حسین مانده و زینب، وداع آخر را

حسین مانده و زینب، وداع آخر راگرفته مویه‌كنان، مركب برادر را كجاست مقصدت؟ ای تك‌سوار عرصه‌ی عشق!ببین به هر قدمت، دیدگان خواهر را تو یادگار نبی هستی، ای قتیل فرات!كه كرده‌اند نثار ره تو، كوثر را به دست توست اگر رشته‌ی قضا و قدرمزن به سنگ قضا، ساغر مقدّر را ببین به چهره‌ی اطفال خود […]

سکینه دامن شه را گرفت و گریان گفت:

سکینه دامن شه را گرفت و گریان گفت: «فراق یار نه آن می‌کند که بتْوان گفت»   پدر! به جان تو! درد فراق آسان نیست «شنیدم این سخنِ خوش که پیر کنعان گفت»   به گریه گفت:مکن ترک ما، برای خدا «که این سخن به مَثَل، مور با سلیمان گفت»   زُدود اشک ز چشمش، […]

ای اهل‌بیت! چون سوی یثرب گذر کنید

ای اهل‌بیت! چون سوی یثرب گذر کنید اوّل گذر به تربت «خیرالبشر» کنید   پیغام من بس است بدان روضه این قَدَدر کآن خاک را به یاد من از گریه، تر کنید   آن گه به سوی تربت زهرا دوید، زار آن جا برای من کف خاکی به سر کنید   وآن گه روید بر […]

من که وقف عاشقی کردم، سرم را زینبم!

من که وقف عاشقی کردم، سرم را زینبم! پاس‌داری کن پس از من، سنگرم را زینبم!   با سرانگشت محبّت، پاک کن اشک مرا تا به حسرت بنْگرم دور و برم را زینبم!   عقده‌های دل اگر خالی نشد، غمگین مباش پُر کن از مینای چشمت، ساغرم را زینبم!   ذکر «تسلیماً لِاَمرِک» بر لبم […]

گر برکشم ز دامنت، ای شه‌سوار! دست

گر برکشم ز دامنت، ای شه‌سوار! دست خواهد پس از تو یافت به من روزگار، دست   دل گویدم که از قدم دوست سر مکش جان گویدم ز دامن جانان مدار، دست   آخر پُر است، دامنم از پاره‌ی جگر یک دم ز آستین تظلّم برآر، دست   فکرِ علاج بی‌سر و پایان خویش کن […]

اگر دشمن زند بعد از تو سيلي، دخترت را هم

اگر دشمن زند بعد از تو سيلي، دخترت را هم      عجب نبْوَد زدند اين قوم، بابا! مادرت را هم    گرفتي پيرهن از عمّه، پوشيديّ و دانستم      كه غارت مي‌كند دشمن، لباس پيكرت را هم    اگر چه خوب مي‌دانست، ديگر برنمي‌گردي      چسان آرام كردي وقت رفتن، خواهرت را هم؟   همه […]

اگرچه لشکر دشمن، چو موج دریا بود

اگرچه لشکر دشمن، چو موج دریا بود ولی حسین چو کوهی هنوز بر جا بود   نمانده بود دگر هیچ یک ز یارانش ولی ز کثرت دشمن، سیاه، صحرا بود   حسین را که سلیمان، مطیعِ فرمان است از آن جماعت مور و ملخ، چه پروا بود؟   دریغ! خسته روان بود و داغ‌دیده بسی […]

امین وحی بر آن تشنه گر رکاب نگیرد

امین وحی بر آن تشنه گر رکاب نگیرد قرار در لب کوثر ابوتراب نگیرد   برادری که به اسب اجل کنند سوارش ز آهن اردل خواهر بود رکاب نگیرد   فشاند دختر زهرا به راه شاه گلابی که آسمان ز گُلی آن چُنان گلاب نگیرد   لبش ز سوز عطش خشک گشته جای عجب نیست […]

مجلس روضه + کلیپ

برای دانلود کلیپ « اگر کسی 40 روز… » مربوط به این جلسه، با حجم 23 مگابایت، اینجا کلیک نمایید. برای دانلود کلیپ « عالمی که عامل نیست » مربوط به این جلسه، با حجم 10 مگابایت، اینجا کلیک نمایید. برای دانلود کلیپ « به شهید، مرده نگویید » مربوط به این جلسه، با حجم […]

گفت ای حبیب دادگر! ای کردگار من!

گفت ای حبیب دادگر! ای کردگار من! امروز بود در همه عمر انتظار من   این خنجر کشیده و این حنجر حسین سر کاو نه بهر توست ،نیاید به کار من   گو تارهای طره ی اکبر به باد رو تا یاد توست مونس شب های تار من   گو بر سر عروس شهادت نثار […]

کاش می‌بود مرا بر تن خونین، سر دیگر!

کاش می‌بود مرا بر تن خونین، سر دیگر! تا به راه تو جدا می‌شدی از خنجر دیگر   کاش از بهر سر نیزه و زیر سُم مرکب بود از بهر حسین، صد سر و صد پیکر دیگر!   بهر قربان شدنِ کوی تو اندر ره امّت داشتم، کاش در این دشت بلا، اکبر دیگر!   […]

از هر کنار توسن بیداد تاختید

از هر کنار توسن بیداد تاختید تا خاندان فاطمه، ویرانه ساختید   خواندید از حجاز مرا جانب عراق وآن‌گاه پرده‌های مخالف نواختید   کردید گر به بیعت من، نامه‌ها روان شمشیرها به کشتن من از چه آختید؟   دادید بهر آب، چرا خاک ما به باد؟ دل‌های ما ز آتش حسرت گداختید   کردید سرنگون، […]

ﺗﺸﻨﻪ‌ﯼ ﻋﺸﻘﯿﻢ، ﺁﺭﯼ، ﺗﺸﻨﻪ ﻫﻢ ﺳﺮ ﻣﯽ‌ﺩﻫﯿﻢ

ﺗﺸﻨﻪ‌ﯼ ﻋﺸﻘﯿﻢ، ﺁﺭﯼ، ﺗﺸﻨﻪ ﻫﻢ ﺳﺮ ﻣﯽ‌ﺩﻫﯿﻢ ﺁﺑﺮﻭﯾﯽ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩ، ﺑﻪ ﺧﻨﺠﺮ ﻣﯽ‌ﺩﻫﯿﻢ ﻻ‌ﻟﻪ ﺭﺍ ﺑﮕْﺬﺍﺭ ﻭ ﺑﮕْﺬﺭ، ﻻ‌ﯾﻖ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ، ﺳﺮﻭ ﻭ ﺻﻨﻮﺑﺮ ﻣﯽ‌ﺩﻫﯿﻢ ﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭﯾﺎ، ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ، ﺑﯽ‌ﻭﻓﺎﯾﯽ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻭﺳﺘﯽ، ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﯽ‌ﺩﻫﯿﻢ ﻫﯿﭻ‌ﻛﺲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺎ، ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ‌ﺗﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ ﺁﺭﯼ، […]

بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت

بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت  تنها به روی سینه صحرا نبینمت  امشب بیا که بوسه زنم بر گلوی تو  شاید بمیرم از غم و فردا نبینمت  می ترسم از نگاه به گودال آن طرف  دارم دعا به زیر لب آنجا نبینمت  غم نیست گرچه بر بدنم کعب نی خورد  من نذر کرده ام که […]