خلقیات مردم کوفه

هر ملت و امتى ممكن است تلفيقى از صفات و خلقيات مثبت و منفى را داشته باشد كه به تناسب زمان و در مقاطع مختلف تاريخ يك يا چند صفت او بروز نموده و صفات ديگر را تحت‌الشعاع قرار داده و باعث به وجود آمدن حوادثى شود. مردم شهر كوفه نيز هر دو دسته صفات، […]

شناخت مسجد جامع کوفه

به‌طور كلى مساجد كوفه همچون ساير مساجد بنا شده در صدر اسلام مانند مسجد مدينه و مسجد قبا بسيار ساده بنا شد و به مرور زمان، پيرايه‌ها و زينت‌ها به آنها ملحق شده، سادگى اوليه خود را از دست دادند. سقف مساجد در آغاز از حصير و برگ خرما و تنه درختان پوشيده مى‌شد و […]

شناخت اجمالی شهر کوفه در بدو تاسیس

 تاريخچه اين شهر به زمان سجده ملائكه بر آدم (عليه السلام) برمى‌گردد.[1] يكى از روستاهاى اين شهر واقع در غرب آن به عنوان محل زندگى حضرت نوح (عليه السلام) و ساختن كشتى مطرح شده است.[2] همين‌طور از اين شهر به عنوان محل زندگى حضرت ابراهيم (عليه السلام) نيز ياد شده است[3]. مدفن حضرت هود (عليه […]

دلیل نامگذاری شهر کوفه

 در باره نام كوفه نظرهاى مختلفى ارائه شده است؛ بعضى اين لغت را كلمه‌اى سريانى دانسته‌اند و بعضى اين لغت را اين لغت را كلمه‌اى عربى دانسته‌اند و احتمالات زير را براى نامگذارى اين شهر ذكر كرده‌اند: يك – كوفه از «تكوّف» به معناى تجمّع گرفته شده است.[1] دو- كوفه به معناى ريگ قرمز رنگ […]

چرا ای غرق خون! از خاک صحرا بر نمی خیزی؟

چرا ای غرق خون! از خاک صحرا بر نمی خیزی؟ حسین آمد به بالینت تو از جا بر نمی خیزی؟   نمـاز ظـهر را با هم ادا کردیم در مَقتل بُود وقت نماز عصر، آیا بر نمی خیزی؟   خیام کودکان خالی از آب است و پر از افغان چرا سقای من! از پیش دریا […]

وعده‌ای داده‌ای و راهی دریا شده‌ای

وعده‌ای داده‌ای و راهی دریا شده‌ای خوش به حال لب اصغر! که تو سقّا شده‌ای آب از هیبت عبّاسی تو می‌لرزد بی‌عصا آمده‌ای، حضرت موسی شده‌ای به سجود آمده‌ای یا که عمودت زده‌اند؟ یا خجالت‌زده‌ای؟ وه! که چه زیبا شده‌ای «یا اخا» گفتی و ناگه کمرم درد گرفت کمر خم شده را، غرق تماشا شده‌ای؟ […]

جان عمو! برای حرم، فکر آب کن

جان عمو! برای حرم، فکر آب کن رفع عطش، ز عترت «ختمی‌مآب» کن سقّای تشنگان حریم خدا تویی از بهر تشنگان حرم، فکر آب کن ای یادگار فاتح خیبر! عنایتی راه شریعه بسته بُوَد، فتح باب کن هرگز مباد از سر ما، سایه‌ی تو کم! «یا رب! دعای خسته‌دلان مستجاب کن» در خیمه‌ها ز تشنگی […]

میان ماه بنی‌هاشم و مه تابان

میان ماه بنی‌هاشم و مه تابان تفاوت است ز حدّ وجوب تا امکان مه سپهر شود گاه بدر و گاه هلال ولی نمی‌رسد این بدر را دمی نقصان مزیّن است از آن ماه، عرصه‌ی غبرا منوّر است از این ماه، کشور ایمان حریم اوست، شفاخانه‌ی خدا که ز خلق در این مقام شود درد بی‌دوا، […]

قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم

قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم و خدا خواست که بی دست و سر آغاز کنم   چشمم از عشق و خجالت زدگی پر شده بود شرم اینگونه خدا قست کافرنکند!   دست من باشد و راهی نشود باز کنم سر و سریست میان من ومشک و سر و دست کاش می […]

بر لب آبم و از داغ لبت می‌میرم

بر لب آبم و از داغ لبت می‌میرم هر دم از غصّه‌ی جان‌سوز تو، آتش گیرم مادرم داد به من درس وفاداری را عشقِ شیرین تو آمیخته شد با شیرم بوته‌ی عشق تو کرده است، مرا چون زر ناب دیگر این آتش غم‌ها ندهد تغییرم اکبرت کشته شد و نوبتم آخر نرسید آیت قهر بیان […]

ای نازنین برادرِ با جان برابرم!

ای نازنین برادرِ با جان برابرم! افتاده‌ای به خون ز چه؟ ای میر لشگرم! برخیز بهر یاری‌ام، ای آن که بوده‌ای در هر بلیّه یارم و در هر ورطه یاورم! با آن شجاعتی که تو را بود، بینمت افتاده‌ای به خاک، ولی نیست باورم قد راست کن که گر علمت آمده نگون بهرت ز آهِ […]

مَپْسند، ای امید من و میر لشگرم!

مَپْسند، ای امید من و میر لشگرم! دو نان کِشند بانگ شعف در برابرم پُشتم شکست و رشته‌ی امّید من گسست هرگز چنین شکست نمی‌بود باورم گر آبِ مشک ریخت، چه غم؟ آبرو به جاست بین اشک دیدگان من، ای آب آورم! سقّایی تو گشته محوّل به چشمِ من مشکی ز اشک دارم و در […]