرانی شب هفتم امام حسین علیه السلام 1394

مورخ 08 / 08 / 1394 (مصادف با شب هفتم امام حسین علیه السلام) حجت الاسلام کاشانی در محضر آیت الله باقری کنی به سخنرانی پرداختند که مشروح آن در ذیل آمده است.
اسلام های انحرافی – 1

«… قِیَامِ یوْمِ الدِّینِ آمینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ». قرائتهای مختلف از اسلام ممکن است سوالی برای هر انسانی پیش بیاید و آن این است که وقتی ما در تاریخ اسلام نگاه میکنیم یک مسئله همیشه وجود داشته و امروز هم این مسئله وجود دارد و آن این است […]
نفاق و خطرناک تر از نفاق 16

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» «أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1] «رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي». «إِلَهی أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى». معانی مختلف نفاق موضوع بحث ما نفاق و خطرناکتر از نفاق بود. عرض کردیم وقتی در جامعهی اسلامی به […]
نفاق و خطرناک تر از نفاق 15

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» «أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1] «رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2] «إِلَهی أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى». نفاق در دوران قوّت دین اتفاق میافتد بحث ما نفاق و خطرناکتر از نفاق است. نفاق چه زمانی اتفّاق […]
چون شد بساط آل نبی از زمانه طی

چون شد بساط آل نبی از زمانه طی آمد بهار گلشن دین را زمان دی یثرب به باد رفت، به تعمیر خاک شام بطحا خراب شد ، به تمنّای ملک ری سر گشته بانوان حرم گرد شاه دین چون دختران نعش به پیرامن جدی نه مانده غیر او، کسی از یاوران قوم […]
بوي بهشت مي وزد از کربلاي تو

بوي بهشت مي وزد از کربلاي تو اي کشته باد! جان دو عالم فداي تو دیوانه وار، آمده ام تا به قتلگاه وقتی به استغاثه شنیدم، صدای تو نقدینه ام که داشتم از اشک و خون دل تقدیم کرد دیده به گنبدنمای تو در حیرتم چه شد؟ که نشد آسمان، خراب وقتی […]
ای شه که جبرئیل امین شد، غلام تو

ای شه که جبرئیل امین شد، غلام تو شد پایدار دین خدا از قیام تو چون ابر نوبهار، بریزد ز دیده اشک آید چو بر زبان محبّ تو، نام تو با آنکه بود آب، برای همه حلال ای چشمه حیات! چرا شد حرام تو؟ در حیرتم که بر لب آب از عطش چرا شاها! کبود شد لب یاقوت فام تو؟ […]
کِی خواندهاند بر سرِ نی، مصحف این چنین؟

کِی خواندهاند بر سرِ نی، مصحف این چنین؟ جان را نهادهاند کجا بر کف اینچنین؟ بر عرش نِی، تلاوت قرآن کند که: آه! ز آیینهای که مانده به کنج رف،اینچنین از مکر نهروانی دشمن عجیب نیست بالا رود ز نیزه اگر مصحف اینچنین! آیا شنیدهاید که: در ظهر خون، کسی معراج رفته […]
به بام بر شده ام از سپیده ی تو بگویم

به بام بر شده ام از سپیده ی تو بگویم اذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم اذان به وقت گلویی که قطعه قطعه غزل شد غزل غزل شده ام تا قصیده ی تو بگویم غزل غزل شده ام ای شهید عشق که چون گل ز عاشقان گریبان دریده ی تو بگویم […]
زین درد خون گریست سپهر و ستاره هم

زین درد خون گریست سپهر و ستاره هم خون گشت قلب لعل و دل سنگ خاره هم بر سر زدند از الم زاده ی بتول تنها همین نه مریم و هاجر که ساره هم بستند راه مهلت او از چهار سو تنها نه راه مهلت او راه چاره هم کردند قتل عام […]
پس سرخ شد عمامه ی آن سيّد جليل

پس سرخ شد عمامه ی آن سيّد جليل تيغ آن چنان زدند كه لرزيد، جبرئيل زينب به فكر آن كه يتيمان اهل بيت چون بگذرند از بر آن تشنه لب قتيل زينب بگو كه با خودش آيينه آورد بوي بهشت مي دهد اين كشتة جميل راوي نوشت: پيش تر از كاروان شام […]
چون صبا دید به صحرا، بدن بی کفنش

چون صبا دید به صحرا، بدن بی کفنش خاك می ریخت به جاي کفنش بر بدنش چون که از مرکب خود، شاه به گودال افتاد حمدِ یزدان به لبش بود و شَفاعت سخنش آخرین بار که شه، جانب میدان میرفت خواهرش داد به او، کهنه ترین پیرهنش من چه گویم؟ چه شد […]
کیست این کشته که جان همه قربان تنش

کیست این کشته که جان همه قربان تنش! خاک صحرا، کفن و خون گلو، پیرهنش مصحف فاطمه در قلزم خون افتاده آیه آیه شده چون صفحه ی قرآن، بدنش چشم زهرا به سویش بود و گره خورد به هم پنجه ی قاتل و گیسوی شکن در شکنش او که با هر نفسش، […]
شهید عشق که بگذشته از سر بدنش

شهید عشق که بگذشته از سر بدنش عدوی تنگ نظر جامه میبرد ز تنش تنی که گشته مشبّک ز تیر و تیغ و سنان چه حاجت است؟ دگر، ای فلک! به پیرهنش سری که پیشکش راه دوست گشته، چه باک؟ که دشمنش بزند چوب، بر لب و دهنش شهی که ملک سلیمان […]